نقش‌ تازه ترکيه در معادلات منطقه‌اى در سايه حضور ايران

۰۹ آبان ۱۳۸۹ | ۱۹:۲۴ کد : ۹۱۷۵ اخبار اصلی
از هند تا ايران، ترکيه و اسرائيل همگى با دنبال کردن منافع و مصالح استراتژيکشان در امور منطقه خاورميانه دخالت مى‌کنند و اين مسئله باعث شده تا توازن منطقه به هم بخورد.
نقش‌ تازه ترکيه در معادلات منطقه‌اى در سايه حضور ايران

ديپلماسى ايرانى: در مطبوعات عربى به خصوص پس از نشست اتحاديه عرب در سرت ليبى اين روزها بيش از پيش يادداشت و مقاله درباره ايران و ترکيه منتشر مى‌شود. در نشست سرت عمرو موسى، دبير کل اتحاديه عرب پيشنهاد داد که دايره اعضاى اتحاديه عرب گسترش يابد و ايران و ترکيه را نيز شامل شود.

يکى از اين يادداشت‌ها مطلبى است که عمر نجيب، نويسنده و روزنامه‌نگار عرب براى پايگاه خبرى ميدل ايست آن لاين نوشته است.نجيب در اين يادداشت عمده تمرکز خود را بر ترکيه گذاشته و در طول مطلبش اشاراتى نيز به شکل‌گيرى قدرت منطقه‌اى ايران دارد.

وى يادداشت خود را اين گونه آغاز مى‌کند: اکنون يک اجماع کلى نزد تحليلگران و کارشناسان وجود دارد مبنى بر اين که ايالات متحده در جنگ در عراق و افغانستان قطعا شکست خواهد خورد و آن نتايجى که از سرنگونى نظام بعثى در بغداد و طالبان در کابل انتظار داشت را به دست نياورده و حتى موجب شده که يک خلا سياسى و نظامى و امنيتى به وجود بيايد که برخى کشورهاى ديگر منطقه به خصوص کشورهاى غير عربى از وضعيت پيش آمده نهايت استفاده را ببرند. ايالات متحده با طرح خاورميانه بزرگ قدم به ميدان نبرد گذاشت ولى در نهايت مجبور شده است که قدرت را در منطقه با کشورهاى ديگر تقسيم کند.

از هند تا ايران، ترکيه و اسرائيل همگى با دنبال کردن منافع و مصالح استراتژيکشان در امور منطقه خاورميانه دخالت مى‌کنند و اين مسئله باعث شده تا توازن منطقه به هم بخورد. تهران تا بدين لحظه بزرگترين برنده تغييرات اقليمى منطقه است. کشورى که براى تغيير نظام‌هاى شرقى و غربى مرزهايش به اعتراف خود به ايالات متحده کمک کرد و چه سرى و چه علنى نهايت تلاش خود را به کار برده تا مجددا دشمنانش در عراق و افغانستان به قدرت باز نگردند و اکنون نيز براى جلوگيرى از بازگشت دشمنان منطقه‌اى‌اش به قدرت حتى پس از رفتن نيروهاى امريکايى از منطقه برنامه دارد.

در اين ميان ترکيه نقش استراتژيک خود را براى واشنگتن از دست داد. کشورى که در دوران رژيم‌هاى کمونيستى نقشى موثر در تحولات منطقه براى مصالح امريکا بازى مى‌کرد اکنون به طرق مختلف تلاش مى‌کند که آرزوهاى حسرت به دل مانده‌اش يعنى پيوستن به اتحاديه اروپا را تحقق بخشد در حالى که اروپايى‌ها سال‌ها است که ترکيه را به بازى گرفته‌اند و اين مسئله باعث مى‌شود که پيش‌بينى کنيم ترکيه براى آينده نقشه‌هاى تازه‌اى کشيده و استراتژى خود را نيز در همين راستا تغيير دهد. استراتژى ترکيه در حال حاضر بر اين استوار است که به دنبال تشکيل اتحاديه‌هاى منطقه‌اى براى تاثير گذاشتن بر منطقه عربى با استفاده از عقبه باستانى‌اش است.

وى در ادامه به تلاش‌هاى ترکيه براى پيوستن به اتحاديه اروپا اشاره مى‌کند و مى‌نويسد: روز شش اکتبر 2010 رجب طيب اردوغان، گفت: «اتحاديه اروپا بايد رسما اعلام کند که آيا عضويت ترکيه را مى‌خواهد يا نه. اگر نمى‌خواهيد ترکيه در اتحاديه باشد بايد آن را به ما بگوييد. از ما نخواهيد منتظر باشيم.»

