عینک خوش بینی را بردارید آقایان
خبرآنلاین: زمان آن فرا رسیده که چشمهای خود را باز کنیم و اهداف حضور آمریکا در عراق را مورد بازنگری قرار دهیم. هشت سال حضور ما در عراق 4470 کشته، 33 هزار زخمی و بیش از 800 میلیارد دلار هزینه روی دست ما گذاشت. با این اوصاف زمان آن فرارسیده که در خصوص اهداف واشنگتن در عراق بازتعریف جدیدی بیابیم. طبق برنامه ریزی های انجام گرفته و البته اعلام شده دوازده ماه در عراق فرصت داریم و شاید بتوانیم برخی رویاهای خود را در این مدت جامه عمل بپوشانیم.
پایان سال جاری زمانی که نیروهای امریکایی از افغانستان خارج شوند، جیمز جفری سفیر امریکا در عراق می ماند و مسئولیت 11 هزار دیپلمات، مددکار و نیروهای آموزشی نظامی و مسئولان خدمات اجتماعی. به این تعداد نیروی رسمی 5 هزار نیروی امنیتی را هم اضافه کنید. حقوق این افراد و دیگر خرج های جانبی هم 5 میلیارد دلار خرج روی دست امریکایی ها می گذارد.
پیش از پرداختن به آینده بهتر است نیم نگاهی به گذشته بیندازیم. نوعی مرور تاریخی:
فرض کنید که بیست و هفتمین روز از ماه فوریه سال 2003 میلادی است. روزهاست که همگان در خصوص برخورداری رژیم صدام حسین از تسلیحات کشتار جمعی سخن می گویند. بیش از 100 هزار سرباز امریکایی خود را برای حمله به عراق مهیا می کنند. در همین اثنا است که یکی از مشاوران وزیر دفاع امریکا در حوزه آمادگی برای حمله به عراق ، بهانه دیگری برای حمله را در اختیار کمیته بودجه کنگره قرار می دهد. عراق 23 میلیون جمعیت تحصیلکرده به نسبت سایر کشورهای عربی در خود جای داده است که در صورت حمله ما به این کشور ما را آزادکنندگان خود خواهند خواند. ما برای این افراد نقش میانجی را بازی خواهیم کرد.
می رسیم به بیست و هفتمین روز از ماه مارس سال 2003 میلادی . هشت روز پس از حمله به عراق است . همان مشاور مجددا مقابل اعضای کنگره حاضر شده و تاکید می کند که عراق با چاه های نفتی که در اختیار دارد که در حملات هم از آسیب مصون مانده اند می تواند از پس هزینه های بازسازی و برقراری دموکراسی برآید.
احتمالا اینجا نیازی نیست یادآوری کنم که امریکا 61 میلیارد دلار صرف بازسازی و برنامه های امداد در عراق کرده است . در همین بازه زمانی البته عراقی ها از پس 107 میلیارد دلار از هزینه خود برآمدند.
برنامه امریکا برای سال 2012 میلادی هم قرار است از مرز 325 میلیون دلار فراتر نرود. 200 میلیون از این مبلغ هم قرار است صرف ارتقای دموکراسی و مسائل حقوق بشر در عراق شود. البته مشکل اینجاست که نهادهای قانونی که مسئولیت عملی کردن این برنامه ها و دریافت وجه را بر عهده دارند با تهدیدهای امنیتی روبه رو هستند.
هشت سال از روزی می گذرد که صدام حسین قدرت را واگذار کرد با اینهمه هنوز سرتاسر عراق و حتی بغداد هم برای امریکایی ها منطقه جنگی محسوب می شود. علاوه بر 5 هزار نیروی قراردادی که قرار است در سال های آتی عملیات های زمینی را در عراق عهده دار باشند، وزارت کشور امریکا به انعقاد قراردادی با یک پیمانکار مستقل می اندیشد که بتواند از پس مسئولیت نظارت هوایی بر مناطق حساس عراق برآید.
همزمان چهارشنبه گذشته بود که یک گروه مسئول فروش تسلیحات سوئدی اعلام کرد که امریکا سفارش خرید رادارهای موشکی به ارزش 23 میلیون دلار را به این گروه داده است . به نظر می رسد که این تجهیزات برای تامین امنیت سفارتخانه امریکا در بغداد و سرکنسولگری ها در سایر شهرهای بزرگ عراق سفارش داده شده است. وزارت امور خارجه امریکا در توجیه خرید این تجهیزات به چندبار حمله ای استناد کرده که به سفارتخانه امریکا در بغداد شده است. تجهیزات سفارش داده شده به این شرکت سوئدی از حدی از ظرافت برخوردار است که می تواند حملات موشکی و خمپاره ای به محل نصب شده را در فاصله زمانی مناسب اعلام کرده و برای مهار آن دستور العمل لازم را صادر کند.
