چرا تنها عربستان آرام ماند؟
عربستان سعودی در چند ماه اخیر خیزش های عمومی و ناآرامی ها در جهان عرب سکوت نسبی و آرامش را تجربه کرد. البته تعدادی راهپیمایی و تظاهرات هم رخ داد که مرکز تقل آنها استان های شرقی بود.
به گزارش خبرآنلاین و به نقل از فارین پالیسی؛ عربستان سعودی در چند ماه اخیر خیزش های عمومی و ناآرامی ها در جهان عرب سکوت نسبی و آرامش را تجربه کرد. البته تعدادی راهپیمایی و تظاهرات هم رخ داد که مرکز تقل آنها استان های شرقی بود. جمعیت این راهپیمایی ها هیچ گاه بیش از چند هزار تا نبود. یازدهمین روز از ماه مارس را معترضان عربستانی روز انقلاب اعلام کرده بودند اما هیچ اتفاق خاصی رخ نداد. بسیاری از تحلیل گران از این سکوت در عربستان سعودی تعجب کرده اند و اعتقاد دارند که بسیاری از عواملی که برای وقوع یک انقلاب لازم است در عربستان یکجا وجود دارد . فساد، سرکوب و خفقان و مشکلات اقتصادی که جوانان را تحت تاثیر قرار داده است می تواند عوامل مناسبی برای انقلاب باشد . بر اساس آمار 25 درصد از جوانان زیر 30 سال عربستان سعودی بیکار هستند.
کم نیستند کارشناسانی که اعتقاد دارند هیچ حادثه ای در عربستان سعودی رخ نخواهد داد و دلیل آن را هم در دو منبعی می دانند که خاندان سعود در اختیار دارند. نخستین مورد سرمایه ای ظاهری و سمبلیک است به نام مذهب که اتحادی چشمگیر میان وهابی ها و دولتمردان ایجاد کرده است.دومین سرمایه هم نفت است. البته هر دو این سرمایه ها محدودیت خاص خود را دارند. اصلی ترین دلیل برای عدم به ثمر نشستن این تظاهرات این است که خاندان سعود با شبکه اسلامی سهوا ارتباط بسیار نزدیکی دارند. این گروه در منهدم کردن هرگونه تلاش برای تغییر در عربستان به دولت آل سعود کمک می کنند. نه اسلام و نه ثروت نفت هیچ کدام نمی تواند چتری باشد بر فراز عربستان سعودی که خاندان حاکم را از انتقادها مصون نگاه دارد.
مذهب و اسلام گرایی مقوله ای است که حتی مخالفان هم می توانند برای بیان انتقادهای خود به آن توسل جویند. اسلام گراها به خوبی می توانند آن را اسبابی برای اعمال فشار بر خاندان سعود کنند. تشکیلات وهابیون در عربستان در حال حاضر از استخوان چندان قوی برخوردار نیستند. مفتی اعظم این تشکیلات در حال حاضر عبدالعزیز الشیخ است که به اندازه فرد قبلی محبوبیت ندارد. ثروت نفت اما می تواند به خودی خود نقش نوعی خنثی سازی را بازی کند چرا که پخش آن در اختیار شبکه ای مشخص است .
هجدهمین روز از ماه مارس میلادی را به یاد می آورید که ملک عبدالله بسته تشویقی 100 میلیارد دلاری را برای حل بحران به خدمت گرفت. این حرکت نه تنها از سوی مردم مورد استقبال قرار نگرفت بلکه بسیاری آن را توهین به شان سعودی خواندند. عربستان سعودی بسیار بیش از دیگر کشورها تحرک سیاسی را تجربه کرده است. آنچه از جریان دموکراسی که امروز می بینیم نتیجه جریانی است که از ده سال پیش آغاز شده بود.
برخی نخبگان سیاسی از شیعه و سنی تبدیل به هسته ای از مخالفان شده اند. مردانی که از سال 2003 تاکنون دور هم جمع شده اند تا نیازهای عجیب و غریب خود را مطرح کنند. نیازهایی نظیر تعریف قانون اساسی که در جامعه ای پادشاهی مانند عربستان سعودی علامت تعجب است. این گروه در سال 2009 میلادی اقدام به تاسیس نخستین نهاد حقوق بشر در عربستان سعودی کرد. حزب الامه هم در فوریه همان سال تبدیل به نخستین حزب رسمی در عربستان شد . البته که اعضای این گروه سرکوب شدند و طعم دستگیری را چشیدند اما هنوز هم بر ادامه فعالیت اصرار دارند .
