ساختار جدید امنیت اروپایی

۰۹ شهریور ۱۳۸۸ | ۲۲:۰۳ کد : ۵۵۵۶ اخبار اصلی
دیدگاه کارشناسان در باره پیشنهاد مدودف در باب امنیت اروپا
ساختار جدید امنیت اروپایی

 60 سال پیش در 24 اوت سال 1949  قرارداد تشکیل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به مورد اجرا گذاشته شد. این پیمان که در زمان خود برای مقابله با اتحاد شوروی و پیمان ورشو تشکیل شده بود، اکنون دنبال توجیه جایگاه ویژه در شرایط متغیر جهانی است. با این ملاحظه، به عقیده تحلیلگران، ایجاد ساختار جدید امنیت اروپایی می‌تواند یکی از وجوه اشتراک ناتو و روسیه شود. اکتبر سال گذشته، دمیتری مدودف، رئیس جمهور فدراسیون روسیه در کنفرانس سیاست بین‌المللی در شهر «اویان» فرانسه، اصول ساختار جدید امنیت اروپایی را اعلام کرد. رئیس جمهور در پی جنگ در اوستیای جنوبی اظهار داشت که بحران قفقاز  نشان داد که  ناتو نیازمند تجدید ساختار خود برای پاسخ‌گویی به تحولات جاری است. به عقیده وی، نظام امنیت اروپایی باید برای همه کشورها برابر باشد و برای تمام منطقه اروپایی و آتلانتیکی قواعد واحد بازی را به مورد اجرا گذارد. دمیتری مدودف پیشنهاد کرد  که در این زمینه  سه اصل کلیدی معیار کار قرار گیرد، یعنی خودداری از تأمین امنیت خود به ضرر امنیت دیگران، اجتناب از فعالیت در پیمان‌ها و بلوک‌های نظامی‌در جهت تضعیف فضای واحد امنیت و اجتناب از توسعه پیمان‌های نظامی به ضرر امنیت اعضای دیگر معاهدات مشترک آینده. پیشنهاد روسیه در مورد انعقاد پیمان جدید امنیت اروپایی شامل چهار قسمت است.

اولاً؛ اصول اساسی روابط بین دولتها و از جمله احترام به حق حاکمیت، عدم مداخله در امور داخلی و حق بی طرفی را مورد تأکید قرار داده است. ثانیاً؛ مسایل مربوط به کنترل تسلیحات مورد اشاره قرار گرفته و اصل جدید به اصطلاح «دفاع غیر‌تهاجمی» پیشنهاد شده است. ثالثاً؛ پیشنهاد شده راه‌کارهای واحد حل بحران‌ها بر اساس مذاکرات طراحی شوند. رابعاً؛ پیشنهاد شده شیوه‌های مقابله با تهدیدات و چالش های جدید و از جمله همکاری دولت‌ها در زمینه مبارزه با تروریسم و خطر مواد مخدر مورد توجه جدی قرار گیرند. اکنون ناتو مشغول مطالعه ابتکارات روسیه است که باید در میان پیشنهادات سایر کشورها، اساس پیمان جدید امنیت اروپایی را تشکیل دهد. در همین چهاچوب، اخیراًً در نیویورک با حمایت «انستیتوی دموکراسی و همکاری» میزگرد تشکیل شد که به بررسی پیشنهادهای دمیتری مدودف در زمینه ساختار جدید امنیت اروپایی اختصاص داشت. در ادامه چکیده سخنرانی‌های ایراد شده در این نشست از نظر می‌گذرد.