اکنون یک سوال بی پاسخ باقی مانده و آن هم این است که : آیا سرمایه گذاری با خون و دلار در عراق توانست دموکراسی را که جورج بوش در سخنرانی ماه فوریه سال 2003 خود وعده آن را داد ، در این کشور برقرار کند؟
بهتر است در خصوص عراق کمی واقع بینانه تر عمل کنیم. عراق کشوری ست که سابقه درگیری های طایفه ای و سیاست داخلی آن به نوعی گویای سیاست داخلی و خارجی این کشور فارغ از دموکرات یا دیکتاتور بودن حاکمان آن بوده است .
این تاریخ را به خوبی می توانیم در هیاهوی ناشی از ترک عراق توسط بخشی از نیروهای امریکایی در تاریخ 31 دسامبر آتی ببینیم. در بغداد هیاهویی میان بخش های مختلف امنیتی در خصوص برعهده گرفتن مسئولیت پس از وداع امریکایی ها از قدرت به راه افتاده است . علاوه بر این یک طرف داستان هم در اختیار طرفداران مقتدی صدر است که هرگونه حضور نظامی های امریکایی در عراق را تاب نمی آورند.
وزارت دفاع امریکا اکنون بر سر دو راهی قرار گرفته است. وزیر دفاع لئون پانه تا به صراحت اعلام کرده است که تنها زمانی مجوز بقای نیروهای امریکایی در عراق را صادر می کند که مصونیت قضایی سربازان امریکایی را در دست داشته باشد. سربازان امریکایی در سرتاسر جهان به دلیل اعمال فشارهای امریکا از مصونیت قضایی برخوردار هستند.
سوال دیگر : متحد واشنگتن در بغداد کیست؟ نوری مالکی سالهای تبعید را در سوریه گذراند. همانگونه که روزنامه واشنگتن پست در شماره سی سپتامبر خود نوشت نوری مالکی به صراحت و برخلاف میل امریکا از حکومت بشار اسد حمایت کرده است. در خصوص الحاق فلسطین به سازمان ملل و اعلام یکجانبه استقلال هم ؛ عراقی ها کنار تشکیلات خودگردان فلسطین ایستادند.
اکنون مساله ای مقابل واشنگتن علم شده است که شاید پاسخ دهی به آن آسان هم نباشد: عراق 12 میلیارد دلار هزینه صرف خرید تسلیحات سنگین از امریکا کرده است. سوال اینجاست که کدام کشور همسایه دقیقا تهدیدی برای عراق است؟ اکثر کشورهای همسایه مانند رژیم صهیونیستی هم تسلیحات خود را با یا بی واسطه از امریکا خریداری کرده اند! آیا وقت آن فرانرسیده است که اهداف واقع بینانه خود را در عراق تعریف کنیم؟
پایان سال جاری زمانی که نیروهای امریکایی از افغانستان خارج شوند، جیمز جفری سفیر امریکا در عراق می ماند و مسئولیت 11 هزار دیپلمات، مددکار و نیروهای آموزشی نظامی و مسئولان خدمات اجتماعی. به این تعداد نیروی رسمی 5 هزار نیروی امنیتی را هم اضافه کنید. حقوق این افراد و دیگر خرج های جانبی هم 5 میلیارد دلار خرج روی دست امریکایی ها می گذارد.
پیش از پرداختن به آینده بهتر است نیم نگاهی به گذشته بیندازیم. نوعی مرور تاریخی:
فرض کنید که بیست و هفتمین روز از ماه فوریه سال 2003 میلادی است. روزهاست که همگان در خصوص برخورداری رژیم صدام حسین از تسلیحات کشتار جمعی سخن می گویند. بیش از 100 هزار سرباز امریکایی خود را برای حمله به عراق مهیا می کنند. در همین اثنا است که یکی از مشاوران وزیر دفاع امریکا در حوزه آمادگی برای حمله به عراق ، بهانه دیگری برای حمله را در اختیار کمیته بودجه کنگره قرار می دهد. عراق 23 میلیون جمعیت تحصیلکرده به نسبت سایر کشورهای عربی در خود جای داده است که در صورت حمله ما به این کشور ما را آزادکنندگان خود خواهند خواند. ما برای این افراد نقش میانجی را بازی خواهیم کرد.
می رسیم به بیست و هفتمین روز از ماه مارس سال 2003 میلادی . هشت روز پس از حمله به عراق است . همان مشاور مجددا مقابل اعضای کنگره حاضر شده و تاکید می کند که عراق با چاه های نفتی که در اختیار دارد که در حملات هم از آسیب مصون مانده اند می تواند از پس هزینه های بازسازی و برقراری دموکراسی برآید.
احتمالا اینجا نیازی نیست یادآوری کنم که امریکا 61 میلیارد دلار صرف بازسازی و برنامه های امداد در عراق کرده است . در همین بازه زمانی البته عراقی ها از پس 107 میلیارد دلار از هزینه خود برآمدند.
