مشروطیت؛ راه بقای پادشاهان عرب

۱۲ تیر ۱۳۹۰ | ۲۱:۰۹ کد : ۱۴۳۱۸ نگاه ایرانی
گفتاری از محمدعلی سبحانی کارشناس مسائل خاورمیانه و سفیر سابق ایران در لبنان و اردن برای دیپلماسی ایرانی.
مشروطیت؛ راه بقای پادشاهان عرب
دیپلماسی ایرانی: اگر کشور لبنان را استثناء کنیم، کشورهای عربی را از نظر حاکمانشان می‌توان به سه گروه تقسیم بندی کرد. جمهوری‌ها، امارت‌ها و حکومت‌های پادشاهی. با این وجود، جنبش‌های اخیر در جهان عرب به هیچ کدام از این سه دسته محدود نشده است و همه کشورهای عربی را دستخوش تحول کرده است. در حقیقت این جنبش اینقدر پرقدرت و فراگیر بوده است که می‌توان گفت که جهان عرب به طور کلی وارد فاز جدیدی از حیات خود شده است.

در میان این سه گروه، این جنبش بیش از هر جا، جمهوری‌های دروغین را دچار دگرگونی کرده است. بن علی در تونس، مبارک در مصر، صالح در یمن، قذافی در لیبی، بشار اسد در سوریه و بوتفلیقه در الجزایر همه دیکتاتورهایی بوده اند که به اسم ریاست جمهوری سالهای سال بر این کشورها حکمرانی کرده اند. از آنجا که اسم این حکومت‌ها هم جمهوری است، مردم توقع مشارکت سیاسی و انتخابات آزاد را داشته اند اما این حکومت‌های جمهوری از هر حکومت پادشاهی بسته تر بوده اند و هیچ فرصتی به مردم برای تعیین سرنوشتشان نداده اند.

با این وجود با به راه افتادن جنبش‌های دموکراسی خواهی در جهان عرب این جمهوری‌های دروغین یکی پس از دیگری فرو افتادند و دیکتاتورهای این کشورها یا برکنار شده اند و یا برای بقا دست و پا می‌زنند. آنها اگر جلوی مردم بایستند و با خواسته‌های مردم مقابله کنند در جهان کنونی امکان تداوم حکومت و بقای در قدرت را ندارند، اگر هم به اصلاحات تن دردهند، حکومت بسیار متفاوتی از گذشته خواهند داشت. بنابراین ناپایداری و تغییرات گسترده و جدی در این دسته از حکومت‌ها کاملا مشخص و قابل پیش بینی است.

دسته دوم حکومت‌های عربی، امارت‌ها هستند. این کشورها غالبا کشورهایی هستند که دارای جمعیت کم و پول زیاد هستند. اگرچه مطالبات دموکراسی خواهانه در این کشورها نیز تاثیرگذار بوده است اما حاکمان این کشورها فعلا با پول توانسته اند بر مشکلات فائق آیند. این کشورها با توجه به این که به لحاظ درآمد ناشی از نفت، مشکلات مالی چندانی ندارند، فشارهای اقتصادی بر فشارهای نشات گرفته از موج آزادی خواهی انباشت نمی‌شود و بنابراین حاکمان امکان مدیریت بیشتری دارند. کشورهایی مثل بحرین، کویت، عربستان سعودی اگرچه که در درون خود مشکلات زیادی دارند، اما پول زیاد و جمعیت کم امکان کنترل به آنها می‌دهد. در این کشورها به این دلیل که خانواده مالکه، همه اختیارات و ملکیت این کشور را برای خود می‌دانند نارضایتی‌هایی وجود دارد. از این رو آنها هم با دشواری‌هایی روبرو هستند اما با کنترل مسائل تلاش می‌کنند که مشکلات را مدیریت کنند.  البته تحت تاثیر تحولات اخیر در جهان عرب این کشورها هم دست به اصلاحاتی زده اند.

