بررسی موضوعی مناسبات تهران – مسکو

۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ | ۱۷:۲۸ کد : ۱۱۴۶۸ نگاه ایرانی
یادداشتی از افشار سلیمانی، تحلیل‌گر مسائل سیاسی برای دیپلماسی ایرانی
بررسی موضوعی مناسبات تهران – مسکو

مطالعه و بررسی کارشناسانه روابط تهران –مسکو بویژه در شرایط کنونی حائز اهمیت است ،به اختصار این مناسبات را بصورت موضوعی، متناوبا حول محورهای قفقاز، انرژی، خزر،آسیای مرکزی،هسته ای و مسائل دوجانبه، به سهم خویش مورد بررسی قرارخواهم داد. اینک بخش اول این نوشتار تقدیم می گردد امید است از نظرات انتقادی و کارشناسی که کم و کیف مناسبات دو کشور را پیگیری می‌نمایند استفاده نمایم.

برداشت اول: همکاری درقفقاز ؟

چندی پیش سرگئی دروزیلوفسکی استاد و محقق دانشگاه روابط بین‌الملل وابسته به وزارت امور خارجه روسیه گفته بود؛ ایران و روسیه منطقه را دردست دارند این دو کشور دوست و همسایه همکاری‌های بسیار نزدیکی در امور منطقه‌ای دارند.... آرامش در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی در در جه اول به دلیل سیاست واحد مسکو و تهران است. سیاست ایران در مناطق مذکور بسیار سنجیده بوده و این کشور از اقدامات روسیه برای تامین ثبات در این منطقه حساس و مهم حمایت می‌کند. دو کشور باید تمهیداتی را فراهم کنند که قدرت‌های بزرگ در منطقه حضور نداشته‌ باشند.

همچنین الکساندر سادونیکف سفیر روسیه درایران طی مصاحبه‌ای گفته بود ایران و روسیه به عنوان بازیگران اصلی منطقه قفقاز همواره خواستار این هستند که قفقاز شاهد هیچ صحنه درگیری نباشد و صلح و آرامش دراین منطقه حکم‌فرما باشد. اینگونه اظهارات و نظرات مشابه برخی مقامات روسی و کم و کیف روابط دو کشور سبب شد، به اختصار دیدگاه‌های خود را پیرامون اینگونه نظرات در قالب سوالاتی از روس‌ها مطرح کنم.

1- آیا ممانعت روسیه از میانجیگری ایران در بحران قره باغ،عدم دعوت از ایران جهت شرکت در اجلاس روسای پارلمان‌ها و دبیران شورای امنیت ملی سه کشور قفقاز و روسیه، همکاری محسوب می‌شود؟

2- منظور از آرامش در قفقاز چیست؟ آیا در شرایطی که هنوز بحران قره باغ که به دست مسکو عارض شده و در طول دو دهه اخیر حل و فصل نگردیده و در گرجستان بحران به دست مسکو تشدید شده و مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی که جز خاک گرجستان است از سوی روسیه اشغال شده و برخلاف قوانین بین المللی از سوی روسیه شناسائی شده است، می‌توان از آرامش دراین منطقه سخن گفت؟

3- کدامین سیاست سنجیده تهران در قفقاز مورد رضایت مسکو است؟ آیا مواضع منفعلانه تهران در قبال حوادث مناطق مسلمان‌نشین روسیه منجمله چچن و تحولات گرجستان و مناقشه قره‌باغ مورد پسند مسکو است؟

4- آیا عدم تحرک تهران در حل بحرانهای قفقاز که عمدتا به دلیل مشکلات ایجاد شده از سوی روسیه می‌باشد ایران را به یک بازیگر اصلی در این منطقه تبدیل کرده است؟

5- آیا زمانی‌که مسکو در اردیبهشت سال 1371 سبب شکست مذاکرات صلح قره‌باغ در تهران شد و همزمان با امضای بیانیه صلح توسط روسای جمهور وقت ایران، آذربایجان (کفیلریاست جمهوری) و ارمنستان، شهر تاریخی شوشا با مساعدت مسکو و همکاری عناصر خائن در آذربایجان به تصرف ارمنستان در آمد، ایران بازیگر اصلی بود؟ در حالی‌که تهران از مسکو نیز جهت شرکت در این اجلاس دعوت کرده بود اما احدی از این کشور در این نشست شرکت نکرد.

