گفتوگو با همه گروههاى لبنانى راهبرد صحيحى است
سفر احتمالى سنيوره نخستوزير لبنان به تهران را چطور ارزيابى مىکنيد و با توجه به اينکه ايران پيش از اين نسبت به دولت او انتقاداتى داشت و حتى دولت سنيوره را غربگرا مىخوانديم؛ فکر مىکنيد چه تحول و اتفاق خاصى در سياست خارجى ايران رخ داده و آيا رويکردها نسبت به لبنان تغيير کرده است؟
اصولا اينکه در تحولات داخلى کشورها با جناحهاى مختلف درگير شويم کار غلطى است. اين رويکردى که در حال حاضر اتخاذ شده که همزمان از همه گروههاى مختلف در لبنان دعوت مىشود يا با آنها گفتوگو مىشود راهبرد صحيحى است. در کشور متنوعى مثل لبنان و در شرايط بسيار حساس اين کشور، ايران به عنوان يک قدرت منطقهاى و يک کشور بزرگ که دوستان زيادى دارد بايد راهبرد و رويکرد خود را وحدتگرايانه قرار دهد و به نحوى برخورد کند که امکان هرگونه بهانهجويى نسبت به سياستهاى ايران وجود نداشته باشد، بنابراين کارى که امروز انجام مىشود و به همه اطراف مختلف لبنانى روى خوش نشان داده مىشود، کار مناسبى است.
اينکه قبلا ما در نحوه رفتار و برخورد با دولت سنيوره، آنها را زير سوال مىبرديم و مورد انتقاد قرار مىداديم اما الان از او براى سفر به تهران دعوت رسمى به عمل مىآوريم نشانه چيست؟
اگر به تغييراتى که در لبنان و درمنطقه رخ داده توجه کنيم، زمينههاى اين تغييرات را مىتوانيم بهتر متوجه شويم. در لبنان احتمال جنگ داخلى که حدود يک سال اين کشور را در تب و تاب خود قرار داده بود با کنفرانس وحدتگرايانهاى که در دوحه قطر اتفاق افتاد از بين رفته است. در حقيقت لبنانىها رويکرد همکارى و تفاهم را نسبت به رويکرد گذشته که درگيرى، جنگ و اختلاف بود جايگزين کردند. طبيعتا در آن شرايط هم لازم نبود که کشورهاى منطقه از جمله ايران يک گروه را بر گروههاى ديگر ترجيح دهند، البته ترجيح فکرى ممکن است وجود داشته باشد ولى در رفتار ديپلماتيک، ما به هيچ وجه نبايد در امور داخلى کشورها به نحوى دخالت کنيم که بهانههاى اتهام زنى و بهانههاى فشار از ما بهوجود آيد. بنابراين اين شرايط گذشته است و زمينهها براى درک شرايط جديد و درک صحت رفتار فعلى بهوجود آمده است. تغيير ديگرى که در لبنان ايجاد شده است تشکيل يک دولت وحدت ملى است که با توافق و تفاهم همه طرفها تشکيل شده است و اين دولت ديگر دولتى نيست که در گذشته مورد قبول بخشى از لبنانىها نبود. اين دولت مورد توافق و تفاهم همه لبنانىها است و امروز بااينکه سنيوره رئيس دولت است اما ترکيب کابينه او ملى است بنابراين حتى نمىتوان اصطلاحات گذشته را در مورد اين دولت بهکار برد. افراد و احزاب در لبنان داراى گرايشهاى مختلف هستند و تاکيد آنها بر صحت نظرات خودشان و اصرار بر اينکه بايد ديدگاههاى آنها را پيش گرفت باعث شد که اختلافات پيشين رخ دهد اما وقتى در کنفرانس دوحه توافق کردند و مسير و رويکرد تفاهم را برگزيدند، دولتى را انتخاب کردند که يک دولت ملى به حساب مىآيد. در اين راستا نکته ديگرى هم هست و آن انتخابات مجلس در لبنان است که اساسىترين انتخابات به شمار مىرود و نهاد مجلس است که رئيسجمهور و به نوعى وزرا را انتخاب مىکند و در اصل رويکرد کلى دولتها رامشخص مىکند، بنابراين انتخابات آتى در لبنان محور تحولات سياسى نيز مىتواند باشد. سفرهايى که شما از آن يادکرديد و رويکردى که وجود دارد از جمله همين ارتباطات گستردهاى که ايران با گروهها در پيش گرفته است و ساير تحولاتى که در ذهن ناظران ممکن است سوال ايجاد کرده باشد تحت تاثير تحولات جدىاى است که در لبنان اتفاق افتاده است.
