اعتراض خفیف به مذاکره ایران و امریکا

۲۵ مهر ۱۳۸۸ | ۱۶:۵۶ کد : ۵۹۲۳ اخبار اصلی
بسیاری بر این باورند که رابطه با امریکا در دولت دهم برقرار می‌شود...
اعتراض خفیف به مذاکره ایران و امریکا

دیپلماسی ایرانی: بسیاری بر این باورند که رابطه با امریکا در دولت دهم برقرار می شود و این ادامه تصمیمی است که از اواخر دوره دولت نهم اتخاذ شده بود.

تضعیف جایگاه مردمی دولت محمود احمدی نژاد و گسست های سیاسی درون نظام همزمان با فشارهای همه جانبه غرب علیه ایران بود که موجب شد گفتگوهای هسته ای را بپذیرد و اگر نه درها دست کم دریچه هایی کوچک را به روی دنیا بگشاید.

ایران یک سالی است که در بهترین موقعیت برای ماهی گیری در فضای بحران زده منطقه و جهان به سر می برد و هرجا هم که لازم بوده، خود در موقعیت سازی کوشیده و آماده درخواست قدرت های فرامنطقه ای دخیل در منطقه برای مشارکت در امور شده است.

اما مقارن با فضاسازی های مطلوب برای قاپیدن نقش اول در خاورمیانه، صحنه گردان های بیرونی تصمیم به تعویق پروژه گرفتند و منتظر بهار سیاسی ایران شدند. بهار گذشت و یکی از پیش بینی ها در مورد این کشور به وقوع پیوست و رویکرد احمدی نژادی به حیات سیاسی خود ادامه داد، با این تفاوت که در این مرحله تصمیم به زیستی دوگانه گرفت.

احمدی نژاد که با اعمال سیاست خارجی تهاجمی و استفاده از بمب های تبلیغاتی پیاپی در معرفی دستاوردهای نظامی و هسته ای، صاحب اتوریته شده بود، در دولت دهم با مشکلات داخلی ناشی از مخالفت های مردمی مواجه شد و این بار ضرب الاجل غرب را با آغوش باز پذیرفت.

مذاکره نماینده ایران با نماینده امریکا در نشست ژنو بر کسی پوشیده نماند چرا که قرار بر پوشاندن آن نبود. این گفتگو مشابه گفتگوهای ایران و امریکا در عراق نبود که بخواهیم آن را مقطعی و معطوف به طرف سومی (موضوع عراق) توصیف کنیم. سعید جلیلی پیش از سفر در پای پلکان هواپیما به خبرنگاران گفت "نگاه ما به این مذاکرات طولانی مدت است." بنابراین کتمان مذاکره با امریکا در ژنو نه تنها مفید نبود بلکه امکان داشت تا ترک برداشتن تابوی مذاکره ایران و امریکا را به تاخیر بیندازد و دولتی را که به عزت مداری و اقتدارگرایی و ضد لیبرالی شهره است، به بحران هویت دچار کند.

نحله اصولگرایی تندرو در ایران هنوز امریکا را شیطان بزرگ می خواند و هنوز روز 13 آبان را با آتش زدن پرچم ایالات متحده جشن می گیرد و هنوز به پشتیبانی شعارهای ضد غربی و ضد سرمایه داری با حامیانش میثاق می بندد. امریکایی بودن نزد گروه هایی چون بسیج دانشجویی مساوی با صفتی رذیله است و از همین روست که قرائت متفاوت از اسلام را اسلام امریکایی، نماینده مخالف را وکیل امریکایی، وزیر ثروتمند را وزیر امریکایی و استاد مدافع اصلاح طلبان را استاد امریکایی می خواند.

شکی نیست که سکوت سعید جلیلی در مقابل پرسش های خبرنگاران درباره ملاقات ویلیام برنز و تقیه حسین سبحانی‌نیا نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که می گوید "از محتوای مذاکرات جلیلی - برنز اطلاعی نداریم" ناشی از بحران هویتی است که بخشی از ایدئولوژی حاکمان اصولگرا و گفتمان اصولگرایی را تهدید می کند.

این برای نخستین بار است که شاخه ای از بسیج دانشجویی به نقد یکی از سیاست های کلان نظام - و نه فقط دولت - دست می زند. البته در بیانیه این گروه دانشجویی هیچ اعتراضی به فرد مذاکره کننده یا افراد تصمیم گیرنده وارد نشده و این تصور را به وجود می آورد که بیانیه مزبور با هدف پوشش بحران هویت احتمالی در جبهه حامیان اصولگرایی صادر شده باشد.

در این بیانیه می خوانیم: "خبر مذاکره اخيرهيات ايرانى و آمريکا باعث شگفتى اين جنبش گرديده است. شيطان بزرگ که خود را صاحب اختيار کره خاکى مى داند، تنها عضوى از اعضاى گروه 1+5 بوده و تنها اين گروه، طرف مذاکره با ايران است، هر چند اصل مذاکرات با اين گروه نيز خارج از مسايل حقوقى پرونده هسته‌يى ايران و حاصل زياده خواهى مدعيان دموکراسى بوده و محکوم مى باشد... جنبش دانشجويى بيدار و آگاه بوده و تنها راه رابطه با آمريکاى جنايتکار را تغيير ماهيت و ايدئولوژى آن مى‌داند و تغيير تاکتيکى (مثل آنچه اکنون وجود دارد) را کافى در اين موضوع نمى داند لذا پيش شرط‌هاى وجوبى رابطه با آمريکا را رفع توقيف از اموال بلوکه ايران و جبران تمامى خسارت هاى مادى و معنوى از گذشته تاکنون، عذرخواهى از ملت و مسئولين ايرانى به دليل اقدامات گذشته، قطع کمک‌هاى مستقيم و غيرمستقيم به اسرایيل و تلاش عملى براى احقاق تمامى حقوق ملت مظلوم فلسطين و عدم اقدام عليه مردم غزه مى‌داند."

به هر روی این شاخه دانشجویی نسبت به مجاری تصمیم گیرنده در امر رابطه با امریکا و پیشرفت هسته ای آگاهتر از همگان است و بنابراین نمی توان اعتراض آن را اعتراضی بنیادین و دامنه دار دانست.


نظر شما :