6- آیا حضور نظامی روسیه در ارمنستان و کمک تسلیحاتی به این کشور از نقش صلح‌آمیز مسکو در قفقاز حکایت می‌کند؟

7- آیا تلاش و فشار مسکو به ارمنستان جهت ممانعت از انتقال گاز ایران به سایر مقاصد از طریق این کشور حاکی از نقش تنش‌زدائی مسکو در منطقه است؟

8- آیا رفتار متناقض مسکو در قبال مناطق ابخازیا و اوستیای جنوبی و مناطق مسلماننشین روسیه مانند چچن و اینگوش و...نشان از تلاش‌های صلح‌امیز روسیه در قفقاز است؟

9- آیا همسوئی روسیه با غرب در ممانعت از حضور ایران در طرح‌های انتقال انرژی به اروپا حاکی از همکاری بسیار نزدیک تهران –مسکو در منطقه است؟

10- آیا ناخرسندی مسکو از انتقال گاز ایران به ترکیه و انتقال گاز ترکمنستان به ایران و ایجاد مشکلات در این خصوص و تبدیل شدن به رقیب برای ایران در شرایطی که ترکیه با ایران مرز طولانی دارد معنی همکاری تهران –مسکو را به ذهن متبادر می‌سازد؟

11- آیا عدم اجازه روسیه به کامیون‌های ایرانی جهت تردد از مسیر جمهوری آذربایجان به روسیه که منجر به کاهش صادرات ایران به این کشور شد، نمونه دیگری از همکاری‌های تهران–مسکو در قفقاز محسوب می‌شود؟ و بسیاری سوال‌های دیگر که باید مسکو به انها پاسخ دهد.

در این مقال صرفا سوالاتی در خصوص منطقه قفقاز مطرح شد. اما سوال مهمتر در خصوص قفقاز از مسکو این است که آیا عدم همکاری مسکو با تهران در مسائل امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ممانعت از تلاش‌های تهران در این منطقه به نفع روسیه شد یا پای دیگر بازیگران فرا‌منطقه‌ای را به قفقاز و آسیای مرکزی باز کرد.

مسکو علیرغم  یکه‌تازی‌هایش در قفقاز نتوانست:

1- مانع از احداث خط لوله نفت باکو- تفلیس– جیحان،خط لوله گاز بکو- تفلیس– ارز روم شود.

2- مانع از امضای پیمان مشارکت برای صلح با ناتو و امضای سند همکاری‌های انفرادی با این سازمان از سوی کشورهای عضو اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع شود.

3- مانع از نفوذ سیاسی،امنیتی، اقتصادی و فرهنگی غرب در این منطقه شود. همانگونه که هویداست مسکو با اتخاذ سیاست‌های ناشیانه، بخشی از منافع خود و بخش زیادی از منافع ایران و کشورهای قفقاز را زائل کرد. تهران نیز به دلیل مشکلاتی که با غرب به ویژه امریکا دارد و موضوع انرژی اتمی بوشهر که تکلیف آن نیز علیرغم وعده‌های مکرر مسکو هنوز هم مشخص نشده در برابر اینگونه اقدامات مسکو تاکنون نتوانسته موضع قاطع و مقتدرانه‌ای را اتخاذ کند. سوال عمده‌تری که به ذهن میآید این است که در چارچوب منافع ملی کشورمان و بر اساس قاعده هزینه –فایده، آیا عدم سود، زیان است یا عدم زیان، فایده.

قطعا از منظر منافع ملی، عدم سود، زیان است و سیاست خارجی تهران عمدتا بر پایه عدم زیان، عدم سود پیگیری می‌شود.

برداشت دوم :نیروگاه بوشهر وهمکاری هسته ای

آیا زمان تجدید نظر در مناسبات تهران -مسکو فرا نرسیده است؟

در یکی دو ماه اخیر شاهد عقب‌نشینی کرملین از مواضع پیشینش در خصوص عدم مشارکتدر تحریم احتمالی ایران و مخالفت با قطعنامه احتمالی تحریم بودیم. به گونه‌ای که مدودف چندی پیش از احتمال مشارکت کشورش در تحریم ایران در صورتی که تهران به تعهدات بین‌المللی خود عمل نکند سخن گفت و کلید خروج تهران از اوضاع کنونی را رویکرد مسئولانه ایران در قبال مطالبات سازمانهای بین‌المللی دانست و چند روز گذشته نیز در دیدار با رئیس‌جمهور برزیل در مسکو گفت: « من سعی می کنم مثل آقای لولا خوش‌بین باشم، احتمال می‌دهم 30 درصد آقای لولا در تهران موفق شود (در مورد جلب تهران به حل مشکل هسته‌ای) از ایران می‌خواهم به نظرات رئیس‌جمهور برزیل توجه کند. ایران پیش از آنکه متحمل تحریم‌های بیشتری شود فرصت چندانی برای گفتگو ندارد، این دیدار (روسای دول ایران و برزیل) آخرین شانس ایران قبل از تصویب هر قطعنامه ای است».

قابل توجه و تامل است که مسکو همواره در شورای امنیت سازمان ملل (4 بار برای 3 قطعنامه و یک بیانیه علیه ایران رای داده است و در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز یکبار علیه ایران رای داده است و همواره از استراتژی غربی‌ها علیه تهران حمایت کرده و صرفا در مورد تاکتیک‌های آنها در این خصوص بازی‌های تاکتیکی کرده است.

ازسوی دیگر لاوروف وزیر خارجه روسیه ضمن تاکید بر مواضع رئیس خود سخنی قابل تامل بر زبان جاری ساخت که حاکی از بازی مسکو با کارت ایران است. وی گفت روسیه به تعهدخود مبنی بر اجرای قرداد اس-300 عمل خواهد کرد اما پیش از آن چند مسئله وجود دارد که سامان بخشیدن به آنها ضرورت دارد.

