حمله اسرائیل به ایران، بلوف یا واقعیت؟

۰۲ مرداد ۱۳۹۰ | ۱۷:۳۰ کد : ۱۴۸۱۷ اخبار اصلی
این روزها نگرانی از بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران توسط اسرائیل بسیار بالا رفته است. بسیاری می‌پرسند هشدار و تهدیدهای مقام‌های اسرائیلی واقعا جنبه واقعی دارد یا صرفا بلوف سیاسی برای رسیدن به اهداف دیگری است.
حمله اسرائیل به ایران، بلوف یا واقعیت؟
دیپلماسی ایرانی: بحث حمله احتمالی اسرائیل به ایران و هشدارهایی که مقام‌های سابق این رژیم به دولت فعلی اسرائیل در این باره می‌دهند همچنان در بسیاری از رسانه‌ها به دقت پیگیری می‌شود. اگر چه احتمال این حمله بر اساس شواهد و هشدارها و مخاطراتی که برای اسرائیل وجود دارد چندان بالا نیست ولی بسیاری از تحلیلگران حتی تحلیلگران اسرائیلی که دولت نتانیاهو را یک دولت تندرو و افراطی می‌دانند، از آن جا که بسیاری از حرکت‌های او و متحدانش را خارج از اصول منطقی می‌دانند، می‌گویند که احتمال انجام یک حرکت احمقانه ویرانگر از سوی دولت اسرائیلی وجود دارد. ولی آیا حقیقتا این تهدیدها را باید جدی گرفت؟

تایم در تازه‌ترین تحلیل خود در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: این روزها نگرانی از بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران توسط اسرائیل بسیار بالا رفته است. بسیاری می‌پرسند هشدار و تهدیدهای مقام‌های اسرائیلی واقعا جنبه واقعی دارد یا صرفا بلوف سیاسی برای رسیدن به اهداف دیگری است. این مسئله زمانی تحلیلگران را به فکر فرو برد که مئیر داگان، رئیس سابق موساد و گابی اشکنازی، رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل نسبت به هر گونه احتمالی به ایران هشدار دادند و گفتند هر گونه تحرک نظامی علیه ایران حرکتی کاملا احمقانه است. هشدار آنها بیش از همه متوجه بنیامن نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و ایهود باراک وزیر دفاع بود که احساس می‌شود برنامه‌های نسنجیده و غیرقابل کنترلی را در این رابطه در سر می‌پرورانند. باب بیر، گزارشگر مسائل امنیتی که در اسرائیل حضور داشته و روند تهدیدها و هشدارها را در این زمینه از نزدیک دنبال کرده در این باره می‌گوید که هشدارهای داگان و اشکنازی بلوف نیست و حتی می‌گوید شماری از تصمیم‌گیران اصلی سیاسی در اسرائیل می‌گویند که ممکن است گزینه نظامی انتخابی ناگزیر باشد. گرچه عده‌ای نیز می‌گویند این گونه اظهارات از سوی مقام‌های اسرائیلی بیشتر جنبه انتخاباتی و تلاش برای خریدن رای شهروندان اسرائیلی است.

