زمان خریدن بی نتیجه صالح

۰۴ آبان ۱۳۹۰ | ۱۷:۲۴ کد : ۱۷۳۵۹ اخبار اصلی
دیپلماسی ایرانی اوضاع یمن را در گفت و گو با قاسم محبعلی، کارشناس مسائل خاورمیانه بررسی کرده است.
زمان خریدن بی نتیجه صالح
دیپلماسی ایرانی: درست بعد از کشته شدن قذافی و آزادی کامل لیبی بود که شورای امنیت بالاخره به این نتیجه رسید که باید در مورد وضعیت در یمن قطعنامه ای تصویب کند. در این قطعنامه به صالح پیشنهاد شده است که از طریق راهکارهای مسالمت آمیزی چون طرح شورای همکاری خلیج فارس از قدرت کناره گیری کند. اما بعد از تصویب این قطعنامه صالح باز هم خشونت علیه مخالفان را شدت بخشید. دیپلماسی ایرانی اوضاع یمن را در گفت و گو با قاسم محبعلی، کارشناس مسائل خاورمیانه بررسی کرده است:

 

به نظر می‌رسد علی عبدالله صالح اگر مجبور نشود، قدرت را تحویل معارضان نخواهد داد؟ آیا باید منتظر سرنوشتی چون قذافی برای او باشیم؟

 

مسائل اخیر در کشورهای عربی در همه جا یک جنس مشترک دارد و بسته به شرایط خاص هر کشوری، تفاوت‌هایی هم در یبن آن‌ها دیده می‌شود. جنس مشترک در این تحولات حول چند موضوع مهم است: این تحولات بر تغییر رابطه دولت و حاکمان با ملت تاکید دارد. این در همه کشورها مشترک است. یعنی در همه جا از مصر و تونس گرفته تا لیبی و یمن و سوریه و بحرین، مردم می‌خواهند رابطه دولت و مردم به نفع مردم اصلاح شود. در یمن هم این روند ساختاری در حال پیشرفت است و مطمئنا در رابطه حکومتی که علی عبدالله صالح با مردم داشت، تغییراتی ایجاد خواهد شد. علی عبدالله صالح قصد داشت حکومتی مادام العمر داشته باشد، بعد این حکومت را به فرزندان خود منتقل کند و ساختاری شبیه ساختار پادشاهی در قالب نظام ریاست جمهوری ایجاد کند. این ساختار تغییر خواهد کرد.

 

کشته شدن قذافی در لیبی تا چه حد در تصویب قطعنامه شورای امنیت در مورد یمن تاثیر گذار بوده است؟

 

بدون شک تصویب قطعنامه اخیر شورای امنیت از آزاد شدن لیبی و فراغ بال پیدا کردن قدرت‌ها و نیروهایی که در لیبی مشغول بودند و هم چنین افکار عمومی‌که بیشتر متوجه شدت و حدت اتفاقات لیبی بود، تاثیر پذیرفت.

 

به نظر شما آیا بحران در یمن می‌تواند با استفاده از روش‌های مسالمت آمیز مانند طرحی که شورای همکاری خلیج فارس داده و در قطعنامه شورای امنیت هم بر آن تاکید شده حل و فصل شود؟

 

ویژگی مشترکی دیگر حرکت‌های مردمی‌در جهان عرب این است که استراتژی معارضان در همه جا مسالمت آمیز است. اما دولت‌ها و حکومت‌ها و نیروهای طرفدار آن‌ها درست عکس این فکر می‌کنند. یعنی در صدد هستند جریان را به خضونت بکشند. در لیبی قذافی در به کار گیری این روش موفق بود. درست است که به طرز فجیعی از بین رفت اما اگر دست به خشونت نمی‌زد امکان داشت مردم در هفته اول کار او را تمام کنند. اولین جایی که معارضان در لیبی تظاهرات کردند، طرابلس بود و نه بنغازی. اما قذافی با مسلحانه کردن جریان، قضیه را چندین ماه به تعویق انداخت.

در یمن هم استراتژی دولت این است که سیر تحولات به سمت نظامی‌شدن حرکت کند و به جنگ داخلی کشیده شود. قبائل و اقلیت‌های مذهبی مانند زیدی‌ها، سنی‌ها و گروه‌های قومی‌وارد صحنه شوند و از این طریق بتواند برای خود زمان بخرد. مفهوم این نیست که آینده ای برای این دولت متصور است. دولت علی عبدالله صالح حداکثر تا انتخابات بعدی می‌تواند در یمن خود را سر پا نگه دارد. بنابراین استراتژی دولت حتما نظامی‌شدن تحولات و استراتژی مردم مسالمت آمیز بودن آن است.

در این میان ممکن است دولت خشونت را به حداکثر برساند و به حداکثر رسیدن خشونت، هم باعث واکنش مردم می‌شود و هم جامعه بین المللی را وادار می‌کند که سرانجام وارد قضیه شود. این که جامعه بین المللی چه قدر مداخله کند به شرایط کشور بستگی دارد. ممکن است با یک اولتیماتوم حل شود و ممکن است به عملیات نظامی‌منجر شود.

