همدردى با ايران، دکور جهان را تغيير داد
ديپلماسى ايرانى: ايران و ونزوئلا از منظر جغرافيايى صدها کيلومتر با هم فاصله دارند. هر دو اين کشورها عضويت در بلوک صادرات نفت را در پرونده خويش دارند و البته در دستگاه ديپلماسى هم بىشباهت به هم نيستند. تهران و کاراکاس در مسيرى قدم مىزنند که بوى ائتلاف و اتحاد از آن به مشام مىرسد. اين رابطه از حد و اندازه همکارىهاى استراتژيک فراتر رفته است. اين دو کشور در حقيقت نظم جهانى را که سالهاست همگان به آن خو کردهاند بر هم مىزنند و بلوک جديدى را خلق مىکنند.
اين مقدمه را روزنامه آسيا تايمز براى تازهترين يادداشت خود در خصوص ايران انتخاب کرده و در ادامه مىنويسد: هوگو چاوز رئيس جمهورى ونزوئلا براى نهمين بار به ايران آمد. کاراکاس در پروژه پارس جنوبى 800 ميليون دلار سرمايهگذارى کرده است. نهمين سفر آقاى چاوز هم با يازده توافقنامه اقتصادى ديگر همراه بود. اين حرکت در روزهايى که ايران تحريمهاى اقتصادى را پشت سر مىگذارد، بسيار حائز اهميت بود. چاوز حمايت خود از رئيسجمهورى ايران محمود احمدى نژاد را تنها با انعقاد قراردادهاى متفاوت و دور زدن تحريمهاى بينالمللى به تصوير نمىکشد بلکه رسما با اين رفت و امدهاى فراقارهاى خود در حال تعريف نظم ديپلماتيک جديدى براى جهان است. ونزوئلا و ايران به دنبال بلوکبندىهايى هستند که بر اساس آن رابطه ميان کشورها بر مبناى منافع مشترک تعريف شود و البته اصول برابرى و عدالت. چاوز با نظمى که به غربىها اجازه مىدهد مانند پادشاه جهان عمل کنند مخالف است و اين موضوع را با سفر به دمشق و ديدار با بشار اسد هم نشان داد.
در دنيايى که روزهاى جنگ سرد را پشت سر گذاشته و غرب خود را مالک و صاحب اختيار ديگران مىداند، کشورهايى مانند ايران و ونزوئلا هستند که با سهمخواهى از معادلات بينالمللى در حقيقت تبديل به چالشى براى غرب شدهاند. اتحادهاى فراقارهاى در حقيقت متولد شدهاند تنها و تنها به اين دليل که اعتبار سلطه جويى غرب را زير سوال ببرند. جاى تعجب نيست که منتقدان هم ايران را براى اين رابطه مورد شماتت قرار مىدهند و هم ونزوئلا را به باد انتقاد مىگيرند. از منظر غربىها اين دو کشور، از قوانين بينالمللى تخطى کردهاند.
آسيا تايمز در ادامه مىنويسد: آنچه در ديگر رسانهها به آن اندک توجهى نشد اين بود که همزمان با سفر چاوز به ايران، رسانههاى غربى از حجم مطالب ضد ايرانى که همواره به آن مىپردازند کم کردند. البته اين سکوت چندان به دراز نکشد و به سرعت انتشار اسناد عراق توسط ويکى ليکس باز انگشت اتهام را به سمت ايران براى کمک به شبه نظاميان شيعه در عراق دراز کرد. بيست و چهار ساعت از اين افشاگرى ويکى ليکس و واکنشهاى تند و تيز به آن نگذشته بود که روزنامه امريکايى نيويورک تايمز هم ادعا کرد که سفير ايران در افغانستان در ملاعام کيسهاى حاوى پول را به يکى از مشاوران حامد کرزى رئيس جمهورى افغانستان داده است.
ايرانىها اين ادعاى نيويورک را هم رد کرده و هم به باد انتقاد گرفتند و تاکيد کردند که چگونه ديپلماتى که به قول غربىها نيت دخالت در امور داخلى کشورى ديگر را در سر دارد، در ملاعام کيسهاى حاوى پول را در اختيار طرف افغان قرار مىدهد؟ سفير ايران در کابل هم اين ادعا را کاملا تکذيب کرد.