در ادامه این یادداشت آمده است: در صورتی که انتخاب گزینه نظامی انتخابی نهایی برای اسرائیل باشد و دولت این رژیم بخواهد دست به چنین خطایی بزند، باید واقعا زنگ خطر را به صدا در آورد و مطمئنا اسرائیل نیز باید بسیاری از فعالیت‌هایش را متوقف کند. به خصوص این که بسیاری از کارشناسان به ویژه در خارج از اسرائیل از جمله سی‌آی‌ای گلایه دارند که تلاویو واقعا انتخاب گزینه نظامی را در سر می‌پروراند بدون این که به عواقب آن فکر کرده باشد. متاسفانه به نظر می‌رسد که زمان حمله نیز روز به روز بیشتر می‌شود به گونه‌ای که داگان صحبت از نقشه طراحی شده برای حمله هوایی به ایران را نیز زده است. مراکز اصلی قدرت در اسرائیل بر این اعتقادند که فشارهای دیپلماتیک و تحریم‌ها علیه ایران برای متوقف کردن برنامه‌های هسته‌ای‌اش همگی شکست خورده‌اند و ایران همچنان به فعالیت‌های هسته‌ای‌اش ادامه می‌دهد. آنها می‌گویند اگر این وضعیت بخواهد همچنان ادامه داشته باشد برای اسرائیل چاره‌ای نمی‌ماند جز این که برنامه حمله به ایران را در دستور کار خود قرار دهد. آنچه برخی اسرائیلی‌ها را به انجام حمله نظامی به ایران ترغیب می‌کند این است که می‌گویند قبل از حمله به تاسیسات هسته‌ای عراق در سال 1981 نیز هشدارهایی داده می‌شود ولی آن حمله انجام شد و هیچ اتفاقی نیفتاد و حتی پس از آن نیز تا چند سال عراق هیچ صحبتی از تلاش برای رسیدن به تکنولوژی هسته‌ای نمی‌زد. آنها می‌گویند به همین ترتیب نیز می‌توان به ایران حمله هوایی کرد حتی اگر بنا باشد این حمله فقط باعث به تعویق افتادن سه تا چهار ساله فعالیت‌های هسته‌ای ایران شود.

نویسنده این یادداشت در ادامه می‌نویسد: چالشی که بر سر صحبت‌های داگان وجود دارد این است که مقامات تصمیم‌گیر اسرائیل می‌گویند این درست است که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران اشتباهی بزرگ و جبران‌ناپذیر محسوب می‌شود و حتی ممکن است اسرائیل را وارد جنگی کند که در آن بازنده خواهد بود ولی حداقل باعث می‌شود که بازی پرونده هسته‌ای ایران وارد مرحله دیگری شده و از مسیر اصلی خود منحرف شود. ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل می‌گوید این حمله نظامی می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را از مسیر اصلی‌اش منحرف کرده و محاصره ایران را حتی به سختی و با اشتباهات بسیار تشدید و کامل کند. داگان به این استراتژی باراک پاسخ می‌دهد که شاید این اتفاق بیفتد ولی الزاما عمومیت و همیشگی نخواهد بود. آری شاویت، ستون‌نویس روزنامه هاآرتص نیز درباره هشدار داگان به حمله نظامی علیه ایران می‌نویسد: این تهدید نه تنها برای ایران جدی است بلکه امریکایی‌ها و اروپایی‌ها را نیز می‌ترساند. (کشورهایی که اصرار دارند بیش از پیش به ایران فشار بیاورند تا کار به انتخاب گزینه نظامی نرسد.) این اتفاق همچنین می‌تواند حرف‌های روسیه و چین را که دائما غرب را بر سر برنامه هسته‌ای ایران به سخره می‌گرفتند به اثبات برساند و کار را برای آنها بیش از پیش سخت کند. اسرائیل باید درک کند که الزاما همه مثل آن فکر نمی‌کنند و بر عکس این حرکتش می‌تواند باعث رانده شدنش به گوشه‌ای تک و تنها شود و همه علیهش وارد عمل شوند. اسرائیل باید این را درک کند که قدرت حمله به ایران را ندارد و این حقیقتی است که همه درباره بمباران ایران به آن رسیده‌اند.

در بخش دیگری از این یادداشت همچنین به اظهارات کسانی که معتقدند اسرائیل بیش از این که واقعا بخواهد کاری بکند بلوف می‌زند نیز اشاره شده و آمده است: جفری گلدبرگ، تحلیلگر ماهنامه آتلانتیک می‌گوید: با شاویت هم‌عقیده‌ام، منطق او صحیح است، اگر اسرائیل بخواهد به برنامه هسته‌ای ایران حمله کند، تنها این یک بخش قضیه است چرا که اسرائیل هیچ تضمینی برای نتیجه‌بخش بودن هزینه‌ای که با انجام این کار پرداخت می‌کند، ندارد. معنای حرف گلدبرگ این است که اسرائیل بلوف می‌زند و تنها امیدوار است که با این فشارها و زدن چنین اظهاراتی بتواند ایران را از ادامه برنامه هسته‌ای‌اش منصرف کند و بگوید که اگر تغییری در رویکردش ندهد اسرائیل دست به یک کار احمقانه ویرانگر خواهد زد.

 

نظر شما :