ویژگی تاثیرگذار یمن این است که به دلیل این که به لحاظ جغرافیایی در حول و حوش عربستان و شورای همکاری خلیج فارس قرار دارد، تمام سعی این کشورها در این است که در نزدیکی مرزهای آن‌ها چنین اتفاقی به وقوع نپیوندد. بنابراین نقش عربستان در این جریان بسیار مهم است. یعنی عربستان اولا نمی‌خواهد انقلاب در یمن پیش رود و تغییر ساختار به وقوع بپیوندد؛ ثانیا نمی‌خواهد به جنگ داخلی کشیده شود؛ ثالثا نمی‌خواهد از طریق نظامی‌مسئله یمن حل شود. چون همه این گزینه‌ها خسارات زیادی را متوجه منافع عربستان می‌کند. بنابراین می‌توان گفت یکی از موانع عمده طولانی شدن منازعه در یمن، سیاست‌های عربستان سعودی است.

 

بنابراین باید راه حل بحران یمن را در تغییر سیاست‌های عربستان و امریکا در قبال این کشور جست و جو کرد؟

 

مزیتی که یمن دارد این است که یمن کشور نفتی نیست. بنابراین نه اروپایی‌ها و نه امریکایی‌ها به اندازه ای که روی لیبی یا سوریه حساسیت دارند، روی یمن حساسیت ندارند. بنابراین طبیعتا حوصله آن‌ها در مورد یمن بیشتر خواهد بود.

اما سرنوشت منازعه تا حدی به بازیگری دولت یمن و استفاده آن از خشونت بستگی دارد. دولت یمن سعی می‌کند ضمن این که خشونت به خرج می‌دهد، خشونت را به اندازه ای نرساند که باعث آن شود که عربستان سعودی حمایت خود را بردارد و غرب هم ناچار شود که تحت فشار افکار عمومی‌جهان عرب ناچار به مداخله شود. دولت یمن در این محدوده بازی می‌کند. این که چه قدر بتواند این بازی را ادامه دهد، سوال مهمی‌است.

 

چرا جامعه جهانی نسبت به اوضاع یمن چندان حساس نیست؟

 

یکی از شانس‌هایی که علی عبدالله صالح دارد این است که در سهم یمن در اقتصاد جهانی چندان مهم نیست. چون کشوری نیست که سرمایه گذاری خارجی داشته باشد یا تراز تجاری بالایی داشته باشد. اگر این گونه بود به جامعه جهانی فشار وارد می‌شد تا هر چه زودتر این بحران را حل کند. علی عبدالله صالح به خوبی به این نکته واقف است و از این مسئله برای افزایش عمر حکومت خود بهره برداری می‌کند.

 

آیا او می‌تواند در طولانی مدت این وضعیت را ادامه دهد؟

 

بسیار بعید است که او بتواند این وضعیت را ادامه دهد. به دلیل این که او روی این نکته حساب کرده که با گذشت زمان،‌ مردم خسته شده و به خانه‌های خود بازمی‌گردند. اگر کمی‌رعب و وحشت هم ایجاد شود این مسئله تسریع و تشدید می‌شود. اما گذشت زمان نشان داده که مردم در صحنه حضور دارند و روز به روز بر دامنه اعتراضات خود افزوده اند. اگر حادثه ای خونبار یا اتفاقی پیش بینی نشده رخ دهد، ممکن است جامعه بین المللی فشار خود را افزایش دهد و علی عبدالله صالح به نقطه پایان خود برسد.

 

آیا راه حل بحران یمن را عاملی درونی می‌دانید یا بیرونی؟

 

عامل تحول حتما درونی است. عوامل بیرونی قصد دارند که بحران را مدیریت کنند. توانایی نیروهای معارض هر چه قدر افزایش پیدا کند، زمان تغییر را نزدیک تر می‌کند. تغییر خواست درونی است و نه امریکا و نه عربستان و نه هیچ قدرت خارجی علاقمند نبود علی عبدالله صالح و یا حتی مبارک از قدرت کنار رود. اما مردم یمن تصمیم گرفتند در رابطه خود و حکومت تجدید نظر کنند. جوانان و نیروهای سیاسی یمن هستند که خواهان تغییر هستند. یعنی بازیگر اصلی آن‌ها هستند. بقیه بازیگران سعی می‌کنند بحران را کنترل و مدیریت کنند.

بنابراین مردم در یمن خواستار تغییر هستند در حالی که عربستان سعودی نمی‌خواهد تغییر عمده ای در یمن به وقوع بپیوندد. حداکثر تغییری که عربستان خواهان آن است این است که اگر علی عبدالله صالح هم از قدرت کنار رود ساختار قدرت در یمن تغییری نکند. امریکایی‌ها به دلیل نگرانی‌هایی که از القاعده و گروه‌های سلفی دارند، نمی‌دانند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد لذا چندان به تغییر تمایل ندارند. ضمن این که نمی‌خواهند عربستان سعودی را از خود رنجیده خاطر کنند.

 

نظر شما :