امریکا نمیداند با لیبی چه کند
دیپلماسی ایرانی: درباره لیبی با عالی ترین مقام اداره سوم کاخ سفید که مهمترین اداره در این مجموعه محسوب میشود، درباره لیبی گفتگو کردم. گفت: «باور کن، تمامی احتمالات را بررسی میکنیم از جمله احتمال حمله نظامی اما این کار آسانی نیست. تصمیم به مداخله به رغم این که ملت لیبی چنین انتظاری از ما دارند و اعراب هم از ما میخواهند که از شر قذافی خلاصشان کنیم، ولی در آخر همه اینها به اینجا میرسند که میگویند "امریکاییهای صهیونیست" لیبی را اشغال کردند تا نفتش را صادر کنند. باید به نظرت چه کار کنیم؟ به کدام شیوه نظامی وارد عمل شویم؟» گفتم: «اول از همه شما باید مطالبه رسمی عربی برای مداخله نظامی برای نجات ملت لیبی کسب کنید و بهتر است که این تصمیم در حد یک تصمیم نشست سران عربی و در حد و اندازه اتحادیه عرب باشد.»
از او پرسیدم: «در نیویورک "پایتخت جهان" که مقر سازمان ملل را در خود جای داده سر خاورمیانه و قضایا و مشکلات پیچیده و مزمنش چه میگذرد؟» گفت: «امریکاییهای مستقر در نیویورک میگویند که آلمان به دلیل مشکلات داخلی تصمیم شورای امنیت برای دخالت نظامی در لیبی را رد کرد. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان با قطعنامه 1973 شورای امنیت سازمان ملل موافق بود ولی مجبور شد تغییر موضع دهد چرا که انتخابات کشورش نزدیک بود و میترسید که هر تصمیمی در این زمینه بگیرد بر او و حزبش اثر بگذارد. وزیر امور خارجهاش که با حزب او همپیمان است مخالف دخالت نظامی در لیبی بود. او هم حفظ ائتلاف با حزب همپیمانش را انتخاب کرد.» پرسیدم: «فرانسه و لیبی چطور؟» گفت: «در ابتدا نیکولا سارکوزی چندان پافشاری نمیکرد. ما امریکاییها از ابتدا موضوع را بررسی میکردیم و برای ما از همان ابتدا روشن بود و گفتیم که قذافی و نظام او رفتنی است. کمی تاخیر کردیم چرا که در حال بررسی همه جوانب و اوضاع و پیامدها و تاثیرها بودیم.» پرسیدم: «چین چطور؟» گفت: «چین بیشتر اوقات از رای دادن در شورای امنیت سر باز میزند. لیبی یک موضوع جهانی است و وقتی که در شورای امنیت مطرح میشود و نوبت به وظیفه میرسد یا این که باید مستقیما تصمیم بگیرد همانند کره شمالی تلاش میکند از حق وتوی خود استفاده کند. اولا، کره شمالی برای چین به همان نسبت اهمیت دارد که لبنان برای سوریه. ثانیا، میترسد میلیونها نفر از شهروندان کره شمالی به سرزمینش سرازیر شوند.»
پرسیدم: «ترکیه چطور؟» پاسخ داد: «ترکیه در تمامی امور انسانی نه نظامی لیبی فعالیت میکند. البته نظامیان و درجهداران آن در تمامی عملیات نظامی که قرار است به زودی از سوی پیمان ناتو عملیاتی شود حضور دارند.»
پرسیدم: «آیا سر لیبی مشکلی دارید؟» پاسخ داد: «مشکل این بود که لیبیاییها را نمیشناختیم. قذافی آنها را 41 سال زندانی کرد. وقتی سفارتمان را در طرابلس، پایتخت و غرب لیبی پنج سال پیش بازگشایی کردیم با برخی از مردم و چهرهها به خصوص کسانی که به خارج پناهنده شدند آشنا شدیم. ولی این کافی نبود. لیبیاییها پس از رفتن قذافی چه میکنند؟ نمیدانم چه خواهند کرد. عدهای از مخالفان قذافی در خارجند و عدهای نیز در داخل. ارتش لیبی مانند ارتش دیگر کشورهای دنیا که میبینیم، نیست. از این رو از هم پاشیده یا دچار چنددستگی نمیشود یا هنگامی که انقلابیون علیه قذافی بر میخیزند غیر کارامد نمیشود. قذافی بر روی قبیلههایی که با یکدیگر رقابت دارند کار کرد و توانست بعضی را علیه بعضی دیگر دشمن کند. کتائب نظامی تشکیل داد و هر کتائب را به یک قبیله اختصاص داد و رهبری هر کدام از این کتائب را نیز به فرزندانش و نزدیکانش و وابستگانش داد.»
پرسیدم: «آیا اعراب در موضوع لیبی کمکی کردند؟ شاید بخواهند کاری کنند.» گفت: «درست است. اما دیدیم فقط قطر در عملیات نظامی پرواز ممنوع شرکت کرد و همچنان هم در این زمینه فعال است ولی همین قطر هم بعضیها درباره هواپیماهایی که در این جنگ شرکت داده مشکوکند و میگویند احتمالا هواپیماهای خودش نیست چرا که همه میدانیم اعراب در این جنگ شرکت نکردهاند. عربستان به صراحت مشارکت در این عملیات را رد کرد. اردن دخالت انسانی را انتخاب کرد. پس از آن انتقادهای شدیدی را از نقش اعراب در این عملیات زد و درباره حد و مرز نقش عربی پرسید.»
گفتم: «فکر نمیکنی مصر به رغم تحولات جاری موجود در آن در تحولات لیبی نقش دارد برای این که بزرگترین کشور عربی است و با لیبی همسایه است و خود میداند در همسایگیاش چه میگذرد و ارتشش همچنان سالم مانده است.» گفت: «در خود مصر هم همین بحث میشود.»
نظر شما :