میتری دانی‌لوف، رئیس بخش امنیت اروپایی انستیتوی اروپای آکادمی علوم روسیه

روسیه هیچ گاه از نظام موجود امنیت و روابط با نهادهای غربی راضی نبوده و همیشه تأکید می‌کرده که تنها بر اساس فلسفه مشارکت و حقوق برابر می‌توان از دوره جنگ سرد خارج شد. نکته تازه این است که بعد از اعلام پیشنهاد دمیتری مدودف درباره انعقاد پیمان جدید امنیت اروپایی، وزارت امور خارجه بر ضرورت تنظیم سندی حقوقی در این زمینه تأکید کرد. اگر ویژگی این پیشنهاد فقط همین باشد، سئوال این است که در صورت عدم انعقاد یک سند الزام‌آور حقوقی که کار ساده‌ای نیست، چه چیزی در انتظار خواهد بود؟ مهم این است که روسیه برای اولین بار از سوی خود اصول مهمی‌در زمینه امنیت پیشنهاد کرده است. از روسیه همیشه ایراد می‌گرفتند که با فعالیت‌های غرب مخالفت می‌ورزد و در مقابل نیز پیشنهادی ارائه نمی‌کند.
سیاست واقع‌بینانه نیز در این زمینه دخیل است. واقع‌بینی غرب بدان معنا است که سند الزام‌آور حقوقی امضا نخواهد شد. آیا پیشنهاد دمیتری مدودف می‌تواند به منافع روسیه لطمه بزند؟ اولاً، این پیشنهاد به عنوان اولویت سیاست خارجی روسیه معرفی می‌شود که ما باید از آن پیروی کنیم. ثانیاً، معلوم است که در نبود همکاری سازنده بین شرکای کلیدی (قبل از همه ایالات متحده) سیاست جدید امنیتی در سال‌های آینده بی نتیجه باقی خواهد ماند. آیا پیشنهاد مسکو می‌تواند جایگزین نظام فعلی امنیت شود؟ ما با طرح این اندیشه، باید در زمینه روابط با ناتو، اتحادیه اروپا و ایالات متحده به پیش حرکت کنیم. قابل درک است که روسیه در ساختار فعلی امنیت اروپایی – آتلانتیک جایی ندارد. پیشرفت در روابط با اروپا بدون اندیشه‌های جدید و فلسفه جدید حاصل نخواهد شد.

کنستانتین زاتولین، معاون اول رئیس کمیته جامعه کشورهای هم‌سود در دومای روسیه

-
فکر نمی‌کنم که بتوانیم قراردادی منعقد کنیم که همه جنبه‌های امنیتی را مشخص کرده و به همه ضمانت‌های لازم را بدهد. واقعیت این است که هر موقعی که آخرین شرکت‌کننده چنین سندی را امضا کند، تاریخ از حرکت خود باز خواهد ایستاد. عقاب آرم دولتی روسیه دو سر دارد که یکی از آن‌ها به اروپا می نگرد و دیگری به آسیا. ما برای چندمین بار در تاریخ خود تصمیم می‌گیریم کدام یکی از این دو سر مهم تر است. فکر می‌کنم که اتحادیه اروپاییآتلانتیکی باید برای خود تصمیم بگیرد که به روسیه با چشم متحد بنگرد یا با چشم قربانی. برای مسکو هم مهم است برنامه‌های بلندمدت خود را با چه کسی طراحی کند. ما از سازمان همکاری شانگهای، «بریک»، جامعه اقتصادی اورآسیا و سازمان‌های دیگر برخورداریم و باید این سازمان‌ها را توسعه دهیم. ولی برخورد ما با مسایل اروپا باید شبیه به رفتار ایالات متحده باشد. واشنگتن در مناطق دیگر جهان دنبال منافع خود است و فقط می‌خواهد که اوضاع اروپا درست باشد و کسی آن را تهدید نکند.
برای ما مهم است که اروپا و ایالات متحده در زمینه اکراین و قفقاز چه مواضعی اتخاذ خواهند کرد. دورنمای توسعه همکاری مسکو با غرب به همین امر وابسته است. فکر می‌کنم که ما مواضع نزدیک و در بعضی زمینه‌ها حتی منافع مشترک داریم.  نظامیان، فیلسوف نیستند و نباید حتماً اعمال خود را با اصول طراحی شده تطبیق دهند. پنتاگون اینطور رفتار نمی‌کند. اگر آن‌ها حاضر نباشند روسیه را به عضویت جامعه اروپاییآتلانتیک بپذیرند، رژیم سیاسی کشورمان نیز نباید سعی کند خود را جوابگوی انتظارات ناتو بداند. در واقع یک دور باطل ایجاد شده است.

