رازهاى قطعنامه ۵۹۸
نویسنده خبر:
سید محمد صادق خرازی
یادداشتی از سید صادق خرازی.
باز خوانی حوادث و رخدادهای تاریخی انقلاب وحماسه دفاع مقدس ملتایران، دارای عبرت و پند، و واجد یک ضرورت عینی است که "صد محک تجربه" برای ملت به همراه خواهد داشت. مرداد بیست و دو سال قبل یکی از مهمترین رویدادهایتاریخ سیاسی و روابط خارجی ایران رخ داد. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیتسازمان ملل متحد، همراه با تعابیر سخت و دردناکی از جانب امام بزرگوارمان عجین شدهبود که هنوز رشحاتی از خاطرات آن ایام دردآور و حزنانگیز، در روح و روان اصحاب امام و انقلاب و مردان دوران جنگ وجود دارد.
خاطرات پنهان و آشکاری در زوایایپررمز و راز حماسه دفاع مقدس و چگونگى ادامه جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نهفته است کهنیازمند واکاوی و واگوئی جدى است و رمزگشایی از واقعیات روزهای پایانی حماسه دفاعمقدس ملت ایران، بر کیفیت آگاهی و دانائی آحاد ملت ایران خواهد افزود.
راقم این سطوربه دلیل افتخار حضورش در نهادهای جنگ هنوز هم بر اين باور است که نبایست ازکنار واقعیتهای روزگار مجاهدتهاى بینظیر و استثنائی مردم ایران بیتفاوت گذشت. خاطرات پنهان و آشکاری در زوایای پررمز و راز پذیرشقطعنامه شورای امنیت نهفته است. ارزیابی از فضای واقعی روزهای پذیرش قطعنامه امریاجتنابناپذیر است.
دنیاى سلطه مایوس از خواب و خیال و تحمیلها، بساط جدیدی را برایتشدید تحریمهای یک سویه، جنگ نفتکشها، حمله به هواپیماهای مسافربری، بمباران شهرها،بمباران زیر بناهای استراتژیک و اقتصادی، جلوگیری از صدور نفت ایران، سرمایهگذاریبر روی منافقین، و تروریسم، که در آن تجاوز آشکار و خیانت منافقین هویدا بود برپا کرده بود. حتی پس ازپذیرش قطعنامه یکی از ماندگارترین خاطرات تاریخ مجاهدت مردم که حاکی از شعور و منطق و برخورداری از هویت ملی بود، عیان گشت.
حضور مردم و جانفشانیهاى آنان در یورشمجدد نیروهای بعثی پس از پذیرش قطعنامه از سوى ایران، درس بینظیری بود که به نیروهای متجاوز عراقی ومنافقین دادند و هم علامتى شفاف به مسئولان که تا حد جان از هویت و حیثیت ملیدفاع خواهند کرد. وضعیت جدیدی که آنروزها از پس حوادث به وجود آمد تا جمهوری اسلامیایران با تغییر استراتژی از این دوره بحرانی عبور کند، نیازمند آسیب شناسی سیاسی وتاریخی است.
در سالهای پایانی جنگ، همزمان دور جدیدی از حملات علیه ایران باسازماندهی و مداخله مستقیم قدرتهاى جهانى که نشان از استراتژی مشترک عراق و امریکا برای فلجکردن ماشین جنگی ایران داشت، به وجود آمد. همزمان در شورای امنیت، قدرتهای خارجی در پیتحمیل قطعنامهای بودند که قطعاً مورد تایید ایران در آن مقطع نبود. چرا که هدف آنها مشخصبود: کاهش تواناییهای نظامی ایران، تحمیل صلح مسلح میان ایران و عراق، اشغال بخشعمدهای از سرزمینهای ایران و بلاتکلیفی مزمن، نظیر آنچه در سرزمینهای اشغالی وجودداشت.
قطعنامه شورای امنیت در زمانی مورد استقبال ایران واقع شد که ایران در یک رویارويی مستقیم با ایالات متحده (به عنوان حامی اصلی صدام حسین)، برخی ممالکاروپائی و اتحاد جماهیر شوروی و اعراب منطقه (مثل کویت وعربستان سعودی که به صورت رسمیاز رژیم عراق حمایت میکردند)، قرار داشت و هر کدام از ظن خودشان، با نگاهی انتزاعی، در پی القای تصورات ناصواب خود بودند که با زوال قدرت رژيم صدام حسين و توانایی بالقوه ماشين جنگیایران در ليست حامیان اصلی و بی چون و چرای دیکتاتور خلیج فارس و خاورمیانه قرارگرفتند.