علاوه بر نخبگان مجرب و کهنه کار، نسل جدیدی از جوانان هم اندک اندک در عربستان نقش تاثیر گذاری خود را می یابند. شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و تویتر به ارتباط گیری این جوانان بیشترین کمک را کرده اند. به صفحات این جوانان در فیس بوک که مراجعه می کنید جوانان مصری و یمنی را می بینید که با جوانان عربستانی دوست هستند و تجربه انقلاب را با آنها به اشتراک می گذارند. تنها حزب حاکم در عربستان سعودی به دنبال عضو گیری جدید است که تاکنون موفق به انجام آن نشده است.
سابقه این جوانان به سابقه جوانانی که در ماه آوریل در مصر قیام کردند بسیار شبیه است. شاید این جوانان هم بتوانند مانند جوانان ششم آوریل دست به کاری انقلابی بزنند. اما اگر این جوانان به جنبش ششم آوریل شبیه باشند، بنابراین باید در عربستان هم گروهی مانند اخوان المسلمین مصر وجود داشته باشند. گروه السهوا یا اسلامیه همان گروه اسلام گرایی هستند که ایدئولوژی آنها مخلوطی از وهابی گرایی در دین است اما در سیاست خط مشی های اخوان المسلمین را دنبال می کنند .
درست مانند اخوان المسلمین در مصر گروه السهوا در عربستان سعودی هم بزرگترین حزب سیاسی غیردولتی در ریاض به حساب میآید. این گروه صدها طرفدار هم دارد. ظرفیت این گروه برای رشد بیشتر قابل توجه است. در این فضا هیچ گونه جنبش مردمی نمی تواند بدون حمایت السهوا شکل بگیرد. سهوی ها هم درست مانند اخوان المسلمین مصر هستند: شاید آغازگر انقلاب نباشند اما این انقلاب در صورت آغاز بدون حضور آنها میسر نخواهد بود.
این جا همان نقطه ای است که عربستان با دیگر کشورها متفاوت است. اخوان المسلمین زمانی که انقلاب مصر پیروز شد در حد و اندازه خود گروهی انقلابی و اپوزیسیون بود. سهوا اما گروهی متفاوت است. شاید اعضای این حزب منتقد دولت باشند اما خود را وفادار به آن می دانند. با این همه شاید بتوان پیش بینی کرد که سهوا هم رابطه خود با رژیم را قربانی کند.
اسلام گراها در عربستان سعودی پتانسیل قابل توجهی برای رشد و نمو دارند اما این پیشرفت در آینده ای چندان نزدیک رخ نخواهد داد. در شرایطی که اسلام گراها حضور نداشته باشند، احتمال اینکه عربستان سعودی صحنه تغییرات سیاسی باشد و بهار عربی را تجربه کند بسیار ضعیف خواهد بود.
به گزارش خبرآنلاین و به نقل از فارین پالیسی؛ عربستان سعودی در چند ماه اخیر خیزش های عمومی و ناآرامی ها در جهان عرب سکوت نسبی و آرامش را تجربه کرد. البته تعدادی راهپیمایی و تظاهرات هم رخ داد که مرکز تقل آنها استان های شرقی بود. جمعیت این راهپیمایی ها هیچ گاه بیش از چند هزار تا نبود. یازدهمین روز از ماه مارس را معترضان عربستانی روز انقلاب اعلام کرده بودند اما هیچ اتفاق خاصی رخ نداد. بسیاری از تحلیل گران از این سکوت در عربستان سعودی تعجب کرده اند و اعتقاد دارند که بسیاری از عواملی که برای وقوع یک انقلاب لازم است در عربستان یکجا وجود دارد . فساد، سرکوب و خفقان و مشکلات اقتصادی که جوانان را تحت تاثیر قرار داده است می تواند عوامل مناسبی برای انقلاب باشد . بر اساس آمار 25 درصد از جوانان زیر 30 سال عربستان سعودی بیکار هستند.
کم نیستند کارشناسانی که اعتقاد دارند هیچ حادثه ای در عربستان سعودی رخ نخواهد داد و دلیل آن را هم در دو منبعی می دانند که خاندان سعود در اختیار دارند. نخستین مورد سرمایه ای ظاهری و سمبلیک است به نام مذهب که اتحادی چشمگیر میان وهابی ها و دولتمردان ایجاد کرده است.دومین سرمایه هم نفت است. البته هر دو این سرمایه ها محدودیت خاص خود را دارند. اصلی ترین دلیل برای عدم به ثمر نشستن این تظاهرات این است که خاندان سعود با شبکه اسلامی سهوا ارتباط بسیار نزدیکی دارند. این گروه در منهدم کردن هرگونه تلاش برای تغییر در عربستان به دولت آل سعود کمک می کنند. نه اسلام و نه ثروت نفت هیچ کدام نمی تواند چتری باشد بر فراز عربستان سعودی که خاندان حاکم را از انتقادها مصون نگاه دارد.
