اوباما و کابوسی به نام خاورمیانه
در جنگ جامعه بین االمللی علیه ترور شاهد بودیم که با نابودی یک تروریست، تروریست دیگری در جهان ظاهر شده است. چنین ترفندهایی باعث شده است تا کشورهای منطقه از مسیر دموکراسی دور شوند و روشهای مستبدانهتری را پیش بگیرند.
دولت بوش به روزهای آخرش نزدیک می شود و در این روزهای آخر ناامیدی شدیدی در تمامی بخش ها به نقطه اوج خود نزدیک می شود. در روابط بین المللی، شکست بزرگ امریکا در منطقه خاورمیانه بزرگ احساس می شود. تنها دلیل مهم این شکست بزرگ سیاست های نئومحافظه کاران و برنامه های سیاسی جورج بوش پس از 11 سپتامبر است.
با توجه به شکست های سیاسی آشکار و برخی از رسوایی های فردی نفوذ نئومحافظه کاران در جامعه امریکا کاهش پیدا کرده است، اما این نفوذ همچنان در دولت بوش تا آخرین روز ریاست جمهوری وی ادامه خواهد داشت.
دیدگاه های نئومحافظه کاران که در اروپا بیشتر شبیه به دیدگاه های جناح راست است به چند بخش تقسیم میشود: با پایان جنگ سرد، امریکا به تنها ابرقدرت جهان تبدیل شد و بنابراین مسوولیت رهبری جهان را برعهده گرفت. برای اینکه بتواند از عهده این مسوولیت برآید، مهمترین وسیله ای که می توانست در اختیار داشته باشد ارتشی بدون رقیب در عرصه جهانی بود. امریکا می تواند و باید قبل آنکه تهدیدی نزدیک شود با آن مقابله کند و برای حفظ حقوق خود یک تنه به نقطه ای از جهان حمله کند.
بررسی ایدئولوژی نئومحافظه کاران بسیار ترسناک است چراکه آنها با ادعای رهبری جهان ارتش را حلقه مرکزی ایدئولوژی خود می دانند. با توجه به عقاید ویلیام کریستول، یکی از نئومحافظه کاران ارشدی که از مشاوران جورج بوش نیز به حساب می آید، اساسی ترین مشکل امریکا در خاورمیانه این است که مردم ابهت قدرت امریکا را درک نمی کنند. موسسه بازرگانی امریکن، که از اندیشگاه های اصلی نئومحافظه کاران به شمار می آید، راه های ترویج این ابهت امریکا را مورد بررسی قرار داده است. ما آغاز حمله امریکا به بغداد در مارس 2003 را به یاد داریم، این عملیات ضربه و ابهت نام داشت. این نام مسلما به خاطر قدرتی که در پشت اسلحه های نظامیان امریکایی بود انتخاب نشده بود، بلکه توسط نئومحافظه کارانی انتخاب شده بود که درک کرده بودند که امریکا چگونه باید جهان را رهبری کند.
در جنگ جامعه بین االمللی علیه ترور شاهد بودیم که با نابودی یک تروریست، تروریست دیگری در جهان ظاهر شده است. چنین ترفندهایی باعث شده است تا کشورهای منطقه از مسیر دموکراسی دور شوند و روش های مستبدانه تری را پیش بگیرند. پادشاه جوان اردن از پدر خود مستبدتر است. حسنی مبارک، رییس جمهور هشتاد ساله مصر دشمنان خود را بیش از هر زمان دیگری سرکوب می کند. دولت های اسراییلی یکی پس از دیگری فرمول سرزمینی برای صلح را فراموش می کنند و تنها به دنبال این هستند تا مردم فلسطینی را به زانو در آورند.
به طور خلاصه، واقعیت های موجود در خاورمیانه بزرگ انعکاس سیاست های بوش و دایره ای از یاران نئومحافظه کار وی است. منطقه خاورمیانه در حال حاضر به کام یک بدبختی بزرگ فرورفته است. هیچ از مشکلات اساسی و اصلی این منطقه به سمت یک راه حل منطقی پیش نمی رود، در عوض تمام این مشکلات وضعیتی پیچیده تر و بغرنج تر از زمانی دارد که بوش در امریکا به قدرت رسید. چنین شرایطی در منطقه سبب می شود تا باراک اوباما، رییس جمهور منتخب امریکا بزرگ ترین چالش های سیاست خارجی را در منطقه خاورمیانه داشته باشد.
دلایل زیادی برای تغییر در سیاست خارجی امریکا وجود دارد و این تغییر بیش از آنکه تلاشی چند جانبه برای ایجاد صلح باشد، باید تلاشی یکجانبه از سوی امریکا باشد تا به جای گزینه نظامی از گزینه دیپلماسی استفاده شود. قدرت کمتری اعمال شود و از گفتوگو و راه حل های طولانی مدت به جای سیاست های زودبازده و بیاثر استفاده شود.
ایران
اوباما علاقه خود را برای گفت و گو با تمامی دشمنان امریکا اعلام کرده است. وی مخالفت خود با ایران هستهای را اعلام کرده است و گفته که از ایران هسته ای حمایت نمی کند، اما او دیپلماسی و گفتوگو را به همراه تحریم بر سایر گزینه ها ترجیح می دهد. مسلما مسئله ایران در دور اول ریاست جمهوری باراک اوباما وارد مرحله جدیدی خواهد شد.
عراق
طی رقابت های انتخاباتی، باراک اوباما اعلام کرد که بسیاری از نیروهای امریکایی حاضر در عراق طی 16 ماه به خانه های خود باز می گردند. البته موضوع عراق موضوعی بود که هر دو کاندیدای ریاست جمهوری امریکا بر روی آن به نوعی تفاهم نظر داشتند و هر دو به عقب نشینی نیروهای امریکایی از عراق معتقد بودند.
البته این نکته را باید در نظر داشت که در مورد عراق، موضوع عقب نشینی نیروهای عراقی از خاک این کشور به اندازه پیدا کردن راه حلی منطقی برای این کشور مهم نیست. در صورتی که نیروهای امریکایی در شرایط کنونی بخواهند از عراق عقب نشینی کنند بدون شک، جنگی داخلی در این کشور آغاز خواهد شد که القاعده آتش بیار معرکه اش خواهد بود. بنابراین پروسه عقب نشینی از عراق باید با همکاری سازمان ملل و سایر کشورهایی باشد که می توانند در به انجام رساندن این روند موثر واقع شوند.
اوباما باید این نکته را بداند که تنها زمانی می تواند موفق شود که با همکاری سایر کشورها برای حل مشکلات خاورمیانه تلاش کند.
*این مقاله توسط هالوک اوزدالگا، یکی از اعضای حزب عدالت و توسعه در پارلمان ترکیه به رشته تحریر درآمده است.
نظر شما :