برخى در ايران ادعا مىکنند که اين روزنامه آمريکايى اين داستان را سر هم کرده است تا تنها و تنها بر حجم فشارها بر دولت حامد کرزى بيفزايد. حامد کرزى برخى چهرههاى مخالف و البته تحت تعقيب قضايى در ايالات متحده را در کابينه خود راه داده است. اما حقيقت اين است که واشنگتن در نه سال گذشته آنقدر در افغانستان رفت و امد داشته است که حضور اين کشور در کابل ديگر تبديل به امرى عادى شده است. همگان امريکايىها را به چشم ناظران ساده نگاه مىکنند و نه چيزى بيشتر. واشنگتن حتى در مبحث تعامل با طالبان هم که کرزى ايده آن را داده است قدرت اجرايى و دخالت ندارد. آمريکايىها ادعا مىکنند که قرار است سال آتى ميلادى افغانستان را ترک کنند اما هزينههاى هنگفتى که پنتاگون صرف ساخت و ساز پايگاههاى نظامى در افغانستان مىکند نشان از حضور طولانى مدت در افغانستان دارد. ناتو هم در حقيقت به افغانستان به چشم پايگاهى نگاه مىکند که سربازان اروپايى مىتوانند در آن هم ايران را زير نظر داشته باشند و هم چين را. با حضور در افغانستان، آمريکايىها در حقيقت بر ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند هم سلطه خواهند داشت.
ونزوئلا و سرمايه گذارى در ايران
کاراکاس توافق کرده است که ده درصد از سهام بخش دوازدهم پروژه پارس جنوبى را خريدارى کند. قطر نيز در اين پروژه با ايران همراه است. در شرايطى که کمپانىهاى بزرگ غربى، سرمايهگذارى در بخش نفت و انرژى ايران را ممنوع اعلام کردهاند، کشورهاى آسيايى ديگرى مانند هند هم با مشاهده حضور ونزوئلا در اين پروژهها به اين نتيجه مىرسند که بايد تعارف با غرب را به کنارى وا نهند و در بخش نفت و انرژى ايران سرمايه گذارى کنند.
بر اساس تحريمهاى غربى هرگونه سرمايهگذارى در ايران فعل حرام محسوب مىشود و اين در حالى است که کمپانىهاى هندى و آسيايى با اين قبيل تحريمها دو سر ضرر مخالف هستند. ايران و ونزوئلا براى انتقال نفت با هم به تفاهم رسيدهاند. بر اين اساس کاراکاس مىتواند روزانه چند ميليون بشکه نفت را صادر کند. شايد اين قبيل حرکات ونزوئلا را نتوان به هدف قرار دادن مستقيم تحريمها تشبيه کرد اما حقيقت اين است که کاراکس تحريمهاى ايران را دور مىزند.
گفته مىشود که ونزوئلا 75 ميليارد دلار در بخش انرژى ايران سرمايهگذارى کرده است. نتيجه اين سرمايهگذارى هم تا دو يا سه سال آينده هويدا مىشود. گفته مىشود که قرار است ايران نفت خود را به کاراکاس منتقل کند و ونزوئلا کار انتقال و فروش آن را انجام دهد. البته هنوز هالهاى از ابهام بر اين پرونده سايه انداخته است. برخى تحليلگران هم ادعا مىکنند که ايران در استخراج نفت هم با مشکلات جدى روبهرو است چرا که تجهيزات استخراج اين کشور بسيار قديمى هستند. اروپايىها اخيرا سوختگيرى هواپيماهاى ايرانى را متوقف کردهاند و اين در حالى است که ايران اين حرکت را کاملا غيرقانونى مىداند. اروپايىها ادعاد مىکنند که اين حرکت در حقيقت همان تحريمهاى هوشمند است که غرب براى تحت فشار قرار دادن ايران به دنبال آن بود.
در اروپا هم منتقدان و موافقان اين تحريمها به فعاليتهاى خود ادامه مىدهند. سيلويو برلوسکونى نخست وزير ايتاليا هفته گذشته تاکيد کرد که چندان به نتيجه اين تحريمها خوشبين نيست. وى خواهان برخورد ميانهروتر با تهران براى پايان دادن به برنامه هستهاى شده بود. اکنون همه از خود اين سوال را مطرح مىکنند که در مرحله آتى بايد با ايران هستهاى چه کرد؟
ايرانىها تاکنون بارها تاکيد کردهاند که ابتدا بايد تمامى مسائل مورد بحث شفاف شود و سپس جلسات در وين يا بروکسل آغاز شود. ايرانىها اصرار دارند که بايد بحث تسليحات اسرائيل هم مورد بررسى قرار گيرد، حقوق هستهاى ايران تعريف شود و موقعيت منطقهاى ايران هم مد نظر قرار گيرد. در شرايطى که دنيا نتواند به پيششرطهاى ايران جامه عمل بپوشاند بايد خود را براى عملى شدن الگويى که چاوز در سر دارد مهيا کند.
نظر شما :