فتح باب مذاکره میان کره شمالی و امریکا
این بار اول است که نماینده کره شمالی به امریکا رفته و درباره اختلافات مذاکره میکند. به نظر شما این نشان از عزم کره شمالی برای ادامه مذاکرات دارد؟
البته بعید میدانم این اولین بار باشد. چون مقر سازمان ملل در نیویورک است و دو طرف هر از چند گاهی با یکدیگر مذاکره داشته اند. اما خیلی وقت بود که این مذاکرات قطع شده بود. یکی از درخواستهایی که کره شمالی دائما در گذشته تکرار میکرد این بود که با خود امریکا سوای مذاکراتی که در قالب مذاکرات شش جانبه انجام میگیرد، مستقیما مذاکراتی درباره روابط دو کشور انجام دهد.
به این دلیل که کره ایها از گذشته درخواستهایی داشته اند از جمله دریافت تضمین امنیتی که اگر در آینده خلع سلاح هسته ای شدند، امریکا به این کشور حمله نکند و حکومت کره شمالی به خطر نیفتد. از جمله مسائل دیگر که مورد توجه کره شمالی است این است که امریکا رابطه مستقیم سیاسی با کره شمالی برقرار کند و مبادله سفیر انجام شود. به عبارتی امریکا کره شمالی را به عنوان یک کشور تمام عیار به رسمیت بشناسد. کره شمالی همواره این درخواستها را داشته است.
اما جزئیاتی از ملاقاتی که صورت گرفته است فاش نشده که بتوان دریافت دو طرف تا چه حد مذاکرات را پیش برده اند. این مذاکره تنها میتواند فتح بابی باشد. گفته شده است که این دیدار میتواند مقدمه ای باشد برای از سر گیری مذاکرات شش جانبه.
البته این دیدار دو روز بعد از دیدار نمایندگان کره شمالی و کره جنوبی در جزیره بالی اندونزی بود. نمایندگان دو کشور در حاشیه نشست امنیت آسیا مذاکراتی داشتند. گفته میشود مذاکرات با حسن نیت شروع شده بود. بعد از این اتفاق بود که امریکا از نماینده کره شمالی دعوت کرد تا به امریکا بیاید و با مقامات امریکایی دیدار و گفت و گو کند.
مشکل اصلی کره شمالی در حال حاضر ارسال کمکهای بشردوستانه به این کشور است. به این دلیل که کره شمالی علاوه بر تحریمهای بین المللی با تحریمهایی رو به رو است، نمیتواند بدون کمکهای بین المللی در زمینه سوختی و غذایی به حیات خود ادامه دهند. این کمکها بعد از آخرین آزمایشات کره شمالی قطع شده است.
در روز دوم این گفت و گوها رابرت کینگ فرستاده ویژه امریکا درباره وضعیت حقوق بشر در کره شمالی به این مذاکره پیوست و گفت و گوها ادامه یافت. البته امریکا اخیرا در مورد کره شمالی علاوه بر مسائل هسته این کشور، بر مسائل حقوق بشری در کره شمالی هم تاکید میکند و فشار زیادی بر این کشور وارد میکند که مسائل حقوق بشری را رعایت کند. به عبارت دیگر امریکاییها یک شمشیر دو پیکانه را در دست گرفته اند که درباره کره شمالی و احتمالا درباره ایران هم سعی میکنند از این شمشیر دودم استفاده کنند.
بنابراین میتوان این مذاکرات را گشایشی در روابط بین امریکا و کره شمالی دانست و هم چنین میتوان آن را فتح بابی برای شروع مجدد مذاکرات شش جانبه بر سر مسئله هسته ای کره شمالی و تامین امنیت برای شبه جزیره کره دانست.
