اوباما شعار تعامل داد اما تحریم کرد

۰۲ اسفند ۱۳۸۹ | ۱۴:۳۱ کد : ۹۹۶۹ اخبار اصلی
از روزی که باراک اوباما برای تنبیه ایران سلاح تحریم را انتخاب کرد من به این روش و کارآیی آن با شک و تردید نگاه کردم.
اوباما شعار تعامل داد اما تحریم کرد

دیپلماسی ایرانی: آیا تحریم‌ها در نهایت توانست نقش ترمز برنامه هسته‌ای ایران را ایفا کند؟ آیا توقف و تعللی که در برنامه هسته‌ای ایران گزارش می‌شود، وام گرفته از تحریم‌هایی است که غرب با همراهی تعدادی از کشورهای آسیایی بر ایران تحمیل کرد؟ پرسش‌هایی از این جنس روزهاست که در رسانه‌ها و نشریه‌های غربی با شکل و شمایلی متفاوت مطرح می‌شود. تحلیل‌گران و کارشناسان مسائل ایران به دنبال اندک روزنه ای هستند تا بتوانند به حجمی‌ از چرایی‌ها و اما و اگرهای موجود در ذهن پاسخ دهند. فارین پالیسی که از معتبرترین نشریه‌های آمریکای است در تازه ترین نگاه خود به پرونده هسته‌ای ایران دست بر روی استراتژی باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در قبال ایران در دو سال گذشته می‌گذارد. نویسنده این یادداشت می‌نویسد:

از روزی که باراک اوباما برای تنبیه ایران سلاح تحریم را انتخاب کرد من به این روش و کارآیی آن با شک و تردید نگاه کردم. اما اگر گزارش‌های جدید رسیده از برنامه هسته‌ای ایران درست باشد، باید اعتراف کنم که تحریم را می‌توان شاه راه مهار برنامه هسته‌ای ایران دانست. برخی حتی می‌توانند نتیجه تحریم‌ها بر برنامه هسته‌ای ایران را به نوعی پیروزی استراتژی مشترک هیلاری کلینتون و باراک اوباما بر ایران تفسیر کنند.

نگرانی ابتدایی من در خصوص عدم کارآیی تحریم‌ها در چند مساله یا حقیقت ریشه داشت:

1.    به باور من این تحریم‌ها زمانی می‌توانستند موفق باشند که دولت مورد تحریم قرار گرفته به این مساله توجه خاص نشان داده و یا این امر تبدیل به دغدغه ای برای آن شود.

2.    تحریم‌ها تنها زمانی می‌تواند مثمر ثمر باشد که تمامی‌ قدرت‌های اقتصادی و کشورهایی که کشور تنبیه شده در ارتباط اقتصادی هستند رابطه خود را با آن کاملا قطع کنند.

3.    روسیه و چین به تجارت خود با ایران ادامه می‌دهند و در نتیجه نقش خنثی کننده تحریم‌ها را به خوبی بازی می‌کنند.

4.    به باور من ایرانی‌ها در نوعی بازی موش و گربه خود را گرفتار می‌کنند تا بتوانند با رخ نشان دادن‌های گاه به گاه رضایت نسبی غرب را تامین کنند. اما در حقیقت در پشت پرده برنامه هسته‌ای خود را تمام و کمال ادامه می‌دهند.

اصلی‌ترین دلیل ناامیدی من از کارآمدی تحریم‌ها هم این بود که حجم و وزن تحریم‌ها به اندازه ای نخواهد بود که بتواند برنامه هسته‌ای ایران با آن عظمت را متوقف کند. در این میان به گروهی از منتقدان برنامه‌های اوباما تعلق داشتم که تاکید داشتند امریکا باید تهدید حمله نظامی‌ به ایران را مانند چماقی بر سر این کشور نگاه دارد! نه اینکه تهدید تنها و تنها لفاظی باشد آشکار و شعارگونه. به اعتقاد من اوباما در این دو سال به مناسبت‌های مختلف نشان داد و البته اثبات کرد که در بحث توسل به گزینه نظامی‌ علیه ایران حتی در مقام آخرین گزینه پیش روی هم چندان جدی نیست.