اندره کاچینز، مدیر برنامه‌های روسی مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی واشنگتن

- دمیتری مدودف صراحتاً اعلام کرد که مسأله امنیت اروپا حل نشده است. اولاً، در حال حاضر روابط بین روسیه و ایالات متحده آنقدر خوب نیست که بتوانند در سطح دولتی به بررسی پیمان امنیت اروپایی بپردازند.  ثانیاً، نهادهای موجود امنیتی در حال تغییر و تحول هستند. به نظر می‌آید که باید ضمن بررسی مسایل مشخص امنیتی، همزمان موجبات ایجاد نهاد جدید امنیتی را بررسی کرد. وجود روابط تیره و متشنج بین مسکو و واشنگتن به نفع واشنگتن نیست. در این بین مهم است که روسیه کدام متحدان را برای خود می‌خواهد؟ روسیه به سازمان همکاری شانگهای و بریک توجه زیادی می‌کند، ولی آیا واقعاً می‌خواهد در میان اعضای این سازمان‌ها باشد و در بلند‌مدت جای خود را در میان آن‌ها می‌بیند؟ من اینطور فکر نمی‌کنم. مسایل امنیتی که هم‌اکنون برای ایالات متحده مطرح است، با اروپا ارتباط ندارد. مسأله اساسی روابط مسکو – واشنگتن آن است که در روسیه سیاست آمریکا به عنوان سیاست معطوف به تضعیف منافع روسیه تلقی می‌شود. ولی در ایالات متحده دیدگاه رایج این است که روسیه با منافع واشنگتن مقابله می‌کند.
تعلیق گسترش ناتو نمی‌تواند آشکارا اعلام شود. در مورد ساختار امنیتی مورد نظر روسیه نیز باید گفت که بحث درباره چگونگی این رژیم تنها زمانی شروع می‌شود که ما از طرح های مشترک برای همکاری برخوردار نیستیم. برداشت دولت اوباما از مسأله سلاح های هسته‌ای جوابگوی منافع روسیه است. برای اوباما افغانستان اولویت دارد و همکاری با روسیه در این زمینه از همه بیشتر واجد ارزش است. از سوی دیگر، مساله سپر ضد موشکی برای دولت فعلی ایالات متحده به اندازه دولت سابق بوش مهم نیست. به نفع روسیه است که درباره گسترش ناتو چیزی نگوید زیرا فعلاً این مسأله به تعویق افتاده است و روسیه باید از این فرصت استفاده کند.

یوگنی کاژوکین، معاون رئیس آژانس فدرال امور جامعه کشورهای هم‌سود

-
اروپا نمی‌تواند بسیاری از اقلیت های قومی و مذهبی  خود را «هضم» کند. این امر بر مواضع اتحادیه اروپا در امور بین‌المللی اثر می گذارد. کافی است به برخورد فرانسه با روند صلح خاور‌میانه اشاره کرد. درک این مسایل برای اروپا دشوار است و اروپا ترجیح می‌دهد به مسایل قدیمی و عادی بپردازد. وقتی که روسیه به هدف سیاست تبدیل می‌شود، اکراین سعی می‌کند به هر وسیله ممکن روسیه را تحریک کند، زیرا می‌داند که غرب در هر حال از کی‌یف پشتیبانی خواهد کرد. قدرت‌های بزرگ نمی‌توانند نقش وسیله بازی‌های کوچک سیاسی را ایفا کنند. توافقات می‌توانند بدون اتحادیه اروپا نیز حاصل شوند. به علاوه، روسیه با مشکلات جمعیتی مواجه است، در حالی که جمعیت برای دنبال کردن سیاست سلطه‌جویانه مؤلفه‌ای مهم است، لذا نباید به فکر توسعه‌طلبی باشد.
هم‌اکنون در غرب مسایل «امنیت نرم» یعنی خطر مصرف مواد مخدر و تجارت انسان ها بسیار حاد است. همکاری بین اتحادیه اروپا و روسیه در این زمینه بسیار ناچیز است. در حال حاضر ایالات متحده مسئول همه تحولات در افغانستان است که نیروهای لیبرال روسی معتقدند ما باید در این زمینه با واشنگتن همکاری داشته باشیم. مهم این است که خودآگاهی مسلمانان اروپا و روسیه دچار چه تحولاتی خواهد شد. اگر چیزی شبیه به خروج اتحاد شوروی از افغانستان تکرار شود که مسلمانان احساس کردند که یک ابرقدرت دیگر را مغلوب کردند، باید برای اعمال تروریستی گسترده جدید آماده شویم. مصاحبه‌های کسانی را که اعمال تروریستی را تهیه کردند، مطالعه کردم. شدت برخورد تحقیرآمیز  آنها با غرب باعث تعجب من شد. تروریست ها بین روس ها، آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها فرقی نمی‌گذارند. آن‌ها نیرویی هستند که رشد می‌کند، ولی ما در مرحله انحطاط قرار داریم. باید به نحوی مقتضی به این چالش پاسخ دهیم.