همان طور که شما اشاره کردید اخبار بسیار کمیاز این مذاکرات بیرون آمده است اما مقامات امریکایی از کره شمالی خواسته اند که به توافقنامه سال 2005 عمل کند و اقدامات غیرقابل بازگشت انجام دهد. توافقنامه 2005 و اقدامات غیرقابل بازگشت به چه مسائلی اشاره دارد و تا چه حد احتمال دارد که کره شمالی چنین مسئله را بپذیرد؟
منظور امریکا از انجام اقدامات غیرقابل بازگشت این بود که کره شمالی بعضی از رآکتورها خصوصا آب سنگین خود را تعطیل کند و غنی سازی اورانیوم را متوقف کند و به هر حال بسیاری از این اقدامات را انجام ندهد. کره شمالی در آن زمان تا این حد پیش رفت که یک رآکتور هسته ای آب سنگین خود را تعطیل و تخریب کرد. اما هنگامیکه مجددا اختلافات بروز کرد و تشنجات و تنشها بالا گرفت، کره شمالی بار دیگر فعالیتهای هسته ای خود را احیا کرد.
در این مسئله میتوان به روشنی مشاهده کرد که با وجود این که فکر میکردند کره شمالی به یک نقطه بدون بازگشت حرکت کرده، دوباره به جای اول خود بازگشت. هر چند کره شمالی آزمایش هسته ای مجددی انجام نداده و بیشتر تمرکز خود را روی آزمایشهای موشکی گذاشته است. اما به هر حال خلع سلاح کامل هسته ای شبه جزیره کره مسئله ای است که غرب به دنبال آن است. منظور از نقطه بدون بازگشت هم این است که از همان میزان سلاح هسته ای نیز که تا کنون به آن دست پیدا کرده است دست بکشد و آنها را تخریب کرده به حالت غیر هسته ای در آورد. تا امریکا و ژاپن و کره جنوبی هم بتوانند به تعهدات خود که عمدتا اقتصادی بوده عمل کنند.
نگاه چین و روسیه به عنوان دو کشوری که به نسبت به کره شمالی نزدیک تر هستند به این مذاکرات چگونه است؟
در زمان اتحاد جماهیر شوروی، اتحاد جماهیر شوروی و چین کاملا از کره شمالی حمایت میکردند. اما در حال حاضر بهترین تعریفی که میتوان از نگاه فدراسیون روسیه به قضیه کره شمالی داشت این است که روسیه یک موضع بی طرفانه اتخاذ کرده است که با وجود این که مایل نیست فشارهای امریکا بر کره شمالی بیش از حد شود، ولی در عین حال مایل هم نیست که کره شمالی یک کشور هسته ای باقی بماند یا از این حد که در حال حاضر است فراتر رود.
موضع چین هم شاید تا حدودی به موضع روسیه نزدیک باشد؛ با یک تفاوت عمده و آن هم این که چین متحد نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک کره شمالی است. در نتیجه چین اصولا کره شمالی را منطقه نفوذ خود میداند و اساسا مایل به تضعیف این کشور نیست. بنابراین سعی میکند موضعی را اتخاذ کند که کره شمالی به همین حد متوقف شود و فراتر نرود و در عین حال فشارها علیه کره شمالی کاهش پیدا کند و تحریمها شکسته شود.
البته چین هم مایل نیست که کره شمالی تا حد خطرناکی پیش رود که امنیت شبه جزیره کره به نحوی به خطر افتد که چین مجبور شود برای دفاع از متحد خود وارد عمل شود. به این دلیل که در جریان جنگ کره که در دهه 1950 رخ داد، چین تلفات زیادی را برای دفاع از کره شمالی متقبل شد. تا زمان برقراری آتش بس همان گونه که نیروهای کره شمالی تلفات زیادی دادند،خود چینیها هم متحمل شدند. روی همین حساب چین مایل نیست مجددا به دوران دهه 1950 برگردد و شبه جزیره کره صحنه جنگ و درگیری شود و چین را مجبور به نوعی دخالت نظامیکند که کاملا با اهداف اقتصادی چین مغایر است. چون چین پیش رفتهای اقتصادی را در درجه اول اولویت قرار داده و اصلا مایل نیست که لطمه ای به رشد اقتصادی این کشور وارد شود.
نظر شما :