شما فکر مىکنيد سنيوره با انجام اين سفر موافقت کند؟
سنيوره که حتما موافقت مىکند و دوست دارد به ايران بيايد، اما شرايط زمانى و کارى شايد در زمان يا نحوه انجام اين سفر تاثير بگذارد، يا حتى ممکن است شرايطى که همپيمانان و ائتلاف گروهى 14 مارس براى او بگذارد باعث شود آنها را به اين تصميم برساند که سفر قبل يا بعد از انتخابات انجام شود اما بهطور کلى اين سفر به شرايط جارى و سياسى لبنان و تصورات گروهها براى مسائل انتخاباتى بستگى دارد.
از طرف ديگر شخص وليد جنبلاط خود مطرح کرده درصورتى که ايران يک گام بردارد، من تمايل دارم که با تهران گفتوگو کنم.
اين علامتها مثبت است. يک روز شاهد ردو بدل شدن اتهامات و ناسزاها بوديم و ملاحظه مىشد که همين جنبلاط ايران را متهم مىکرد اما امروز صحبت از اين مىکند که در صورت برداشتن يک گام، او هم گامى برمىدارد. اينها همه پيامهايى است که شرايط به همه ديکته مىکند.
با توجه به اين پالس مثبتى که جنبلاط براى ايران فرستاده آيا ايران مىتواند از اين موضوع بهرهاى ببرد؟
به نظر من نبايد به جنبلاط جواب منفى داد، بالاخره جنبلاط يک واقعيت در لبنان است و بخشى از جامعه دروز لبنانى را رهبرى مىکند و اتفاقا سابقه دوستى با ايران بهخصوص در دوره آقاى خاتمى را بسيار داشته و بارها و بارها از جايگاه ايران حمايت کرده و به تهران بارها سفر کرده است. فکر مىکنم اين آمادگى هنوز وجود دارد. ايران يک کشور بزرگ و قدرت منطقهاى است و نبايد به بداخلاقى برخى از دوستان در شرايط خاص توجه کند و بايد بزرگوارانه نسبت به اين مسائل رفتار کند. به نظر مىآيد در صورتى که ايران به جنبلاط فرصت دهد تا روابط خود را با تهران بهبود بخشد از وزن و شخصيت ما نخواهد کاست. فکر مىکنم بايد به او گفت که سياست ايران به روى همه باز است، با هر تفکر و ارادهاى که هستند و آنها نيز بفهمند ايران بهدنبال وحدت و مصلحت لبنان است.
پس همه موارد صورت مىگيرد تا تفاهم بيش از گذشته صورت گيرد.
حتما، ما اگر با همه گروهها ارتباط برقرار کنيم به اين معنا است که طرفدار تفاهم هستيم، حتى اگر دوباره لبنانىها با هم به اختلاف رسيدند رفتار ايران بايد طورى باشد که به دنبال حل مشکلات لبنان باشد، چون از اختلافات، کسانى بهره مىبردند که بهدنبال اشغال لبنان هستند و نفوذ در اين کشور را پيگيرى مىکنند. بهطور مشخص اسرائيلىها و آمريکايىها که حتى مىتوانيم بگوييم در سالهاى گذشته آنها مانع اصلى تفاهم و وحدت لبنانىها بودند. بنابراين هر حرکت وحدتگرايانه در لبنان مورد تاييد نظام جمهورى اسلامى است.
