تفاوت "مرگ بر روسیه" با شعارهای ضداستکباری

۱۱ مرداد ۱۳۸۸ | ۰۵:۱۵ کد : ۵۲۰۹ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
سابقه شعارهای سیاسی که "مرگ" را برای دشمن یا خائن خود می خواهند بطور دقیق بر ما روشن نیست ولی ...
تفاوت  "مرگ بر روسیه" با شعارهای ضداستکباری

شعارها معمولا با شکل گیری دسته ها، گروه ها، سازمان ها یا احزاب سیاسی و اجتماعی پا می گیرد. برای رسیدن به یک شعار مشخص و واحد، نیاز به جماعتی همفکر و همسو وجود دارد که ذیل یک پرچم (عقیدتی) واکنش خود را نسبت به افراد و گروه ها و ملل دیگر ابراز کنند.

یکی از ماندگارترین شعارهایی که به سرود و اشعار انقلابی ایران هم راه پیدا کرد، شعار "مرگ بر امریکا" است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت امریکا در تهران نضج گرفت و بر دیوارها نقش بست و در بوته زمان به یک ایدئولوژی لایتغیر تبدیل شد.

یکی از ویژگی های شعارها، مقطعی و گذرا بودن آنهاست؛ حال آنکه "مرگ بر امریکا" نه تنها این چنین نبوده بلکه طی سال ها و بر اثر تداوم دشمن ستیزی و استکبارستیزی نظام جمهوری اسلامی به مسیر ایدئولوژی افتاده و بازگشت از آن یا نقد آن را دشوار ساخته است.

شعارهای انقلابی مرگ طلب دیگری که همچنان در پاره ای محافل و جماعاتی که مقام های عالی نظام در آن حضور می یابند، سر داده می شود و لیدرهای مشخصی نیز برای دم گرفتن آنها درنظر گرفته می شود، عبارت اند از: مرگ بر انگلیس، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر منافق و مرگ بر اسراییل.

در این میان موضوع اسراییل نیز چون امریکا صبغه ای ایدئولوژیک و مکتبی به خود گرفته است. با این حال در پاره ای مقاطع و به فراخور تهدیدهای خارجی، این شعارها بارها کمرنگ یا پررنگ و برخی مواقع نیز از سوی عده ای رد شده است.

بنابراین گرچه شعارهای سیاسی از ماندگاری بالایی برخوردار نیستند اما تاریخ مناسبات داخلی و خارجی نشان داده است که بر سیاست ها، تنش ها و قضاوت ها (و تحریم ها) تاثیر مستقیم دارد و وزن مخالفت مردم را با یک فرد، گروه یا دولت نشان می دهد.

آتش زدن پرچم نیز چون شعارهای مرگ طلب، نمادی روشن برای نمایش نفرت علیه یک کشور یا دولت است. و پرچم های امریکا و اسراییل و سپس انگلیس بیشترین سابقه آتش گرفتگی را در ایران داشته اند.

قبل از انقلاب و در دهه های 30 و 40 نیز شعارهای مرگ بر و زنده باد به تناوب سر داده می شد و هر دوره رو به جانب یک دولت استعماری داشت. اما حافظه تاریخی ایرانیان کمتر به یاد می آورد که روسیه (و شوروی) هم آماج ناسزاهای مرگ آلود و یا آتش کشیدن پرچم قرار گرفته باشد.

سابقه خیانت ها و سوءاستفاده های روس ها از ایران در سده اخیر، اگر بیشتر از دو ملعون فوق نباشد، کمتر از آنها نیست. چه زمانی که روس ها شوروی بودند و چه موقعی که روسیه خوانده می شدند، ننگین ترین تصرف ها و قراردادها را در قبال ایران اعمال کردند و بیشترین بهره ها و امتیازها را ستاندند. البته دوران اتحاد جماهیر شوروی و فعالیت حزب توده در ایران، مخالفان زیادی را علیه این دولت پرورش داد اما بازهم کمتر کار به شعارهای مرگ بر و یا آتش زدن پرچم می کشید.

با گذشت سی سال از انقلاب و در شرایطی که ایران دوران ثبات را طی می کرد، اتفاقات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری و اخبار و شایعات پیرامون آن به گونه ای پیش رفت که اذهان معترضان معطوف به روسیه شد و قرائنی نیز در این باره به دست آمد و زمینه برای خلق یک شعار مرگ طلب دیگر در تاریخ ایران فراهم شد.

این اتفاق در جریان نماز جمعه 26 تیرماه به امامت هاشمی رفسنجانی نمود یافت. در حالی که در این روز دودستگی شدیدی میان حاضران حاکم بود، عده ای شعارهای سنتی نمازهای جمعه یعنی مرگ بر امریکا و... را سر می دادند و جمعیت مقابل به نشانه مخالفت با دسیسه های پشت پرده روسیه، فریاد مرگ بر روسیه برمی آوردند. انتشار تصاویری از آتش زدن پرچم این کشور نیز ثابت کرد که این شعار به صورت تصادفی گسترش نیافته و عده ای با آوردن پرچم روسیه همراه با خود، از پیش قصد آتش زدن و تصویربرداری از آن را داشته اند.

