امیر قطر اعراب را در برابر ایران تنها گذاشت؟
روزنامه النهار، چاپ لبنان از جمله این روزنامهها است. این روزنامه در یادداشتی نوشته است: سفر شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر به مصر که نخستین سفر یک رهبر عربی به این کشور محسوب میشود، نشان از پافشاری و اصرار وی به مشارکت در تحرکات سیاسی مهم در عرصه سیاسی عربی و همکاری در معرفی مصر جدید به جامعه جهانی دارد. هنگامی که محمد حسین طنطاوی میهمان خود را به آغوش کشید بسیاری به یاد دورانی افتادند که دوحه توانست جای خالی حسنی مبارک را بر سر غزه پر کند و شانس را از مبارک در این زمینه بگیرد. زمانی که حسنی مبارک همه تلاش خود را به کار برد تا از نقشآفرینی کشوری همانند قطر در تحولات غزه جلوگیری کند و اجازه نمیداد که محاصره غزه به نفع حماس شکسته شود.
در ادامه این یادداشت آمده است: اکنون که حسنی مبارک سرنگون شده، قطر مجددا این فرصت را یافته تا برای بازسازی غزه دست به کار شود. بر اساس آنچه امیر قطر بر زبان رانده، ظاهرا دوحه نقشههایی برای حضور فعال در غزه کشیده است. ناخودآگاه به یاد لبنان پس از جنگ تابستان 2006 افتادیم که دشمن اسرائیلی جنگ نابرابری را علیه لبنانیها آغاز کرد و در نهایت شکست خورد و قطر اقدام به بازسازی شهرهای آسیبدیده عیتا، عیناتا، خیام و بنت جبیل کرد. ژوئن سال گذشته میلادی وی فاتحانه به جنوب لبنان آمد و مورد استقبال فاتحان جنگ با اسرائیل قرار گرفت که جشنواره ملی بزرگی نیز به افتخار او بر پا شد و تعهد داد که تا آخر در مردم جنوب بایستد.
در ادامه این یادداشت به انتقادهایی که به امیر قطر میشود، اشاره شده و آمده است: اکنون عدهای امیر قطر را به باد انتقاد گرفتهاند که چرا در بحبوحه تنشهای سیاسی دنیای عرب با ایران امیر قطر دست به کار شده و میخواهد در اقدامی ابتکارآمیز برای احیای روابط مصر با ایران گام بردارد. مواضع قطر بر سر بحرین بسیار نزدیک به عربستان سعودی و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بود اما با گذشت زمان و پس از سفر علی اکبر صالحی به دوحه مواضع قطر از مواضع کشورهای بحرین، کویت و امارات متحده عربی دور شد و به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران وحدت شورای همکاری در برابر ایران شکسته شد. این مسئله باعث دلخوری برخی از کشورهای عربی شده است.
نویسنده در ادامه به انتقادهایی که از قطر بر سر حمایت از انقلاب سوریه میشود نیز انتفاد میکند و مینویسد: از سوی دیگر مواضع قطر در برابر بحران سوریه و پوششی که به تحولات این کشور میداد به هیچ وجه باب میل کشورهای متمایل به ایران نیست. سیاست قطر از روز نخست در راستای حمایت از انقلابهای عربی و جریانهای دموکراتیک بوده است. همان طور که دیدیم قطر از روز نخست خود را مامور کرد که به حمایت از انقلابهای عربی در تونس و مصر بپردازد و پس از آن نیز شاهد بودیم که در برابر تحولات لیبی چه مواضع شجاعانهای اتخاذ کرد. بر سر یمن نیز همه تلاش خود را به کار برد تا ابتکار عمل را به دست گیرد و راه میانهای میان حکومت و مخالفان بیابد. اما منتقدان از این دلخورند که چرا قطر مشابه همین سیاست را برای بحرین اتخاذ نکرد و به همین دلیل انتقادهای تندی را علیه دوحه سر میدهند و حتی از به کارگیری اظهارت تهدیدآمیز علیه دوحه ابا ندارند.
نویسنده این یادداشت در آخر مینویسد: شاید این پارادوکس ما را بر آن دارد که از سفر امیر قطر به قاهره انتقاد کنیم و از او بپرسیم که چرا در بحبوحه زمانی که جامعه عربی از سیاستهای ایران در برابر تحولات عرب تا این اندازه دلخور است، برای وساطت برای رابطه قاهره با تهران اقدام میکند. کشورهای عربی در حال گذار به دموکراسی هستند و این صحیح که باید این فضا در آرامش کامل دنبال شود ولی این بدان معنا نیست که دوست و دشمن را تشخیص ندهیم و بخواهیم صرفا برای حفظ آرامش به نفوذ یک کشور غیر عرب در امور داخلی خود تن دهیم.
نظر شما :