 

گروه سوم کشورهای عربی، حکومت‌های پادشاهی هستند که مراکش و اردن در این دسته قرار می‌گیرند. شرایط این کشورها تفاوت‌های جدی با دیگر کشورهای عربی دارد. اولین تفاوت این حکومت‌های پادشاهی این است که این‌ها مدعی نوعی از مشروطیت هستند و شروط و محدودیت‌هایی را برای حکمرانی خود قائل هستند. یعنی در چند دهه گذشته با تغییراتی که در جهان مواجه بوده ایم، آنها به اعطای آزادی به احزاب و  روزنامه‌ها اقدام کرده اند و تلاش کرده اند فضای سیاسی کشور را تا حدی باز کنند. آنها به تشکل‌های غیردولتی فرصت فعالیت داده اند و تا حدی به سمت مشروطه حرکت کرده اند.

این اقدامات فرصتی برای این حاکمان ایجاد کرد که وقتی طوفان مطالبات آزادی خواهانه، عدالت طبانه و رفاه طلبانه در جهان عرب برخواست، بتوانند از این طوفان جان سالم بدر ببرند.

در دو دهه گذشته مراکش با موج تقاضاهایی که در چارچوب جنبش‌هایی که شکل گرفته نظیر جنبش نان و دیگر جنبش‌های آزادیخواهانه، مواجه بوده است. حکومت مراکش در این سالها تلاش کرده که قدم به قدم با مردم کنار بیاید. این به این معنا نیست که همه مطالبات مردم را برآورده کرده است و حکومت کاملا عادلانه ای برقرار کرده، ولی در اثر تحولات اجتماعی گذشته، گام‌هایی نیز برداشته است.

وقتی جنبش اخیر در جهان عرب شکل گرفت، از همان روزهای اول که در تونس و مصر اعتراضات بالا گرفت، در مراکش نیز بیان درخواست‌ها با تظاهرات و اعتراضات شروع شد. برخورد دولت با این مطالبات برخورد تند و خشنی نبود. در اردن نیز همانند مراکش وقتی مردم تظاهرات کردند، دولت پادشاهی اردن و شخص پادشاه اعلام کرد که تظاهرات آزاد است و درگیری و خشونت بسیار کنترل شده بود.

بنابراین برخورد این دو دولت پادشاهی با مطالبات و اعتراضات مردمی‌اصولا اصلاح طلبانه بود. آنها برخورد خشن با مردم نکردند و به آنها حق اعتراض دادند و به رای و نظر مردم توجه کردند.این رویکرد به زمینه‌هایی که در این کشورها وجود داشت مربوط است. پادشاهان این کشورها بلافاصله پس ازاولین اعتراضات قول دادند که با سرعت بیشتری به سمت پادشاهی مشروطه حرکت کنند.

توجه به این موضوع خالی از لطف نیست که در هر حرکت‌های اجتماعی، معمولا انقلابیون مدلی برای وضع مطلوب در نظر دارند. مثلا در جمهوری‌های عربی مدلی که مورد توجه مردم قرار گرفته است مدل ترکیه است. چون مردم این کشورها مسلمان هستند و احزاب اسلامی‌هم در این حرکت‌ها نقش جدی دارند، بنابراین مدلی که در ترکیه اتفاق افتاد در مصرهم مورد توجه قرار می‌گیرد.

در حکومت‌های پادشاهی عربی نیز پادشاهی‌های مشروطه مورد توجه قرار می‌گیرند که در دنیا کم هم نیستند. در این مدل پادشاه فقط سمبل وحدت است و شیوه اداره کشور دموکراتیک است. بنابراین مدل‌های پادشاهی دموکراتیک در بین مردم و معترضین این کشورها این انگیزه و امید را ایجاد می‌کند که بدون این که نیاز به انقلاب زیر و رو کننده ای باشد که برای کشور هزینه‌های زیادی ایجاد کند، مسیر اصلاح طلبانه ای را دنبال کنند و به سمت مدل پادشاهی دموکراتیک حرکت کنند. به نظر می‌رسد در مراکش مدلی مثل مدل انگلستان مد نظر مردم است. این به این معنا نیست که آنها به این مدل نزدیک هستند چرا که زمینه‌های اجتماعی و تجربه‌های تاریخی دو کشور بسیار متفاوت است. ولی حکومت این کشور مدلی است که می‌توانند مد نظر قرار دهند و بر اساس آن خواست‌های خود را پیش ببرند و به سمت مشروطه بروند.

