دشمن حق رای دارد

۱۶ آذر ۱۳۸۷ | ۱۶:۵۷ کد : ۳۳۵۶ سرخط اخبار
مقاله‌اى از جورج فریدمن
دشمن حق رای دارد
چهارشنبه هفته گذشته یک گروه افراط گرا دست به یک عملیات تروریستی در بمبئی یکی از شهرهای هند زدند. این عملیات به دلیل استفاده از سلاح های پیچیده و بزرگ پیچیده نبود، بلکه پیچیدگی این عملیات از نحوه آموزش تروریست ها، متدهای مورد استفاده آنها و شیوه های امنیتی بود که آنها در به اجرا رساندن این عملیات از آن استفاده کرده بودند. هدف این عملیات به طور واضح تخریب در حد امکان در میان جامعه یهودیان و مهمانان هتل های پنج ستاره بود. اما این حمله اهداف دیگری هم از ایستگاه راه آهن تا بیمارستان ها را شامل می شد.
 
درحالی که کاملا مشخص نیست چه کسی مسبب حملات بمبئی است، اما دو گروه متفاوت در این حملات دست داشتند. یکی از این گروه ها بدون شک، مسلمانان هندی هستند. گروه دوم، گروهی تازه است که با کشتی از کراچی و پاکستان گذشتند و دست آخر با گروگانگیری یک گروه کوچک هندی توانستند در نهایت به بمبئی برسند.
بنابراین با توجه به آنکه عاملان این حادثه هنوز مشخص نیستند باید گفت که این برنامه ای بود که بسیار خوب برنامه ریزی شده بود.
 
شواهد نشان می دهد که اسلامگرایان پاکستانی در این حملات دست داشته اند. این گروه ها به طور مرکزی اداره نمی شوند بلکه رابطان مختلفی در برقراری ارتباط بین شاخک های این گروه ها نقش بازی می کنند، بنابراین می توانند به هر گروهی ارتباط داشته باشند که البته باور چنین نظری دشوار است. از آنجایی که عاملان این حادثه هنوز مشخص نیستند به نظر می رسد که ریشه آنها از پاکستان آمده باشد و می تواند به القاعده و یا گروه هایی در کشمیر مرتبط باشد.
 
مهمتر از اینکه بدانیم چه کسانی در این حادثه دست داشته اند، این است که بدانیم پایان استراتژیک تروریست ها چه خواهد بود. یک نظریه وجود دارد و آن این است که حملات تروریستی پایانی برای تروریست هاست. این یک نظریه ساده انگارانه است. اما ترور همواره اهداف استراتژیک و چند جانبه دیگری را به همراه دارد. زمان و خطر برنامه ریزی برای چنین حملاتی حتما دلایلی دارد که تروریست ها را به انجام آن وادار می کند. بهتر است نگاهی به گذشته بی اندازیم و به دلایل منطقی این حمله نگاهی بی اندازیم.
 
پایانی برای محدودیت های دهلی نو
یکی از دیدگاه های اصلی در خصوص حملات بمبئی به چالش کشیدن شهر بمبئی در دولت هند است. در دسامبر سال 2001، حملاتی که توسط افراطی های مسلمان در پارلمان هند انجام شد سبب تنش بین پاکستان و هند شد. از آن زمان دهلی نو دیگر پاسخ قاطعی به این حملات نداد. واکنش هند نسبت به حملات اسلامگراها در سال های اخیر چندان شدید نبود چرا که دهلی نو آن را درک می کرد، پاکستان نمی تواند اسلامگرایان رادیکال را کنترل کند و هند نیز نمی خواهد با پاکستان وارد جنگ شود چرا که فکر می کند که مسائل مهمتری وجود دارد که بخواهد با آنها دست و پنجه نرک کند. بنابراین دهلی نو این را پذیرفته است که اسلام آباد تمام تلاش خود را می کند تا این حملات تروریستی را خنثی کند.
 
این بار اما موج حملات در حدی است که دیگر دهلی نو نمی تواند از کنارش به سادگی بگذرد. همانطور که برخی معتقدند که اکنون دهلی نو از حالتی منفعل به ببری خشمگین تبدیل شده است. بنابراین بسیار دشوار است که تصور کنیم که هندی ها چگونه به این حملات واکنش نشان خواهند داد.
 