با وجود تمام این بدبینی‌ها، هفته گذشته بود که رئیس تازه برکنار شده موساد اسرائیل مئیر داگان در اظهاراتی قابل توجه تاکید کرد که ایران تا حداقل سال 2015 میلادی نمی‌تواند به تسلیحات و تجهیزات هسته‌ای دسترسی پیدا کند. اینچنین اظهار نظری از سوی یک مقام اسرائیلی کاملا عجیب و غریب به نظر می‌رسد چرا که اسرائیل بیش از هر کشور دیگری‌، برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدی برای خود می‌خواند. اگر اسرائیلی‌هایی که دو سال پیش ادعا می‌کردند تهران تا دستیابی به تسلیحات هسته‌ای تنها یک سال فاصله دارد، اکنون این بازه زمانی را تا سال 2015 میلادی‌، تمدید می‌کنند و بايد اين مساله را جدی بگیریم؛ باید بپذییریم که تحریم‌ها به نوعی تاثیر خود را گذاشته اند. البته که داگان در قامت رئیس مخوف ترین سازمان اطلاعاتی جهان از تاثیر تحریم‌ها بر این تعلل در برنامه هسته‌ای ایران سخن نگفت اما به تلاش‌های غرب برای تحت فشار قرار دادن تهران و محدود کردن دامنه حرکت آن به خوبی اشاره کرد.

نویسنده این مطلب در ادامه ادعا می‌کند که اسرائیل با برنامه‌های جاسوسی و خرابکارانه ای که در ایران انجام داده نقش چشمگیری در متوقف کردن موقت برنامه هسته‌ای این کشور دارد. این نویسنده ادعا می‌کند که خبرهای رسیده از ایران مبنی بر انهدام شبکه جاسوسی اسرائیل در این کشور هم در حقیقت ژست سیاسی اتخاذ شده از سوی ایرانی‌ها است و واقعیت خارجی ندارد! اسرائیل در دو تا سه سال اخیر هم حملات سایبری به برنامه‌های هسته‌ای ایران را انجام داده و هم دانشمندان هسته‌ای این کشور را قربانی اهداف خود کرده است.

با علم به این ماجراها می‌توانیم ادعا کنیم که ترکیبی از تحریم‌ها و برنامه‌های پشت پرده اسرائیل بوده که در نهایت برنامه هسته‌ای ایران را مهر توقف موقت زده است.

نویسنده در ادامه به تور هسته‌ای که ایران برخی کشورها را برای شرکت در آن دعوت کرده می‌پردازد و می‌نویسد: این حرکت ایران که در آن کشورهایی مانند امریکا و قدرت‌های اصلی اروپا دعوت نشده اند را می‌توان مانوری سیاسی خواند و یا تلاشی از سوی دولتمردان ایرانی برای محکم کردن جا پای میانجی گرهای ثانی مانند ترکیه و برزیل در مذاکرات. هنر هیلاری کلینتون در دو سال اخیر در پرونده هسته‌ای ایران‌، حفظ ائتلاف و اجماع علیه تهران حداقل در میان اعضای پنج به اضافه یک بوده است. البته افشاگری‌های ویکی لیکس نشان داد که هیلاری و دستگاه دیپلماسی ایالات متحده تنها به کشورهای اروپایی برای اعمال فشار بر ایران اکتفا نکرده اند و در این مسیر در پشت پرده از متحدان عرب خود هم کمک خواسته اند.

نویسنده این مطلب در نهایت به زیرکی باراک اوباما در قبال پرونده هسته‌ای ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد: اوباما با شعار تعامل و تسامح با تهران به روی کار آمد. از دوستی سخن گفت و بارها در ملاءعام از ایرانی‌ها خواست که بر سر میز مذاکره بنشینند. این اصرارها در حالی انجام گرفت که حجم اختلاف و خصومت میان دو کشور پس از بیش از سی سال قطع کامل روابط دیپلماتیک با حرف و شعار قابل حل شدن نبود. با این همه اوباما با توسل به شعار مصالحه توانست وجهه خود را در میان کشورهای غربی بهبود بخشد. با این حرکت او در حقیقت اعتماد غرب را به دست آورد و اینگونه نشان داد که واشنگتن برای تعامل با تهران آمادگی دارد، اما دولتمردان ایرانی دست صلح را به حاشیه می‌رانند.

با تمام این اوصاف هنوز بسیار برای شادمانی کردن و افتخارآمیز خواندن استراتژی اوباما در قبال ایران بسیار زود است. دولتمردان ایرانی در سی سال گذشته به خوبی راهکارهای دور زدن تحریم‌ها و استقلال را آموخته‌اند. کم نیستند قدرت‌هایی در جهان که با دستان مخفی خود به ایران کمک می‌کنند تا شاهد دستیابی تهران به تسلیحات و یا حداقل علم خلق تجهیزات نظامی‌ – هسته‌ای باشند.


نظر شما :