به تاکید وی یکی از آنها اجتناب از عملکردهایی است که می‌تواند به بی‌ثباتی منطقه منجر شود و رعایت آن به عنوان یک اصل است... لاورف به مشکل فنی در رابطه با اس -300 اشاره نکرد .

در واقع باور و پذیرش اینکه مسکو برای تکمیل اس-300 با مشکل فنی مواجه است سخت است چرا که روسها در تولید تسلیحات در سطح بالائی قرار دارند. به گونه‌ای که اس-300 برای آنها قدیمی شده و به دنبال آن اس-400 هم تولید کرده‌اند و در حال حاضر نیز سخن از استقرار مجموعه های موشکی-عملیاتی اسکندر در منطقه لنینگراد می‌کنند.

البته اینکه مسکو با طرح بهانه مشکل فنی، توانائی خود را زیر سوال می‌برد قابل تامل است اما سوال این است که در برابر این رفتار چه ما به ازا‌هائی از آمریکا و غرب دریافت می‌کند؟

در چند روز گذشته نیز لاوروف با حمایت از تحریم‌های همه‌جانبه علیه ایران از مسیر شورای امنیت با تحریم‌های یک‌جانبه ایران از سوی‌ امریکا مخالفت نموده است که این مخالفت را نباید حمایت از ایران تلقی کرد بلکه در راستای بازی‌های مسکو در عرصه جهانی و رقابت نسبی این کشور با سایر قدرت‌ها قابل ارزیابی است.

در همین راستا پس از اعلام مواضع تهران در نشست اخیر بازنگری پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در نیویورک، معاون وزارت خارجه روسیه گفت: «هر تحریمی علیه ایران باید پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را تقویت کند». این سخنان سرگئی ریابکف حاکی از عدم پذیرش نظرات ایران در کنفرانس بازنگری را به ذهن متبادر می‌سازد.

مسکو در رابطه با نیروگاه اتمی بوشهر نیز بیش از 10 سال است که با ایران بازی می‌کند و پتانسیل خود را در رابطه با ساخت نیروگاه اتمی زیر سوال برده است اما مابه ازای این اقدام خود را نیز از رقبای خود دریافت می‌کند.

با این اوصاف آیا امید آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی مبنی بر راه‌اندازی نیروگاه بوشهر در بهار 1389 که یک ماه بیشتر از بهار باقی نمانده محقق خواهد شد؟ بدیهی است که بسیار بعید است. ناگفته نماند که وزیر خارجه روسیه اواخر سال جاری میلادی و نخست‌وزیر این کشور اواسط سال جاری میلادی را برای راه‌اندازی نیروگاه بوشهر مطرح کرده اند؟!

این در حالی است که سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی چند روز گذشته گفت:« تصور این است که در سال 89 نیروگاه اتمی بوشهر بتواند فعالیت‌های عمومی خودرا آغاز کند، البته گفته می‌شود از مرحله تست تا ورود برق نیروگاه به مدار مدتی طول می‌کشد!»

 این اظهارات بیانگر آن است که مقامات دو کشور نمی‌دانند دقیقا نیروگاه اتمی بوشهر چه زمانی راه‌اندازی خواهد شد؟ از آنچه فوقا مذکور افتاد و با توجه به کم و کیف مناسبات تهران–مسکو و رویکردهای کرملین نسبت به تهران چنین می‌توان ارزیابی کرد که:

1- مسکو بیشتر در کنار رقبای غربی خویش است تا در کنار تهران

2- تلاش‌های مسکو در راستای تحریم ایران و توقف غنی‌سازی اورانیوم از سوی تهران بیشتر از تلاش‌هایش در راستای تکمیل و راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر است.

3- مسکو  اگر بیشتر از غربی‌ها از غنی‌سازی اورانیوم در ایران ناخرسند نباشد کمتر از آنها آزرده خاطر نیست .

به نظر می‌رسد مسکو تا زمان حل و فصل نهائی پرونده هسته‌ای ایران، در خصوص راهاندازی نیروگاه بوشهر تعلل نماید و سیستم پدافند هوائی اس-300 را به ایران تحویل ندهد، بویژه انکه وزیر خارجه آمریکا در همین خصوص به مسکو هشدار جدی داده است.

کرملین تصور می‌کند که منافع ملی روسیه از طریق بازی با کارت ایران تامین می‌شود نه همکاری صادقانه با ایران. این شیوه‌ای تاریخی از سوی روس‌ها در دوران‌های مختلف تاریخ روابط خارجی‌شان بوده است.

با نگرش به نحوه رفتار روس‌ها در قبال ایران ضرورت تجدیدنظر در روابط تهران با مسکو ناگزیر است. البته ارزیابی استراتژی سیاست خارجی ایران و آسیب‌شناسی آن بصورت کلی امری حیاتی است چرا که در حال حاضر هزینه‌های سیاست خارجی بسیار فراواناما سود آن بسیار اندک است.


نظر شما :