ترکيه از سال 2005 تا کنون مذاکرات رسمى خود را براى عضويت در اتحاديه اروپا آغاز کرده ولى تا کنون به هيچ نتيجه‌اى در اين زمينه نرسيده است.

نظرسنجى‌هاى اخير نشان مى‌دهد که تاييد مردم ترکيه براى عضويت در اتحاديه اروپا به کمتر از 50 درصد کاهش يافته در حالى که اين رقم در 10 سال پيش در حدود 75 درصد بود.  

اردوغان روز 9 اکتبر در کنفرانس مطبوعاتى مشترکش با آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در در آنکارا ضمن دعوت از صدر اعظم آلمان براى کمک به کشورش براى عضويت در اتحاديه اروپا گفت: «لازم است که نتايج گفت‌وگوهايى که تا کنون انجام شده شفاف بيان شود. از حالا به بعد ديگر بر عهده اتحاديه اروپا است که به وعده‌هاى خود عمل کند و بر سر عضويت ترکيه به اتحاديه نظر نهايى‌اش را بدهد.»

در آن کنفرانس مطبوعاتى آنگلا مرکل نيز گفت: «نتايج مذاکرات گروه‌هاى مذاکره‌کننده همچنان نامشخص است. مذاکرات همچنان ادامه دارد و توقفى در آن نيست ولى نتايج آن همچنان بسته است.»

در طول مذاکرات گروه‌هاى ترکيه‌اى با گروه‌هاى اروپايى براى عضويت در اتحاديه اروپا، توافقاتى همچون رفع موانع براى پروازها و خطوط کشتى‌رانى‌اى که از قبرس به سمت ترکيه مى‌آيند، حاصل شده اما مسئله چالش‌زا مربوط به حضور ترکيه در قبرس ترک‌نشين است که اتحاديه اروپا به ترک‌ها فشار مى‌آورد که آنها اين منطقه را خالى کنند.

برخى کشورهاى عضو اتحاديه اروپا نيز به بهانه مسلمان بودن اين کشور، فقير بودنش در مقايسه با کشورهاى اروپايى و برخوردارى از جمعيت بالاى 72 ميليون نفر با عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا مخالفت مى‌کنند. همچنين کشورهايى نظير فرانسه و آلمان معتقدند که اختلاف‌هاى فرهنگى عضويت ترکيه را در اين اتحاديه مشکل مى‌کند. فرانسه حتى مذاکرات نهايى با طرف‌هاى ترک براى عضويت را رد کرده‌ است. برلين و پاريس اعلام کرده‌اند که ترجيح مى‌دهند به جاى پذيرفتن عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا برقرارى عالى‌ترين روابط با آنکارا را در دستور کار خود قرار دهند.

ترکيه در مقابل مى‌گويد که اتحاديه اروپا بايد اهميت ترکيه را به خصوص در ابعاد سياسى و سياست خارجى درک کند و براى عضويتش در اتحاديه اروپا مانع‌تراشى نکند.

نويسنده سپس به حمايت امريکا از ترکيه براى عضويت در اتحاديه اروپا اشاره مى‌کند و مى‌نويسد: در مقابل ايالات متحده امريکا از تلاش‌هاى ترکيه براى عضويت در اتحاديه اروپا حمايت مى‌کند. برخى تحليلگران بر اين اعتقادند که علت حمايت امريکا از اين موضع ترکيه جلوگيرى از انحراف آنکارا به استفاده از گزينه‌هاى ديگر به جاى اتحاديه اروپا و تغيير استراتژى‌‌اش از غرب به شرق است. به خصوص روى آوردن به ايران که مى‌تواند بر بسيارى از هم‌پيمانى‌هاى منطقه‌‌اى تاثير بگذارد. اهميت اين موضوع براى امريکا زمانى حياتى‌تر مى‌شود که مى‌بينيم ترکيه عضو پيمان آتلانتيک شمالى ناتو است و هر گونه تصميم‌گيرى‌اى که باعث شود از رويکرد غربى‌اش دور شود بر اين مناسبات تاثير خواهد گذاشت. امريکا همچنين بر اين باور است که جهش رشد اقتصادى ترکيه و برخوردارى از اکثريت مسلمان و همچنين وجود نظام دموکراتيک مى‌تواند به الگوى مناسبى براى کشورهاى اسلامى تبديل شود و از اين رو بايد همه‌جانبه مورد حمايت غرب به خصوص اروپا قرار بگيرد.