روبرت لگوولد، پروفسور افتخاری گروه علوم سیاسی دانشگاه کلمبیا

-
ما در دوره بروز تغییرات مهم در سیاست جهانی زندگی می‌کنیم. موضوعات به قدری پیچیده هستند که در آینده نزدیک دولت‌های ملی به بررسی آن‌ها نخواهند پرداخت. وقتی که دولت‌ها مبادرت به اقدامی می‌کنند، روند بررسی موضوعات انعطاف خود را از دست می‌دهد. لذا این مسایل باید در سطح کارشناسان روس، اروپایی و آمریکایی بررسی شوند. پیشنهاد دمیتری مدودف به موقع مطرح شد، ولی در این زمینه اختلاف‌نظرهای اساسی مشاهده می‌شود. مسأله اول، آمادگی برای بحث درباره این اندیشه است. روسیه سعی می‌کند طرفین را دور میز مذاکرات بنشاند در حالی که در غرب فقط بعضی گروه‌ها حاضر به این هم‌اندیشی هستند. واکنش غرب به میزان خرسندی آن از نهادهای موجود امنیتی بستگی دارد. ثانیاً، باید قبول کرد که ما به یک نقطه عطف نزدیک شده‌ایم. گسترش ناتو نقش «خط قرمز» را بازی نکرده بود، اما گرجستان و اکراین ما را به این خط قرمز نزدیک کردند. غرب این واقعیت را درک می‌کند، اما نمی‌تواند موضوع عضویت اکراین و گرجستان در ناتو را رد کند. در حال حاضر غرب به این درک رسیده که این دو کشور نمی‌توانند عضو ناتو شوند.
ما می‌خواهیم ساختار امنیت ما با نهادهای موجود غربی (اتحادیه اروپا و ناتو) و فضای شوروی سابق (سازمان پیمان امنیت ‌جمعی  و غیره) سازگار باشد. سازمان همکاری شانگهای نیز باید از طریق تعامل گسترده با روسیه و غرب به حل و فصل مؤثر مسایل امنیت اروپایی مساعدت کند. همکاری در فضای شوروی سابق، مهمترین مسأله در روابط بین روسیه و غرب است. این سئوال که چه کسی حق دارد در این فضای جغرافیایی فعالیت کند، اساس مسئله امنیت اروپایی را تشکیل می‌دهد. روسیه و ایالات متحده می‌توانند در جهانی با هم همکاری کنند که اروپا بازیگر ثانوی آن باشد. هم‌اکنون همین امر در رابطه با کره شمالی مشاهده می‌شود. اگر درباره ایران و خاورمیانه صحبت کنیم، معلوم خواهد شد که فقط بعضی کشورهای اروپایی برای سیاست در این منطقه اهمیت دارند و نه تمام اروپا. آمریکایی‌ها موافقند که اساس فعالیت ناتو باید مورد بازنگری قرار گیرد، ولی کسی از وجود ناتو را زیر سئوال نمی‌برد، چرا که این سازمان مانع از ملی شدن مسایل امنیتی شده و از همین رو نقش مثبتی ایفا می‌کند. ما اصولاً طرفدار امنیت اروپایی هستیم، ولی حاضر نیستیم در این زمینه تلاش بیش از حدی به خرج دهیم.

