لبــۀ تیــغ: جنگ یا صلح وَ امنیت پایدار

۰۲ تیر ۱۳۸۹ | ۱۷:۱۳ کد : ۱۱۴۹۳ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: سلمان صفوى
یادداشتی از سید سلمان صفوی، مدیرمرکز بین المللی مطالعات صلح- لندن برای دیپلماسی ایرانی
لبــۀ تیــغ: جنگ یا صلح وَ امنیت پایدار

 صلح؛ نیاز مبرم جامعۀ بشری در قرن بیستم و یکم است. اختلافات منطقه ای و بین المللی، واقعیتی غیرقابل انکار است. در برخورد با اختلافات دو روش وجود دارد: 1. جنگ 2. گفتگو و دیپلماسی.

بر اساس روش تحلیلی "دیالکتیک هرمنیوتیک"؛ جنگ، ناکارآیی خود را برای ایجاد صلح وامنیت پایدار اثبات کرده است و فراتر از آن اسباب رشد تروریسم، خشونت و بی ثباتی شده است. تاریخ منازعات اسرائیلی ها باعرب ها و فلسطینی ها[i] وَ اشغالگران شوروی و ناتو در افغانستان[ii] وَ هزینه های سرسام آور نظامی در خلیج فارس[iii] دلیل متقنی است که چگونه هیچیک از این جنگ ها و هزینه های بیحد نظامی، اسباب برقراری صلح و امنیت پایدار نشده است. ملت ها بازیگران جدید دورۀ "دیجیتال سی وی لای زیشِن" (Digital Civilization) هستند که با تکیه بر امکانات تمدن دیجیتالی، ورای دولت ها، قادر به ایفای نقش اند. اعمال خشونت از جانب دولت ها با واکنش متقابل، غیرمتمرکز و جهانی آنها روبه رو می شود و بحران ها، مخاطرات و خونریزی های بزرگ غیر قابل کنترلی را موجب می شود.

هشت سال جنگ عراق علیه ایران به نمایندگی بلوک غرب و برخی دول عربی؛ نــه اسباب واژگونی حکومت ایران شد، نــه موجب تغییر رفتار ایران به سود منافع غرب گردید؛ بلکه حکومت و نیروهای نظامی ایران حتی مستحکم تر شدند. تحریک اقوام ایرانی (کردها، ترکمن ها و عرب های خوزستان) به شورش و حمایت از گروه های تروریستی نیز نــه تنها موجب تضعیف انقلاب ایران نشد؛ که تقویت رابطۀ ملت حکومت ایران را در پی داشت.

امروز نیز هر گونه حملۀ نظامی اسرائیل یا آمریکا به ایران، نــه تنها منجر به واژگونی حکومت ایران یا تسلیم ایران در برابر خواسته های بلوک غرب در زمینۀ تکنولوژی هسته ای و غیره نمی شود؛ که با واکنش سهمگین، خردکننده و جهانی ایران در قبال منافع اسرائیل و آمریکا، مدت های مدید امنیت و ثبات منطقه دچار آسیب جدی خواهد شد. این آسیب برخی از حکومت های عرب که مستقیم یا غیرمستقیم خوش آمدگوی حملۀ اسرائیل به ایران هستند را نیز شامل می شود. واکنش ملت ها و جنبش های مسلمان منطقه به اهداف اسرائیلی و آمریکایی نیز نــه قابل احصاء است، نــه قابل کنترل. لذا شروع جنگ با اسرائیلی هاست اما پایان آن، نــه در اختیار آنهاست و نــه حتی حکومت ایران. عواقب هرج و مرج و ناامنی حاصل از حمله به ایران وحشتناک خواهد بود و برای مدت ها منطقۀ خلیج فارس و خاورمیانه را درگیر خواهد کرد و احتمال سقوط دول عربی حامی غرب و اسرائیل، با قیام ملت هایشان و قیام جنبش های مردمی بالا خواهد بود.

امروز منطقه بر لبــۀ تیــغ قرار گرفته است؛ در یک سو پایان دادن به دَبِل استانداردهای غرب در خاورمیانه، خلع سلاح هسته ای اسرائیل، بازگردانیدن حقوق فلسطینی ها، احترام متقابل ایران، دول غربی و عربی به یکدیگر وَ قبول نقش سازندۀ طرفین در مسائل منطقه ای و بین المللی است و در سوی دیگر جنگ و آتش و خون، بی ثباتی و ناامنی برای مدت های غیر قابل پیش بینی در منطقه.

 بنابراین از طریق حصر منطقی، تنها یک راه عملی و سازنده برای حل وفصل، یا کاهش اختلافات باقی می ماند و آن هم راه گفتگو و دیپلماسی است. گفتگو و دیپلماسی پروسه ای است که برای نتیجه دهی، حداقل به 10 فاکتور نیاز دارد: خردگرایی، واقع بینی، هنر دیپلماسی، زمان، صبر، درک متقابل، اطلاعات صحیح، فهم درست، محاسبه صحیح کنش ها، واکنش ها و توانایی ها وَ توجه به منافع مشروع همۀ بازیگران ذینفع. نتایج به دست آمده از گفتگو و دیپلماسی ماندگارتر از روش های خشونت آمیز و نظامی است.



 

[i] اسرائیل وعربها به طور رسمی 6 بار در سالهای۱۹۴۸،۱۹۵۶،۱۹۶۷،۱۹۷۳، ژوئیه   2006(جنگ لبنان) و ۲۷دسامبر 2008تا۱۷ژانویهسال ۲۰۰۹ (جنگ غزه) جنگیده اند و هیچیک از این جنگ ها موجب امنیت و صلح پایدار برای یهودیان یا اسرائیلی ها نشده است.

[ii]Afghanistan: can the war be won? By General Sir Richard Dannatt
13 Jun 2010, http://www.telegraph.co.uk/comment/personal-view/7823555/Afghanistancan-the-war-be-won.html.

[iii]Conflict or containment in the Persian Gulf? By Brian M Downing, http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/LE04Ak03.html.

سلمان صفوى

نویسنده خبر


نظر شما :