نجيب سپس به بحث‌هاى امنيتى ترکيه اشاره مى‌کند و مى‌نويسد: از سوى ديگر بحث امنيت منطقه‌اى نيز مطرح است. ايالات متحده و اسرائيل بر روى همکارى‌هاى امنيتى ترکيه حساب ويژه‌اى دارند و رويگردانى ترکيه از غرب مى‌تواند بر مناسبات امنيتى‌اش نيز اثر بگذارد. روز جمعه 15 اکتبر 2010، چند روز قبل از تشکيل نشست سه جانبه آلمان – روسيه – فرانسه در شهر دوويل فرانسه بر سر چگونگى همکارى‌هاى امنيتى ميان اين سه کشور، مرکز مطالعات امنيتى اتحاديه اروپا با صدور آخرين گزارش خود از کشورهاى عضو خواست تا براى تامين امنيت منطقه شرق اروپا مذاکرات امنيتى‌اى را با روسيه و ترکيه انجام دهند. در اين گزارش از اتحاديه اروپا خواسته شده تا مسئوليت‌هاى امنيتى بيشترى را در منطقه بر عهده بگيرند چرا که ايالات متحده تمام توان امنيتى خود را بر افغانستان، ايران و چين متمرکز کرده و بيش از اين نمى‌تواند در بخش امنيت اروپا نقش‌آفرينى کند.

در اين گزارش همچنين از اوضاع متشنج و متزلزل گرجستان با روسيه، اوکراين با روسيه، ترانسدنيستريا در مولداوى و درگيرى‌هاى موجود در قره‌باغ ميان ارمنستان و آذربايجان ابراز نگرانى شده و نتيجه گرفته شده که براى مهار اين بحران همکارى نزديک با ترکيه و روسيه الزامى است.

اما در اين ميان خواسته‌اى از ترکيه خواسته شده که چندان با منافع آن هماهنگ نيست. استقرار سپر دفاع موشکى براى مواجهه با آن چه تهديد ايران ناميده شده و افزايش همکارى‌هاى امنيتى عليه ايران باعث شده تا ترکيه خود را تحت فشار احساس کند. چرا که از يک سو به هيچ وجه نمى‌خواهد روابطش با ايران تحت تاثير رو در رويى‌هاى ايران و غرب به خصوص امريکا قرار بگيرد و از سوى ديگر نمى‌خواهد که اين گونه معرفى شود که از غرب بريده و به طرف ايران متمايل شده است. به خصوص اين که حزب حاکم ترکيه به رهبرى عبدالله گل و اردوغان در داخل ترکيه مورد اتهام سکولارها و پان‌ترکيست‌ها قرار دارند که مى‌خواهند کشور را به ايرانى ديگر تبديل کند.

نويسنده در انتها به نگرانى‌هاى ترکيه از همسايه ايرانى‌اش نيز اشاره مى‌کند و مى‌نويسد: با اين حال نفوذ ايران در مناطق پيرامونى ترکيه نيز نگرانى‌هايى را براى آنکارا به وجود آورده است. مثلا نفوذ روز افزون ايران در عراق اين شائبه را براى ترک‌ها ايجاد کرده که ممکن است از حضور در مناطق جنوبى‌شان محروم شوند. برخى تحليلگران از جمله سيمور هرش، روزنامه‌نگار امريکايى روزنامه نيويورکر بر اين اعتقادند که نفوذ سازمان امنيتى اسرائيل در مناطق کردستان عراق با چراغ سبز ترکيه در سال 2004 با همين ديدگاه آغاز شد و هدف از آن ايجاد سدى در برابر نفوذ روز افزون ايران در عراق بود. اما اکنون وضعيت فرق کرده چرا که ترکيه نسبت به حضور امنيتى اسرائيل در منطقه کردستان بدبين شده است. دستگاه امنيتى ترکيه اطلاعاتى به دست آورده که نشان مى‌دهد مراد کارايلان، رهبر نبردهاى منطقه‌اى پ.ک.ک با ژنرال منير داگان، رئيس موساد و عاموس يادلين رئيس سازمان امنيت نظامى اسرائيل در 8 ماه اخير چندين بار ديدار داشته و اين موضوع نگرانى آنکارا را به وجود آورده است.

برخى تحليگلران بر اين باورند که حضور امنيتى اسرائيل در کردستان عراق در حقيقت ابزار فشارى است که اسرائيل مى‌خواهد عليه ترکيه، ايران و سوريه استفاده کند. اين مسئله اين شائبه را به وجود آورده که بازيگران اصلى خارجى عراق پس از ايالات متحده، ايران و اسرائيل هستند.


نظر شما :