خبرگزاری روسی ریانووستی در بررسی نحوه پیدایی شعارهای ضد روس در ایران نوشته است: " بلافاصله پس از درگیری های خونین در تهران طی روزهای 20 و 21 ژوئن، مهدی کروبی یکی از رهبران اپوزیسیون بیانیه ای در روزنامه رسمی حزب خود منشر کرد. او در آن دولت را فراخوانده بود که سرکوب و تعرض به معترضین را متوقف نموده بازداشت شدگان را آزاد کند. در این بیانیه در رابطه با نیروهای دولتی چنین گفته شده بود: "شما پلیس ها را به همسایه شمالی فرستادید تا در آنجا آموزش ببیند که چگونه تظاهرکنندگان را مورد ضرب و شتم قرار دهد و با گاز اشک آور آنان را متفرق کند". همسایه شمالی، روسیه است. همزمان شایعاتی منتشر شدند که نیروهای ویژه روسیه در متفرق سازی تظاهرات دست دارند و مشاورین روس در دولت ایران خدمت می کنند. در Facebook گروهی به نام مخالفین مامورین روسی در ایران ایجاد شد..."

این خبرگزاری معتقد است که: "مردم معمولی ایران همیشه نظر مثبتی نسبت به روسیه داشتند و این موج شدید نارضایتی پایه و اساسی جدی دارد. در درجه اول، روسیه یکی از اولین کشورهایی بود که انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. احمدی نژاد بلافاصله پس از انتخاب خود عازم روسیه شد که در آنجا در یکاترینبورگ دمیتری مدویدیف رئیس جمهور روسیه در برابر دوربین با او دست داد... علاوه بر این روسیه همچنان راه اندازی نیروگاه اتمی ایران در بوشهر را به درازا کشانده است. ایرانیان می فهمند که مسئله تنها در برنامه هسته ای و فشار بین المللی نیست. به نفع روسیه است که برگی برنده در دست داشته باشد تا با کمک آن بتواند به امتیازات سیاسی و اقتصادی دست یابد."

اما همزمان با گسترش نفرت از روسیه، معترضان ایرانی به نحو هوشمندانه ای دولت چین را هم مورد عتاب قرار داده و به بهانه کشتار مسلمانان اویغور، تصمیم به تحریم کالاهای چینی گرفته اند. حقیقت ماجرا این است که چین از جهاتی در جبهه روسیه قرار دارد و جزو کشورهای حامی سیاست های محمود احمدی نژاد به شمار می رود و از جمله وتوکنندگان تصمیمات بین المللی علیه ایران است.

شاید بتوان به زبان دقیق تر این گونه گفت که نه روسیه و نه چین به خاطر رویکردهای داخلی و خارجی‌شان، حتی به دست آوردن بازار ایران مورد شماتت قرار نمی گیرند (چرا که پیشتر نیز کالاهای چین بازار ایران را اشباع کرده و روسیه نیز دفع الوقت های فراوانی در زمینه هسته ای نشان داده بود) بلکه ریشه ماجرا به دولت خود ایران و اعتراض ها نسبت به آن برمی گردد.

اعتراض به دولت احمدی نژاد موجب شده است تا هر که او را بیازارد، محبوب و هر که او را بپذیرد منفور شود. روسیه و چین در گروه هشت یا کشورهای بزرگ صنعتی جهان و همچنین سازمان ملل، از مخالفان برخورد با دولت نهم به شمار می آیند و سخت به دنبال تحکیم جبهه شرق در برابر غرب هستند. واقعیت این است که حمایت آنان از دولت احمدی نژاد است که موجب گرایشاتی علیه این کشورها در داخل ایران شده است و نه کشتار مسلمانان اویغور و یا وقت کشی در همکاری های هسته ای و... بنابراین شعار جدید مرگ بر روسیه نه صاحب ریشه های ایدئولوژیکی و مکتبی بلکه واجد رویکردی سیاسی است که ریشه در خود ایران دارد. "مرگ بر روسیه" شاید اولین شعاری باشد که از ضدیت با استعمار و استکبار ریشه نمی گیرد و خاستگاهی ضد دولتی دارد.

از سوی دیگر نگاه منفعت طلبانه چین و روسیه هم امری طبیعی و پذیرفته شده است. اگرچه ایران از وجاهتی برابر با دو کشور فوق در جهان برخوردار نیست اما دارای موقعیتی است که ظرفیت های لازم را برای امتیازگیری از غرب و فشار علیه امریکا توسط چین و روسیه ایجاد می کند.  

جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


( ۱ )

نظر شما :