اقتصاد چين فارغ از تب تند اقتصاد جهانى
شاخص رشد اقتصادی چین برای نخستین بار طی چهار سال گذشته به کمتر از 10 درصد در سال جاری میلادی رسید تا ثابت شود، چین نیز از بحران اقتصادی جهانی تاثیر پذیرفته است. البته بر خلاف پیش بینیها کمترین تاثیر پذیری را از این بحران متحمل شده است.
در همین رابطه دفتر ملی چین اعلام کرد، تولید ناخالص ملی سالانه این کشور در سال 2008 به 9/9 درصد رسیده است. همچنین رشد اقتصادی چین در سه ماهه سوم امسال به 9 درصد رسید در حالی که پیشبینی میشد این رقم در بدترین حالت 7/9 درصد باشد. این رقم در سال گذشته میلادی در حدود 4/10 درصد بود.
به اعتقاد دفتر ملی چین بحران مالی جهانی تاثیری مستقیم بر رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی این کشور گذاشته که دلیل عمده این نیز به کاهش واردات از چین توسط کشورهای اروپایی و امریکا به دلیل بحران مالی اخیر جهانی محسوب میشود.
همچنین بر اساس آمار، تولید صنعتی چین برای نخستین بار از سال 2002 تا کنون به 4/11 درصد رسیده که کمترین رقم در طول این مدت محسوب میشود.
این در حالی است که رشد شاخص سهام در بازار سهام تاو وانگ چین در سال جاری میلادی بر خلاف دیگر بورسهای اقتصادی جهان رشد داشته و چندان تحت تاثیر بحران مالی جهانی قرار نگرفته است.
در همین حال لی جیباشو، سخنگوی دفتر ملی چین خبر از اجرای برنامهای جدید از سوی دستگاه اجرایی این کشور برای افزایش روند رشد، صادرات و کبود نقدینگی و کاهش تاثیرت بحران مالی جهانی بر اقتصاد چین داد. پیش از این دفتر ملی چین اعلام کرده بود، که قصد دارد مالیاتها را کاهش داده، سرمایهگذاری در بخش زیر بنایی را افزایش دهد و برخی محدودیتها در بخش مسکن را در برخی از مناطق کشور از میان بردارد.
گفتنی است که نرخ سود بانکی بانک مرکزی چین طی روزهای گذشته دو بار کاهش یافته و پیشبینی میشود این رقم تا پایان سال جاری باز هم کاهش یابد.
تاثیر بحران مالی جهانی بر چین
با وجود این که همان طور که در بالا گفته شد، بحران مالی جهانی تاثیراتی بر اقتصاد چین گذشته اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این تاثیر بسیار کمتر از آن چیزی است که انتظار می رفت، بر اقتصاد این کشور بگذارد. تا کنون چین هیچ برنامه اقتصادی برای تزریق منابع مالی مستقیم به اقتصاد کشور تدوین نکرده و هیچ کدام از بنگاههای و شرکتهای اقتصادی آن بر خلاف کشورهای اروپایی و امریکایی در معرض تهدید سقوط و نابودی قرار نگرفته است. علاوه بر آن بر خلاف بازارهای بورس کشورهای اروپایی، امریکایی و حتی آسیایی بازار بورس آن چندان تحت تاثیر بحران اقتصادی جهانی قرار نگرفته است.
در اوج بحران مالی، هو جیانتائو، رئیس جمهوری چین تنها یک بار با همتای امریکایی خود جورج بوش تماس گرفت و از طرح نجات مالی وی دفاع کرد و البته گفت: «موفقیت طرح نجات ملی امریکا میتواند به مصلحت اقتصاد چین باشد.»
ون جیا باو، نخستوزیر چین که گفته میشود از فهم عمیقی در امور اقتصادی برخوردار است، توانست با اطمینان بیشتری به کار خود ادامه دهد و اجازه ندهد بحران مالی تاثیرانت عمیقی بر اقتصاد چین بگذارد. به اعتقاد وی مهمترین کار برای چین در چنین وضعیتی حمایت از بازار داخلی و عدم اتکا به بازار خارجی است تا بتواند به سرعت رشد خود را ادامه دهد. کاری که به اجرا رساند و ظاهرا هم موفق از آب در آمده است. به اعتقاد کارشناسان علت اصلی موفقیت وی در اجرای این برنامه حجم بسیار بالای بازار چین در تولید، سرمایه و منابع اقتصادی است. در حالی که عمده سرمایهگذاریهای چین متمرکز داخل کشور است و تنها دو درصد از کل سرمایه این کشور در خارج سرمایهگذاری شده است.
اما با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند چین در نهایت موفق از این بحران خارج خواهد شد و خواهد توانست به رشد 40 درصدی صادارات خود در آینده امیدوار باشد. زیرا اقتصاد غربی اکنون به شدت ضربه خورده و این باعث شده بسیاری از شرکتهای بزرگ اروپایی برای فرار از ورشکستگی و تحمل هزینههای کلان همانند آدیداس، پوما و بسیاری شرکتهای دیگر سرمایه و خط تولید خود را به طور کامل به چین منتقل کنند. اتفاقی که یقینا باعث ضربه خوردن شدید اقتصادهای اروپایی خواهد شد.
در همین حال چینیها بر خلاف بسیاری از شرکای خارجیشان نگران از وضعیت بحرانی فعلی بازار اقتصادی نشدند. آنها توانستند به موقع و قبل از آن که بحران مالی دامنگیرشان شود سودهای بانکی خود را کاهش دهند و این کار را نیز به صورت مستقیم از طریق بانک مرکزی خود انجام دادند تا نشان دهند چقدر در حل بحران مالی کشورشان مسئولند.
این در حالی است که برخی از کارشناسان مسائل اقتصادی معتقدند که بحران اقتصادی جهان فرصت تازهای را برای چین به ارمغان آورده است. بدین ترتیب که اکنون چین میتواند بر سر واردات مواد اولیه از کشورهای دیگر با خیالی آسودهتر با طرفهای خارجیش به مذاکره بپردازد و آنها را با قیمتی نازل تر و ارزان تر از گذشته وارد کشور کند. همچنین می تواند دروازههای شرکتهای خود را در برابر سرمایهگذاران خارجی با اطمینانی بیشتر بگشاید و این بدان معنا است که چین از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را خواهد برد و به سرعت می تواند خود را به عنوان یک قطب مهم اقتصادی جا بزند. همچنین به دلیل به بحران کشیده شدن تولید در دنیای غرب به سرعت کالاهای خود را روانه بازارهای کشورهای غربی کند و بازارهای بیشتری را تصاحب کند.
همچنین چین اکنون با نفوذی بیشتری میتواند به حل بحرانهای جهانی بپردازد و محوریت تازهای به نقش خود بدهد. در برابر پروندههای پردردسری همچون تایوان، تبت و حقوق بشر نیز با قدرت بیشتر و دست پرتری رفتار کند.
نظر شما :