مایکل ماندلباوم، مدیر برنامه سیاست خارجی آمریکا در دانشگاه «جان هاپکینز«

-
شک دارم که پیشنهاد دمیتری مدودف در غرب جدی گرفته شود. فکر نمی‌کنم کوچک‌ترین شانسی برای برقراری نظام جدید امنیت وجود داشته باشد. واکنش فعلی دولت‌های اروپایی به این پیشنهادها چیزی جز رفتار مؤدبانه و تعارفات سیاسی نیست. همچنین دولت‌های فرانسه و آلمان سعی می‌کنند از حمایت روسیه در زمینه‌های مهم برای خود برخوردار شوند. ما سازمان‌های زیادی داریم و به سازمان‌‌های جدید نیازی نداریم. مسأله این است که ناتو که از نظر ایالات متحده از همه مهم‌تر است، روسیه را به عضویت خود قبول نمی‌کند. فکر می‌کنم که گسترش ناتو، بزرگترین اشتباه سیاست خارجی آمریکا بعد از پایان جنگ سرد و حتی از جنگ عراق بدتر بوده است. اگر قرار بود گسترش ناتو برای ایالات متحده مفید به فایده باشد، روسیه نیز بایستی عضو این سازمان ‌می‌شد. بعد از حوادث 11 سپتامبر فرصت خوبی برای دعوت روسیه به ناتو و تبدیل آن به بخشی از نظام امنیت اروپایی و آتلانتیک ایجاد شده بود. ولی اکنون به علت سرشت ویژه نظام دولتی در روسیه که در غرب به نحو خاصی دریافت می‌‌شود، این امر امکان‌پذیر نیست.
از سال 2004 تا کنون همه تحولات در روسیه مانند قتل خانم پالیت‌کووفسکایا و جنگ در اوستیای جنوبی، در ایالات متحده بازتاب خوبی نداشته است. کارشناسانی که حوادث را دنبال می‌کردند، می‌دانند که گرجستان آغازگر جنگ بود، ولی روسیه می‌توانست به گونه دیگری رفتار کند، یعنی جلوی تجاوز گرجستان را بگیرد و استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا را به رسمیت نشناسند، ولو اینکه ساکنان این مناطق ن‌خواهند بخشی از گرجستان باشند. درست نبود که وضعیتی که ایجاد شده بود، به وسیله زور تغییر کنداگر روسیه با احتیاط بیشتری رفتار می‌کرد، می‌توانست از اصولی دفاع کند که همه قبول دارند. اصل «تعیین سرنوشت خود» و توسل غیر موجه به زور لازم نیست. انتخابات و برخورد با مخالفان در روسیه در دوره دوم ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین ناگزیر باعث ناراحتی غرب شد. روسیه طی چهار سال اخیر خود را به عنوان کشوری نشان داده که با غرب مقابله می‌کند. غرب به عضویت اکراین و گرجستان در ناتو احتیاجی ندارد، ولی از نظر سیاسی رئیس جمهور ایالات متحده نمی‌تواند اعلام کند که گسترش ناتو متوقف شده است. دولت امریکا هیچ گاه اقدامی نخواهد کرد که به منافع آلمان لطمه بزند زیرا سرشت روابط این گونه است. ولی سرشت روابط با روسیه فرق می‌کند. این کشور از اردوگاه ما خارج است، با این وجود، در آینده قابل پیشبینی می‌تواند عضو اردوگاه ما شود.