برنامه امریکا برای سال 2012 میلادی هم قرار است از مرز 325 میلیون دلار فراتر نرود. 200 میلیون از این مبلغ هم قرار است صرف ارتقای دموکراسی و مسائل حقوق بشر در عراق شود. البته مشکل اینجاست که نهادهای قانونی که مسئولیت عملی کردن این برنامه ها و دریافت وجه را بر عهده دارند با تهدیدهای امنیتی روبه رو هستند.
هشت سال از روزی می گذرد که صدام حسین قدرت را واگذار کرد با اینهمه هنوز سرتاسر عراق و حتی بغداد هم برای امریکایی ها منطقه جنگی محسوب می شود. علاوه بر 5 هزار نیروی قراردادی که قرار است در سال های آتی عملیات های زمینی را در عراق عهده دار باشند، وزارت کشور امریکا به انعقاد قراردادی با یک پیمانکار مستقل می اندیشد که بتواند از پس مسئولیت نظارت هوایی بر مناطق حساس عراق برآید.
همزمان چهارشنبه گذشته بود که یک گروه مسئول فروش تسلیحات سوئدی اعلام کرد که امریکا سفارش خرید رادارهای موشکی به ارزش 23 میلیون دلار را به این گروه داده است . به نظر می رسد که این تجهیزات برای تامین امنیت سفارتخانه امریکا در بغداد و سرکنسولگری ها در سایر شهرهای بزرگ عراق سفارش داده شده است. وزارت امور خارجه امریکا در توجیه خرید این تجهیزات به چندبار حمله ای استناد کرده که به سفارتخانه امریکا در بغداد شده است. تجهیزات سفارش داده شده به این شرکت سوئدی از حدی از ظرافت برخوردار است که می تواند حملات موشکی و خمپاره ای به محل نصب شده را در فاصله زمانی مناسب اعلام کرده و برای مهار آن دستور العمل لازم را صادر کند.
اکنون یک سوال بی پاسخ باقی مانده و آن هم این است که : آیا سرمایه گذاری با خون و دلار در عراق توانست دموکراسی را که جورج بوش در سخنرانی ماه فوریه سال 2003 خود وعده آن را داد ، در این کشور برقرار کند؟
بهتر است در خصوص عراق کمی واقع بینانه تر عمل کنیم. عراق کشوری ست که سابقه درگیری های طایفه ای و سیاست داخلی آن به نوعی گویای سیاست داخلی و خارجی این کشور فارغ از دموکرات یا دیکتاتور بودن حاکمان آن بوده است .
این تاریخ را به خوبی می توانیم در هیاهوی ناشی از ترک عراق توسط بخشی از نیروهای امریکایی در تاریخ 31 دسامبر آتی ببینیم. در بغداد هیاهویی میان بخش های مختلف امنیتی در خصوص برعهده گرفتن مسئولیت پس از وداع امریکایی ها از قدرت به راه افتاده است . علاوه بر این یک طرف داستان هم در اختیار طرفداران مقتدی صدر است که هرگونه حضور نظامی های امریکایی در عراق را تاب نمی آورند.
وزارت دفاع امریکا اکنون بر سر دو راهی قرار گرفته است. وزیر دفاع لئون پانه تا به صراحت اعلام کرده است که تنها زمانی مجوز بقای نیروهای امریکایی در عراق را صادر می کند که مصونیت قضایی سربازان امریکایی را در دست داشته باشد. سربازان امریکایی در سرتاسر جهان به دلیل اعمال فشارهای امریکا از مصونیت قضایی برخوردار هستند.
سوال دیگر : متحد واشنگتن در بغداد کیست؟ نوری مالکی سالهای تبعید را در سوریه گذراند. همانگونه که روزنامه واشنگتن پست در شماره سی سپتامبر خود نوشت نوری مالکی به صراحت و برخلاف میل امریکا از حکومت بشار اسد حمایت کرده است. در خصوص الحاق فلسطین به سازمان ملل و اعلام یکجانبه استقلال هم ؛ عراقی ها کنار تشکیلات خودگردان فلسطین ایستادند.
اکنون مساله ای مقابل واشنگتن علم شده است که شاید پاسخ دهی به آن آسان هم نباشد: عراق 12 میلیارد دلار هزینه صرف خرید تسلیحات سنگین از امریکا کرده است. سوال اینجاست که کدام کشور همسایه دقیقا تهدیدی برای عراق است؟ اکثر کشورهای همسایه مانند رژیم صهیونیستی هم تسلیحات خود را با یا بی واسطه از امریکا خریداری کرده اند! آیا وقت آن فرانرسیده است که اهداف واقع بینانه خود را در عراق تعریف کنیم؟
نظر شما :