مطالب مرتبط با کلید واژه

محمدجواد غلامرضا کاشی


پایان زندگی در فضای تعلیق خاورمیانه
چشم‌اندازهای پیش‌ رو چیست

پایان زندگی در فضای تعلیق خاورمیانه جدید

محمدجواد غلامرضا کاشی در یادداشتی می نویسد: خاورمیانه به سوی افق تازه‌ای می‌رود. دوران تعلیق و خلسه پایان یافته است: اینک سه چشم‌انداز پیش روی ماست. چشم‌انداز اول غلبه یکی بر دیگری است. چشم‌اندازی که یکی را ارباب و دیگران را برده و رعیت می‌کند. چشم‌انداز دوم جنگ همه جانبه و ویرانی کل منطقه است. اما یک چشم‌انداز سوم هم وجود دارد. بازیگران منطقه با توجه به نقاط قوت و ضعفی که علنی شده، به سمت یک سازش و صلح حرکت کنند. البته امروز طرح صلح به چشم‌انداز اول می‌ماند، اما می‌توان برای وصول به چنان چشم‌اندازی کسب آمادگی کرد. کاری که انجامش ساده نیست.

ادامه مطلب
دوران گذار از حکومت‌های هنجارگذار
از فایده گرایی تا اخلاق سازی جامعه

دوران گذار از حکومت‌های هنجارگذار

محمدجواد غلامرضاکاشی می نویسد: فایده‌گرایی در ساختن جهان مدرن نقش مهمی داشته و دارد. تحولات اقتصادی و تکنولوژیک و برون افتادن از نظم‌های قدیم، به مدد اصل اخلاقی فایده‌گرایی اتفاق افتاد. اما به سهم خود زخم‌ها و رنج‌های عمیقی هم به بار آورد. از جمله آنها نقش‌آفرین کردن دولت در هنجارمند سازی نظم اجتماعی و سیاسی است. او که مهم‌ترین فیلسوف دولت اقلی است، به نحو طنزآمیزی حکومت را منشاء صورت‌بندی اخلاق فایده‌گرا کرد.

ادامه مطلب
زورآوری و قدرت
اسرائیل همیشه ضعیف می ماند

زورآوری و قدرت

محمدجواد غلامرضاکاشی در یادداشتی می نویسد: اسرائیل از قدرت تنها زورمندی را فهمیده است. تنها زور گفتن، سرکوب کردن و شکنجه و حبس مخالفین فلسطینی را آموخته است. لاجرم مردم فلسطین با تکیه بر نیرویی مثل حماس رویاروی آن ایستاده‌اند. حماس هم سرکوب شود، حماس دیگری متولد می‌شود.

ادامه مطلب
ملی گرایی که در پیش است
متفاوت از قدیم معطوف به آینده

ملی گرایی که در پیش است

محمدجواد غلامرضا کاشی در یادداشتی می نویسد: نقطه طلایی این سنخ تازه فرداست نه دیروز. به جای آنکه خیال کند، ایرانی وجودی تاریخی در گذشته دارد، تصور می‌کند در حال ملت شدن است. ملت شدن یک خواست است نه یک میراث حاضر و آماده. باید برای ملت شدن بکوشد، نه اینکه به میراثی که پیشاپیش هست افتخار کند. هر کس در این فرایند نقش و جایگاهی دارد. هیچکس دست خالی نیست. اقوام هر کدام میراث ارزشمندی دارند. باید سهم خود را در احداث یک ملیت نیرومند ایفا کنند.

ادامه مطلب
در باب مهاجرت و وطن که همیشه ماندگار است
فقط این و نه آن

در باب مهاجرت و وطن که همیشه ماندگار است

محمدجواد غلامرضا کاشی در یادداشتی می نویسد: میان اقشار سنتی و مدرن، گروه‌ها و طبقات میانجی فراوان بودند. همین میانجی‌ها استوانه وطن بودند. آنها خیمه‌ای برقرار می‌کردند که اکثر مردم امکان زندگی در آن داشتند. نظام پهلوی برای هر دو قشر یک نظام زائد قلمداد شد. چرا که این چتر فراگیر را با نظام تبلیغاتی و مظاهر فرهنگی خود می‌درید. آن روزها هم مهاجرت بود، اما آنها که مهاجرت می‌کردند جسم و روح‌شان را با هم از این دیار می‌بردند. آنها که مانده بودند، با جسم و روح یکدیگر در نسبت و گفت وگو بودند. 

ادامه مطلب