آندرانیک میگرانیان، مدیر انستیتوی دمکراسی و همکاری

- نهادهای موجود جوابگوی تحولات در جامعه اروپایی –آتلانتیک نیستند. منظورم از جامعه اروپایی – آتلانتیک، ایالات متحده، روسیه و اروپا هستند. آن‌ها نمی‌توانند مسأله امنیت اروپایی را حل کنند و ما باید موافقتنامه جدیدی طراحی کنیم که بر اساس آن ساختار جدید امنیتی اروپایی را با امکانات بیشتر ایجاد کنیم.  می‌توان به سازمان امنیت و همکاری اروپا که هم‌اکنون فقط بر انتخابات در فضای شوروی سابق نظارت می‌کند، اختیارات بیشتری داد. این سازمان باید دوباره از امکان رسیدگی به مسایل «سبد اول» موافقتنامه هلسینکیی، یعنی تأمین امنیت در فضای اروپایی– آتلانتیک بپردازد. همه سازمان‌‌های موجود در اروپا در روند جدید شرکت خواهند کرد و اصل بر آن است که سازمان جدید نباید جای سازمان‌های موجود را بگیرد.
مسکو به توسعه روابط  با سازمان همکاری شانگهای و بریک توجه زیادی دارد، زیرا ایالات متحده روسیه را به عنوان شریک برابر حقوقی در فرآیند گفتگو‌ها و روابط تلقی نمی‌کند. کشوری که عضو ناتو نیست و هدف بازدارندگی قرار می‌گیرد،  ناگزیر باید سعی کند مواضع خود را به گونه‌ای دیگر تحکیم کند. دستگاه دیپلماسی روسیه تلاش می‌کند وزن این کشور را در مناسبات بین الملل بالا ببرد. بازسازی روابط روسی‌– آمریکایی بر گسترش ناتو و مسأله سپر ضد موشکی اثر خواهد گذاشت. جالب است ببینیم روابط روسی‌– آمریکایی از چه توان بالقوه‌ای برای همکاری سازنده برخوردار است.

ویتالی ترتیاکوف، مدیر کل و سردبیر هیأت تحریریه «روسیه«

تعیین مرزهای اروپا، خود به خود مسأله مهمی است. حتی مرزهای داخلی این فضای جغرافیایی روشن نیست. مهم ترین چالش امروز، خطر نابودی تمدن مسیحی اروپایی است. در اروپا این خطر را کمتر درک می‌کنند. این در حالی است که بسیاری از اروپایی ها، روسیه را به عنوان چالش تلقی کرده و آن را بخشی از اروپا محسوب نمی‌کنند. معلوم است که پیشنهاد دمیتری مدودف، پاسخ به سرزنش‌های غرب به اینکه روسیه فقط انتقاد می‌کند و چیزی از خود پیشنهاد نمی‌کند، بود. اگر «پارلمان فکری تمدن اروپایی –آتلانتیک» وجود داشت (که البته این طرح در آینده نزدیک عملی نخواهد شد)، می‌توانست بعضی مفاهیم اساسی را روشن بکند. ما شک داریم که غرب از روسیه در برابر خطرات ناشی از شرق دفاع کند.
دولت‌‌های جدید ایجاد می‌شوند، ولی کسی نمی‌خواهد آن‌ها را به رسمیت بشناسد. اوستیای جنوبی و آبخازیا، مسأله محلی با گرجستان نیست، بلکه عنصر مهم یک روند عمومی است. ما تنها در صورتی می‌توانیم با غرب قرارداد جدید امضا کنیم که این روند عمومی نادیده گرفته نشود. وجود سازمان امنیت و همکاری اروپا به شکل امروزی را مغایر با منافع روسیه محسوب می‌کنم. روسیه باید مبتکر انحلال این «جسد سیاسی» شود.  همه ما به حفظ تمدن مشترک اروپاییآتلانتیک، مسیحی با عناصری از اسلام و بودائسم علاقه‌مند هستیم، ولی تعریف ما از این تمدن و منافع آن یکسان نیست.   متأسفانه وحدت منافع ما تنها در زمان بروز چالش‌های بزرگ و ظهور دشمن مشترک درک می‌شود. جنگ گرجیروسی برای بر ملا کردن مسایل واقع در روابط روسیه با ایالات متحده مفید بود. تا زمانی که سه جمهوری شوری سابق عضو کامل اتحادیه اروپا نشدند، اروپایی‌ها به جمهوری‌های شوروی سابق توجه نمی‌کردند. اگر باراک اوباما  واقعاً روسیه را به ناتو دعوت کند، معلوم خواهد شد چه کسی مخالف عضویت روسیه در نظام امنیت اروپایی – آتلانتیک است. بدیهی است که بعضی کشورها فوراً اعتراض خواهند کرد. سئوال دیگر این است که اگر آمریکا در قرارداد امنیتی اروپایی بین روسیه و اتحادیه اروپا شرکت نکند، نظر آن درباره این قرارداد چگونه خواهد بود؟

منبع: ایراس


نظر شما :