اگر چه آرمانهای ما در جنگ با سرشت و سرنوشت واقعیتها پیوند خورده بود، تصمیم سرنوشتسازپذیرش قطعنامه یکی از مهمترین تصمیمات و شايد بتوان گفت تاریخیترین تصمیم سیاسی و بینالمللینظام بود که ابتکار آن در دست حضرت امام(ره) بود.
بیش از یک سال مسئولان سياسى نظام درگیر بندهای قطعنامه شدند و چانهزنیهای زیادی از جانب کارشناسان و نیروهای زبده بینالمللی دستگاه ديپلماسى با سازمان ملل متحد انجام گرفت و چارچوپ قطعنامه از آن حالت نخستین خارج و بااجرای تدریجی قطعنامه که در درونش صد حکایت و ماجرا نهفته است، عملیاتی شد.
صدام حسینبا حمایت و پشتیبانی که از جانب قدرتهای خارجی داشت، احساس اعتماد به نفس کاذبى داشت و بر خلاف همه کنوانسیونهای بینالمللی، با استفاده از جنگ افزارهایشیمیایی علیه سربازان و رزمندگان ایرانی، هم چنین بمباران شیمیایی مردم عراق در حلبچه، جنگ را ازماهیت نظامی خود خارج کرد و سرنوشت جنگ و اتفاقات آآن ایام را وارد فضاى دیگریکرد.
به هنگام نسل کشی آشکار صدام حسین و سکوت توام با حمایت دول عربی و غربی، عملاًچارهای جز پذیرش قطعنامه نبود و هدف قرار گرفتن شهروندان عادی همه حکایت ازواقعیتهای جدیدی میکرد که شناخت دقیق آن پیچیده نیست.
استراتژی ایران در جنگ که از حالت افندی به وضعیت پدافندی رسیده بود، هوشمندی سیاسی را طلب میکرد. اراده و تصمیمامام بزرگوار با مقاومت افتخارآفرین ملت ایران در آن روزگار عجين شده بود و در عین حالجمهوری اسلامی راه احقاق حقوق ملت را در نهادهای بینالمللی دنبال میکرد. دراوايل سال نود میلادی رسماً در گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد، رژیم عراق به عنوانآغازگر و مسئول جنگ معرفی شد. طبيعى است که موضوع غرامت در جنگ هشت ساله به عنوان آن روى سکه مسئوليت جنگ، موضوعى است که مورد توجه و مطالبه مردم ايران است.
یکی دیگر از دستاوردهای ایران اعتراف و تمکین رژیم عراق و شخصصدام حسین به قرارداد ۱۹۷۵ بود که توسط وی در آغاز جنگ نادیده گرفته شده بود و عملا بهصورت رسمی مورد پذیرش دولت عراق واقع شد. آزادی آزادگان و اسرای ایران و معرفی رسمیصدام حسین به عنوان آغازگر جنگ همه و همه بر حقانیت و مظلومیت ملت ایران و مجاهدتهاىمظلومانه آن مهر تائیدی زد. اما سخن اساسی این است که قطعنامه ۵۹۸ بخشهای مهمیدارد که نیازمند بررسی توجه و دقت و پیگری است. سئوالات فراوانیپیرامون استراتژی جمهوری اسلامی در قبال حقوق ملت ایران در قبال دولت عراق، مطرح است.سوالاتى از اين قبيل که آیا نقد کردن مطالبات ایران در اولویت مناسبات ایران و عراق وجود دارد؟ ایا خساراتناشی از جنگ تحمیلی و بازسازی ایران محلی از اعراب دارد؟ تکلیف جمهورى اسلامى با حضور منافقین درعراق چیست؟ و دهها سئوال مقدر دیگر...
پايان سخن اينکه: اگر خودفريبى کنيم و با چالشهاى فرارويمان سطحى برخورد کنيم امنيت خودمان را تخريب کردهايم. چالشهاى ايران امروز و ايران فردا چالشهاى جهان است، جهانى که در آن زندگى مىکنيم. قدرتمند ساختن ايران نيازمند تقويت بنيادهاى فکرى است. آنچه در درون مرزهاى ما رخ مىدهد تعيين کننده قدرت و شاخص نفوذ ما در منطقه و مناسبات دو جانبه و بينالمللى ايران است.
نظر شما :