آنچه که هندی ها تصمیم خواهند گرفت مشخص نیست. در سال 2001-2002 دهلی نو به حملات تروریستی در پارلمان این کشور این بود که هند، نیروهای خود را به سمت مرزهای پاکستان حرکت داد و سلاح های هسته ای خود را در حالت آماده باش قرار داد. پاکستان نیز همین عکس العمل را داشت. هرچند که امروز مشخص نیست که عکس العمل هند چه خواهد بود اما دهلی نو سبب ایجاد بحران و تنش در پاکستان شده است.
 
امریکا و بحران هند و پاکستان
امریکا از بحران به وجود آمده به نفع خود استفاده کرد. در آن زمان پس از اولین لشکرکشی به افغانستان، واشنگتن از دولت آن زمان (دولت مشرف) خواست تا همکاری های خود را با امریکا افزایش دهد.
 
بحران به وجود آمده میان هند و پاکستان به نفع امریکا بود. پاکستان که در صدد ایجاد رابطه بهتری با هند بود خواهان میانجیگری امریکا بود و هزینه این میانجیگری این بود که پاکستان همکاری بیشتری با امریکا داشته باشد. هندی ها هم که تمایلی برای جنگ نداشتند، پس از آنکه پاکستان قول داد که کنترل بیشتری بر روی گروه های کشمیری و گروه های اسلام گرای افراطی داشته باشد برای کاهش تنش ها تلاش کرد.
 
در سال 2001-2002 بحران هند و پاکستان در دستان امریکا بازی می شد. در سال 2008، اما بحران هند و پاکستان ممکن است که به گونه دیگری به صحنه بیاید. امریکا به تازگی از افزایش همکاری های بیشتری در مرزهای افغانستان را از پاکستان طلب کرده است. این درجالی است که باراک اوباما، رییس جمهور انتخابی امریکا درصدد است تا نیروهای خود را بیشتر بر روی افغانستان متمرکز کند و بر پاکستان فشار بیشتری بیاورد.
ما انتظار داریم که امریکا اجازه ندهد که هند این موضوع را به یک بحران تبدیل کند.
 
در این شرایط، اسلام آباد مشکلات زیادی دارد. دولت پاکستان در حال حاضر بسیار ضعیف تر از دولت هند است. دولت پاکستان کنترلی بر روی ارتش ندارد. پاکستان با چالش رو به رو است. یکی از مهمترین چالش های پیش روی پاکستان است این است که رهبران نظامی و سایر رهبران پاکستان توانایی کنترل سرویس امنیتی کشور را ندارند.
البته امریکا نیز می خواهد که دهلی نو را محدود کند. کندالیزا رایس، وزیر امور خارجه امریکا، نیز امروز به هند سفر کرد. اما شرایط برای هندی ها در حال حاضر به گونه ای است که آنها تنها می توانند شنونده خوبی باشند.
اکنون دوباره هند نیروهای خود را به سمت مرز پاکستان گسترش خواهد داد و سلاح های هسته ای خود را به حالت آماده باش در خواهد آورد. البته هند نمی خواهد که پاکستان را تصرف کند، بلکه به فکر تصرف نیروهای امنیتی این کشور است.
 
به طور طبیعی، پاکستان با چنین برنامه ای مخالفت خواهد، اما بدون دسترسی به سیستم اطلاعاتی پاکستان امکان ندارد که هند بتواند به پاکستان اعتماد کند.
 
هند نمی تواند حملات اخیر به بمبئی را نادیده بگیرد. تروریست های این حادثه بحران بدی را برای پاکستان رقم زده اند. واقعیت جامعه پاکستان نمی تواند دگرگون شود. دولت هند برای ادامه بقای خود باید عکس العملی از خود نشان دهد. بنابراین در چنین شرایطی این وظیفه کاندلیزا رایس است تا به عنوان آخرین ماموریت خود به عنوان وزیر امور خارجه امریکا راه حلی برای این شرایط ارائه دهد. دونالد رامسفلد، وزیر دفاع امریکا یکبار گفته بود که دشمن یک حق رای دارد. اسلامگرایان افراطی ورقه رای خود را در بمبئی پرتاب کردند.
 
این مقاله توسط جورج فریدمن به رشته تحریر درآمده است.

نظر شما :