مذهب و اسلام گرایی مقوله ای است که حتی مخالفان هم می توانند برای بیان انتقادهای خود به آن توسل جویند. اسلام گراها به خوبی می توانند آن را اسبابی برای اعمال فشار بر خاندان سعود کنند. تشکیلات وهابیون در عربستان در حال حاضر از استخوان چندان قوی برخوردار نیستند. مفتی اعظم این تشکیلات در حال حاضر عبدالعزیز الشیخ است که به اندازه فرد قبلی محبوبیت ندارد. ثروت نفت اما می تواند به خودی خود نقش نوعی خنثی سازی را بازی کند چرا که پخش آن در اختیار شبکه ای مشخص است .
هجدهمین روز از ماه مارس میلادی را به یاد می آورید که ملک عبدالله بسته تشویقی 100 میلیارد دلاری را برای حل بحران به خدمت گرفت. این حرکت نه تنها از سوی مردم مورد استقبال قرار نگرفت بلکه بسیاری آن را توهین به شان سعودی خواندند. عربستان سعودی بسیار بیش از دیگر کشورها تحرک سیاسی را تجربه کرده است. آنچه از جریان دموکراسی که امروز می بینیم نتیجه جریانی است که از ده سال پیش آغاز شده بود.
برخی نخبگان سیاسی از شیعه و سنی تبدیل به هسته ای از مخالفان شده اند. مردانی که از سال 2003 تاکنون دور هم جمع شده اند تا نیازهای عجیب و غریب خود را مطرح کنند. نیازهایی نظیر تعریف قانون اساسی که در جامعه ای پادشاهی مانند عربستان سعودی علامت تعجب است. این گروه در سال 2009 میلادی اقدام به تاسیس نخستین نهاد حقوق بشر در عربستان سعودی کرد. حزب الامه هم در فوریه همان سال تبدیل به نخستین حزب رسمی در عربستان شد . البته که اعضای این گروه سرکوب شدند و طعم دستگیری را چشیدند اما هنوز هم بر ادامه فعالیت اصرار دارند .
علاوه بر نخبگان مجرب و کهنه کار، نسل جدیدی از جوانان هم اندک اندک در عربستان نقش تاثیر گذاری خود را می یابند. شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و تویتر به ارتباط گیری این جوانان بیشترین کمک را کرده اند. به صفحات این جوانان در فیس بوک که مراجعه می کنید جوانان مصری و یمنی را می بینید که با جوانان عربستانی دوست هستند و تجربه انقلاب را با آنها به اشتراک می گذارند. تنها حزب حاکم در عربستان سعودی به دنبال عضو گیری جدید است که تاکنون موفق به انجام آن نشده است.
سابقه این جوانان به سابقه جوانانی که در ماه آوریل در مصر قیام کردند بسیار شبیه است. شاید این جوانان هم بتوانند مانند جوانان ششم آوریل دست به کاری انقلابی بزنند. اما اگر این جوانان به جنبش ششم آوریل شبیه باشند، بنابراین باید در عربستان هم گروهی مانند اخوان المسلمین مصر وجود داشته باشند. گروه السهوا یا اسلامیه همان گروه اسلام گرایی هستند که ایدئولوژی آنها مخلوطی از وهابی گرایی در دین است اما در سیاست خط مشی های اخوان المسلمین را دنبال می کنند .
درست مانند اخوان المسلمین در مصر گروه السهوا در عربستان سعودی هم بزرگترین حزب سیاسی غیردولتی در ریاض به حساب میآید. این گروه صدها طرفدار هم دارد. ظرفیت این گروه برای رشد بیشتر قابل توجه است. در این فضا هیچ گونه جنبش مردمی نمی تواند بدون حمایت السهوا شکل بگیرد. سهوی ها هم درست مانند اخوان المسلمین مصر هستند: شاید آغازگر انقلاب نباشند اما این انقلاب در صورت آغاز بدون حضور آنها میسر نخواهد بود.
این جا همان نقطه ای است که عربستان با دیگر کشورها متفاوت است. اخوان المسلمین زمانی که انقلاب مصر پیروز شد در حد و اندازه خود گروهی انقلابی و اپوزیسیون بود. سهوا اما گروهی متفاوت است. شاید اعضای این حزب منتقد دولت باشند اما خود را وفادار به آن می دانند. با این همه شاید بتوان پیش بینی کرد که سهوا هم رابطه خود با رژیم را قربانی کند.
اسلام گراها در عربستان سعودی پتانسیل قابل توجهی برای رشد و نمو دارند اما این پیشرفت در آینده ای چندان نزدیک رخ نخواهد داد. در شرایطی که اسلام گراها حضور نداشته باشند، احتمال اینکه عربستان سعودی صحنه تغییرات سیاسی باشد و بهار عربی را تجربه کند بسیار ضعیف خواهد بود.
نظر شما :