افزایش عملیات تروریستی در عراق و مولفه امنیت
درحالی که رایزنی های ائتلاف شیعیان میان خود برای تعیین نخست وزیرعراق و همچنین رایزنی با گروه های مختلف در جهت مشارکت در قدرت ادامه دارد، انفجارات و حملات تروریستی رخ داده در نقاط مختلف عراق میرود که مولفه امنیت را به مهمترین مولفه در این کشور تبدیل کند. رسیدن به این نقطه در عراق مهمتر ین عامل این اقدامات است.
افزایش میزان حملات تروریستی اگرچه در بخشی پاسخ به ضربات وارده به القاعده از سوی دولت مالکی در روزهای اخیر میباشد، لیکن از سوی دیگر مهمترین پیام این عملیات تروریستی می تواند اعلام و ابراز نارضایتی از ائتلاف شیعیان در عراق باشد .
ایاد علاوی پس از کسب 91 کرسی پارلمان عراق توسط ائتلاف العراقیه در انتخابات این کشور اعلام کرده بود که در صورتی که مسئولیت تشکیل دولت به وی واگذار نشود، عراق میتواند دچار ناامنی شود. این اظهارات اگرچه ممکن است در نگاهی سطحی به هدف فشار برای واگذاری مسئولیت دولت به علاوی قلمداد شود، بنابراین در نگاهی عمیقتر این اظهارات در عین اینکه تهدید تلقی میشود از زاویه دیگر در حکم دادن مختصات نقشه راهی است که طی آن تکلیف گروه ها وکشورههای ناراضی از معادلا ت قدرت در عراق تعیین میشود.
در سال 2005 شرکت در انتخابات عراق را عمده گروهها و نیروهای اهل تسنن تحریم کردند. این تحریم سبب حضور کم رنگ آنان در معادلات قدرت شد. اهل تسنن با بهرهگیری از این تجربه اشتباه و با تشویق امریکا وکشورهای سنی عرب و غیرعرب و با پشتیبانی مالی و سیاسی آنان با شرکت در انتخابات 2010 وارد روند سیاسی عراق شدند.
اقدام اهل تسنن به ورود در روند سیاسی نمیتوانست برای آنان نتیجه معجزه آسا داشته باشد. نتایج انتخابات در هر کشوری منعکس کننده واقعیتهای بستر سیاسی و اجتماعی آن کشور بوده و عراق نمیتوانست از این قاعده مستثنی باشد.
نتایج انتخابات 2010 در عراق در نگاهی کلی با نتایج انتخابات 2005 تفاوت اساسی نداشته و تفاوت فقط در چگونگی و میزان مشارکت بود .شیعیان در یک دمکراسی عددی که در آن رای هر فرد تعیین کننده است به علت کثرت جمعیتی بیشترین آرا را کسب کردند.
امروز عدم پذیرش این واقعیت در عراق مهمترین عامل عملیات ها ی تروریستی در این کشور است. ورود اهل تسنن به روند سیاسی نباید در آنان و حامیان خارجی آنان این شبهه را ایجاد میکرد که ورود به عرصه انتخابات و رقابت سبب تغییر قواعد دمکراسی خواهد شد. بسیاری مهمترین علت ورود اهل تسنن به روند سیاسی در عراق را ناشی تمایل آنان برای مشارکت سیاسی و گام برداشتن در مسیر آشتی ملی دراین کشور قلمداد کردند. اگرچه از این اقدام همه گروه ها و کشورها استتقبال کردند لیکن به نظر می رسد هدف برخی از این استقبال در جهت تحقق آشتی ملی نبوده است .
عملیات های تروریستی اخیر نشان می دهد برخی از عناصر اهل تسنن با تحریک کشورهای ناراضی از اعلام ائتلاف شیعیان قصد دارند با نا امن کردن عراق برای خود در معادلات جایگاهی فراتر از وزن خود تعریف کردند. اگرچه افزایش حملات و انفجارت سبب میشود که اولویت امنیتی، اولویت اول عراق شود، لیکن در فضای امنیتی نه تنها همه زیان میبینند بلکه بسیاری از قابلیت ها و ظرفیت های عراق بجای آنکه صرف سازندگی این کشور شود، در بخشی هزینه می شود که قابل برداشت نیست .
اگر اهل تسنن و حامیان آنان از نگاه خویش به این باور اعتقاد دارند که بیش از دیگران صاحب عراق بوده و به آن علاقمند هستند، باید بیش از دیگران بدانند که این رویکرد نه تنها برای آنان دستآوردی نخواهد داشت، بلکه سبب انزوای بیشتر آنان شده و جز ویرانی برای عراق ارمغانی نخواهد داشت.
عراق و عراقی نباید اهل تسنن در این کشور را معادل و عامل ناامنی بداند. بازی با مولفه امنیت و ناامنی باید از حساب و معادلات اهل تسنن خارج شود. اهل تسنن باید بجای رویکرد به تئوری های توطئه و امنیتی کردن فضا به تئوری ها و عملکردهای روی نماید که هرچه زودتر آشتی ملی، ثبات، توسعه ودمکراسی را برای عراق ببار آورد.
سخن آخر آنکه در فضای امنیتی دو عنصر اصلی عراق نیز مسئولیت های خود را دارند که نسبت به آن لازم است هوشیار و آگاه باشند. اکراد بایستی آمادگی احتمالی سرایت ناامنی به حوزه خود را داشته و در صورت وقوع آن سخن از انتخاب راهی جدا برای خود را نکنند، که این انتخاب کمکی بزرگی به عاملان ناامنی در عراق بوده و وضعیت را بسیار پیچیده تر و بحرانی تر خواهد کرد. شیعیان نیز باید با سعه صدر و اعمال مدیریت هوشمندانه بیش از دیگران منادی وحدت شده و برای آن هزینه بپردازند .
نظر شما :