دو پیام از شکست ايران در تصاحب کرسی شورای امنیت
نویسنده خبر:
سیدعلى موجانى
يادداشتى از سیدعلی موجانی، پژوهشگر تاریخ روابط خارجی
به نظر می رسد موضوع نامزدی مجدد ایران برای عضویت غیر دائم و دو سالانه کرسی شورای امنیت پس از چند دهه، از دو وجه قابل توجه و تحلیل باشد، یکی به جهت رفتار برخی از کشورهای غربی با ایران و دیگر از زوایه تاثیری که این نتیجه بر حافظه تاریخی ایرانیان قرار می دهد. برای یک پزوهنده تامل و تدبر بر این وجوه دو پیام بشرح زیر را به ذهن متبادر می کند:
پیام اول
وقتی جان ساورز نماینده بریتانیا در سازمان ملل پس از اعلام نتیجه رایگیری در مقابل خبرنگاران گفت: «ایران یک شکست جانانه خورد»، برای نگارنده که دستی در تاریخ مناسبات دیپلماتیک قرن اخیر ایران دارد، خاطرهای را تداعی نمود که اگرچه تاسف برانگیز است اما حائز نکات سودمندی است.
ایران یکی از موثرترین اعضای کنفرانس سانفراسیسکو و از جمله نخستین بانیان سازمان ملل متحد است. در فضای پس از جنگ دوم جهانی و پایان یک دوره اشغالگری مستقیم کشورها، شاخص ترین دغدغه جامعه جهانی تداوم حضور نیروهای ارتش سرخ در آذربایجان ایران بود. اگرچه بحران آذربایجان و حوادث پس از آن خود منتج به آغاز دوره جنگ سرد شد، اما فارغ از این نکته به روایت دکتر جلال عبده – عضو جوان هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس سانفراسیسکو – این مسئله به مباحث متعدد سیاسی اعضای مجمع یاد شده درست در هنگام تعیین موقعیت جغرافیایی مقر سازمان ملل و انتخاب یکی از پایتختهای جهان وارد شد.
گزارش عملکرد کنفرانس سانفراسیسکو نشان می دهد که تهران یکی از مهمترین اولویتهای پیشنهادی برای تعیین مقر دائم سازمان ملل بوده است. فعالیتهای هیئت نمایندگی ایران و لابی موثر برخی از کشورها و از جمله امریکا برای سایر اعضا بر پایه این منطق تشریح می گردید که، برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک این کشور به عنوان یک سّد طبیعی در برابر روسیه، جامعه جهانی باید با انتخاب مرکزیت ملل متحد در تهران و عنایت به نقش منطقه ای و جهانی این کشور ضمن حفظ ماموریت ثبات و صلح، زمینه تحدید قدرت سرکش شوروری را ایجاد کنند.
در برابر گزینه تهران، لندن به عنوان رقیب، دیگر نامزد پذیرش موقعیت مقر سازمان شده بود. روایت دکتر عبده برای نگارنده آن بود که واکنش دیپلماتهای بریتانیا به حمایت برخی کشورها از گزینه تهران، تحقیر آمیز بود. رقابت تهران و لندن سرانجام سبب شد قدرت برخاسته از جنگ که بیم آن داشت رفتار عصر ویکتوریایی دیپلماسی بریتانیا سبب شود تا رقیب سرخ موفق به بهره گیری از فرصت شود، نیویورک را به عنوان یک منطقه بیطرف پیشنهاد کرده و توانست آن را با اکثریت آرا به تصویب رساند.
هنگامیکه پنجاه سال پس از این موضوع در دیدار با کتر عبده این خاطره را مرور کردم، پیر دیپلماسی بینالمللی ایران این نکته را بر دانش من اضافه کرد که «شاید سخت ترین و ابلهانه ترین رفتار در آن مقطع را ما از جانب هیئت نمایندگی بریتانیا شاهد بودیم، آنها با لابی علیه تهران نه تنها سبب شدند بحران اشغال آذربایجان تداوم یابد بلکه دوران جنگ سرد و بی اعتمادی جهانی میان ملتها را تنها به نیت انزوای ایران رقم زدند. »
امروز بار دیگر و پس از آن سالها نماینده بریتانیا شکست ایران در رای گیری را «جانانه» توصیف می کند. در فرهنگ و آداب دیپلماتیک اطلاق این واژه که در ادبیات دیپلماتیک مرسوم نیست، بیش از آنکه نشان دهنده موضع کشوری خاص باشد، متاثر از احساسات شخصی جریانی در دنیای معاصر است که بدون توجه به نیات ایران به راحتی درباره آن قضاوت می کنند.