بنابر این حکومت‌های این کشورها در گذشته و پیش از تحولات اجتماعی دو دهه اخیر پادشاهی‌های غیر مشروطه و دیکتاتوری بودند ولی در این دو سه دهه در پی این تحولات و در مواجهه مداوم با مطالبات مردمی، تغییرات و انعطاف‌هایی صورت گرفته است و به مرور به حکومت‌های شبه مشروطه تبدیل شده اند. در حال حاضر نیز این حکومت‌ها به سمت مشروطه شدن قدرت پادشاهی پیش می‌روند.

در مراکش با توجه به این که احزاب در این کشور آزادی کنترل شده ای داشته اند، در مجلس نیز می‌توان تا حد زیادی گرایش‌های مختلف فکری و سیاسی را مشاهده کرد. احزاب و تشکل‌های غیر دولتی فعالیت نسبتا آزادانه ای در چارچوب پادشاهی شبه مشروطه دارند. چهره‌ها و شخصیت‌های معترض نیز با مشکلاتی نظیر زندان و تبعید کمتر مواجه بوده اند. این شرایط فرصتی را برای این کشورها ایجاد کرده است. به عبارت دیگر یک اپوزیسیون در چارچوب پادشاهی شبه مشروطه در این کشورها وجود دارد که کمک می‌کند این حکومت‌ها به سمت مشروطه حرکت کنند.  

وقتی به متن سخنرانی ملک محمد ششم دقت می‌کنیم می‌بینیم که او در مورد نهادهای مختلف حکومتی نظیر دولت و مجلس، امتیازاتی را نسبت به قانون قبلی به مردم و مخالفین داده است. بر اساس همه پرسی که روز جمعه در مراکش برگزار شد تغییراتی در قانون اساسی این کشور به وجود آمد. این تغییرات در این راستا است که یک مجلس کاملا مستقل بدون دخالت پادشاه تشکیل شود. بر اساس این تغییرات دولت هم به همین ترتیب و بدون دخالت پادشاه شکل می‌گیرد. پادشاه فقط اختیارات مذهبی و اختیارات نظامی‌را در اختیار دارد. اما معترضین با دو مشکل مواجه هستند. یکی این که بحث تفکیک قوا چندان مشخص نیست و آن را دارای ابهام می‌دانند. دیگر این که در مورد میزان اختیارات پادشاه اعتراض دارند. معترضین معتقدند پادشاه می‌تواند از طریق این دو قدرت اعمال نفوذ کند و مانع از دموکراتیزاسیون شود. این دو اشکالی که مخالفین مطرح می‌کنند به خصوص در مورد تفکیک قوا مسئله قابل اهمیتی است. چرا که تفکیک قوا در دولت‌های دموکراتیک ضرورت دارد.

هر چند به نظر می‌رسد این چالشی است که به این زودی پایان پیدا نخواهد کرد ولی به هر حال تا همین جا نیز کار مهمی‌انجام شده است و حکومت توانسته است تا حدودی بخش‌هایی از جامعه را راضی کرده است و کشور را بیش از گذشته در مسیر دموکراتیک قرار می‌دهد. بنابراین با نگاهی کلی به کشورهای عربی و نوع حکومت آنها می‌توان چنین نتیجه گرفت که حکومت‌های جمهوری دروغین به دلیل عدم انعطاف خود در مقابل مطالبات مردمی‌راهی جز فروپاشی و ترک قدرت ندارند‌های پادشاهی. در مقابل امارت‌ها و حکومت هنوز راهی برای بقا دارند. این راه چیزی جز محدود کردن اختیارات حاکم و پادشاه و به تعبیر دیگر مشروطیت نیست.

 

نظر شما :