در شرایط کنونی ایران به دلیل موقعیت خاص منطقه ای در کنار نا آرام ترین کشورهای جهان، حضور در منطقه ژئو استراتژیک خلیج فارس، پرونده هسته ای و چالش طلبی نوظهور روسیه یکی از مهمترین موضوعات جامعه جهانی است.
ایرانیان، اگرچه قطعنامه های شورای امنیت را ناعادلانه می دانند اما کماکان معتقدند برای حل مناقشات منطقه ای و جهانی گفتگو و رایزنی باید ملاک و مبنا باشد. حذف ایران از میز گفتگو از زاویه دیگری نیز حائز اهمیت است، بدین معنا که اگر امروز کشورهای غربی نخواهند با ایران برای دو سال در میز شورای امنیت یا .. به گفتگو بنشینند باید همچون آنچه در روزهای اخیر در افغانستان روی داده سالها به دنبال دشمن قسم خورده خود چون ملاعمر و بن لادن باشند تا به جای یک ملت دارای تاریخ و هویت، ضمانت های امنیتی خود را از آنها بگیرند. بنابر این به همان دلایلی که جنگ سرد نشان داد عدم تحمل دیگران و انعطاف ناپذیری در برابر واقعیات عینی موجب هزینه های سنگین و فرسایش دامنه داری برای دهه های متمادی شد، دور از انتظار نیست لااقل پیش بینی کنیم نفی جایگاه ایران و هویت ایرانی، نفعی را عاید سیستم غربی نکرده است.
ادبیات فارسی برای وصف حال وضعیت کنونی تمثیلی زیبا را در امثال خود دارد، بدین معنا که گریز از تادیه خراجات شام، نتیجه اش بارکشی غول بیابان خواهد بود!
پیام دوم
به شهادت تاریخ تحولات سه سال اخیر، دکتر احمدی نژاد یکی از عملگرا ترین و تند ذهن ترین روسای جمهور اسلامی ایران در صحنه سیاست خارجی بوده است. خلاقیتهای ذهنی و نادیده گرفتن برخی سنتهای دیپلماتیک خاصه در سالهای اول، یا آنچه اطرافیان ایشان در مصاحبه اظهار می دارند یعنی «موج سازی» و پاره ای دیگر از مانورهای ایشان شواهد این نظر است.
اقداماتی چون ابتکار نامه نگاری، آمادگی برای گفتگو و مناظره با رئیس جمهور و اکنون نامزدهای انتخابات امریکا در برابر رسانه ها، تحرک و سفرهای دیپلماتیک متعدد، پیشنهاد قطعنامه نقض حقوق سرخپوستان کانادا و اخیرا اعلام نامزدی برای عضویت در شورای امنیت سازمان ملل متحد همه نشان از آن دارد که به لحاظ ذهنی بزنگاههای مهم برای ایفای نقش فعال تشخیص داده می شود، اما با همه این ابداعات این پرسش وجود دارد که چرا ظرفیت دیپلماسی کشور توان جهت دهی و بهره برداری از این موقعیت سازی ها را ندارد؟
هنگامیکه پنجاه و سه سال پیش نصرالله انتظام به عنوان نماینده ایران کرسی عضویت غیر دائم شورای امنیت را به نمایندگی از کشورش تصاحب کرد، همه می دانستند که این دیپلمات ورزیده نماینده کشوری است که در دنیای بعد از جنگ با دیپلماسی و بدون درگیری توانست، سرزمینهای خود را از اشغال ارتش سرخ خارج کرده، مانع تجزیه ایران توسط فرقه دمکرات شود و مهمتر آنکه ابرقدرتی را زیرکانه تشنه امتیاز نفت شمال خود نگاه دارد.
نصرالله خان انتظام هفت سال پیش از این انتخاب با اجماعی بینظیر به ریاست پنجمین نشست مجمع عمومی ملل متحد برگزیده شده بود، و همو است که ریاست هیئت نمایندگی ایران در در اجلاس جهانی اقتصاد لندن در 1933، ریاست هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس سانفرانسیسکو برای تدوین منشور ملل متحد، عضویت در کمیته ویژه حل اختلاف فلسطین در 1947 ، ریاست کمیته چهارم مجمع عمومی سوم ملل متحد و کمیته سیاسی مجمع چهارم همان سازمان را عهده دار بود. علاوه بر این سابقه دیپلماتیک انتظام در کشور خود نیز با سه دوره وزارت ( پست و تلگراف، ارتباطات و وزارتخارجه ) سابقه اداری قابل اعتنایی را داشت.
در اینجا غرض نگارنده آن نیست در خصوص شخصیت خاصی به قضاوت برخیزد، بلکه بیشتر به مقوله چرایی عدم بهره گیری کافی دستگاه دیپلماسی از ظرفیتهای مستتر در خاستگاه جغرافیایی و تاریخی ایران توجه دارد. عدم موفقیت ایران در جلب آرای بیشتر، آنهم در شرایطی که بخش قابل ملاحظه ای از کشورهای جهان انتظار مذاکره ای دامنه دار و گسترده را با ایران دارند، پرسشی است قابل تامل. خاصه آنکه در مواردی متعدد رئیس جمهور اسلامی ایران قیودات معمول عارض بر تحرک دیپلماسی را جسورانه برداشته است.
وقتی ما از ماموریت جهانی انقلاب اسلامی خود صحبت می کنیم و با این رویکرد در صحنه دیپلماسی وارد میشویم باید در اینگونه وزن کشی ها برای حفظ اعتبار و سرمایه انقلاب شاخص های جهانی را در نظر داشته باشیم. اینجا سخن از موفقیت یا عدم موفقیت شخص نیست، بلکه صحبت از شان و اعتبار کشوری است که در تاریخ خود همواره پیام و مخاطب جهانی داشته است. لذا ایکاش در این همآوردی با نظام بین الملل همه اجزای ملی به مشورت و خدمت فراخوانده می شدند.
دیپلماسی، امتزاج مهارت (تکنیک) و تجربه است، نمی توان تجربه را به آرشیو سپرد و صاحبان تجربه را بایگانی کرد و مهارت را در سطح مانورهای دیپلماتیک نازل ساخت. به نظر صاحب این قلم موفقیت ایران در احراز کرسی غیر دائم طی سالهای 1954 – 1955 ریشه در باور به این دو مولفه داشت. صحبت از شخص انتظام یا انتظامات نیست صحبت از باور به امتزاج مهارت و تجربه است.
چون وجه نخست را با تمسک به امثال فارسی پایان رساندم بی مناسبت نمی دانم که در ختام این معنا به حکمتی از تاریخ ایران اشارت شود. رضا قلی خان هدایت سفیر برگزیده میرزا تقی خان امیرکبیر برای گفتگو با خان خوارزم چنین روایت می کند که، چون امیر خواست سفیری را به ماورالنهر روان کند به توصیه صاحبان تجربه مرا برگزیده به خدمت فراخواند تا تعلیمات سفارت را ابلاغ کند. من چون بر امیر وارد شدم او تنها این مصرع حکیم طوس را بر زبان آورد که « فرستاد باید فرستاده ای» ، هدایت چنین می نگارد که من نیز بلافاصله مصرع دوم این بیت را در پاسخ بیان داشتم که « درون پُر ز مکر و برون ساده ای».
روایت هدایت اضافه می کند که امیر کبیر دیگر بیانی را بر زبان نیاورد و تنها به این مختصر بسنده داشت که شما برای این ماموریت لیاقت دارید پس بصوب خورازم رهسپار شوید. باری، مکرِ درون، در کلام فردوسی همان تجربه و برون ِ ساده همان مهارت است که به نظر می رسد در این دوران کمتر خریداری دارد، چرا که سنت بازاری پسند شرقی جلوه متاع را بر جنس آن رجحان دارد.
*سید علی موجانی
پژوهشگر تاریخ روابط خارجی
نظر شما :