در لبنان نسبت به سفر ميشل عون به تهران که طى آن تقريبا با همه مقامات ايرانى ديدار کرد، انتقادهايى مطرح شد که باعث شد يکى از نمايندگان لبنان مطرح کند که همين منتقدان 6 ماه بعد از ايران درخواست ملاقات خواهند کرد. اولا ارزيابى شما از اين سفر چيست و بعد، اين انتقادها و پاسخ به آنها به چه دلايلى انجام مىشود؟
اينکه بعضىها با سفر ميشل عون مخالفت کنند، در لبنان يک موضوع غيرطبيعى نيست، لبنان الان شرايط انتخاباتى دارد و جامعه اين کشور متنوع است و اين مخالفان تصور مىکنند که مىتوانند احيانا زمينه حضور خود را در صحنه تقويت کنند، خيلى نبايد مورد توجه ما قرار گيرد، آن نماينده حرف درستى زده است، ممکن است همين منتقدان بعدها درخواست سفر به تهران را داشته باشند. در لبنان همه دنبال اين هستند که جايگاه خود را تقويت کنند و بتوانند امتيازات بيشترى بگيرند و افراد بيشترى را به مجلس روانه کنند. نظام موزاييکى در لبنان اين شرايط را بهوجود مىآورد، بنابراين نبايد خيلى فکر کرد که اين مساله يک مساله مهمى است. آنچه مهم است اصل سفر ميشل عون به ايران و نمايش رويکرد مثبت مسيحيان لبنان به ايران مىباشد، اين هم برمىگردد به توافق و تفاهم و ائتلاف ميشل عون با حزبالله لبنان، البته سمت و سوى وحدتگرايانهاى که او در لبنان بهدست آورده نيز در اين مساله دخيل است. بنابراين اين سفر مهمتر از حاشيههايى است که در لبنان براى آن درست کردهاند، اين فضاى مثبتى است که بين ايران و لبنان بهخصوص مسيحيان اين کشور بهوجود آمده و يک موضوع قابل توجهى است.
ميشل عون مطرح کرده که در اين سفر با ايران به توافق کامل رسيده است اما در جايى نيز مطرح کرده که همه خطراتى که دو طرف را تهديد مىکند را بررسى کرديم، فکر مىکنيد خطراتى که مطرح کرده و اصولا پيام او براى ايران چه بوده است؟ البته برخى منابع نيز مطرح کردند که او به تهران آمده تا پول و اسلحه از تهران بگيرد.
من از اين پول و اين حرفهايى که زده مىشود اطلاعى ندارم اما ميشل عون در طول تحولات سه چهار سال گذشته لبنان هميشه متحد وحدتگرايان و ملىگرايان و اسلامگرايان در لبنان بوده و موضع قابل قبولى داشته، او سعى کرده از مقاومت لبنانى بهعنوان مقاومت مشروع دفاع کند و در ائتلاف با حزبالله لبنان طى سالهاى گذشته صداقت زيادى از خود نشان داده است. او در تحولات مثبتى که در لبنان اتفاق افتاده نقش موثرى داشته است، آنچه در ايران مورد توجه قرار گرفت، مواضع ميشل عون بوده است، مواضعى که درجهت تقويت مقاومت و وحدت ملت لبنان داشته است. اين مسائل مورد توجه تمام کشورهاى منطقه بهخصوص ايران قرار گرفته و نه چيز بيشتر.
سفر ميشل سليمان يا اميل لحود به تهران چطور، آيا فکر مىکنيد به گستردگى سفر ميشل عون باشد، ارزيابى در اين خصوص چيست؟
هرکدام از اين سفرها اهميت خاص خود را دارد، سفر ميشل سليمان رئيسجمهور لبنان به ايران، بعداز سفرهاى او به منطقه بسيار طبيعى است، يعنى او مىخواهد روابط خود را با قدرتها، نيروها و کشورهاى موثر توسعه دهد. اين يک امر طبيعى، عادى و مثبت است و اهميت خود را دارد اما در سطح رسمى اين سفر صورت مىگيرد. اين سفر نشان مىدهد که تحولات داخلى درلبنان بهگونهاى است که رئيسجمهور لبنان همزمان مىتواند با همه قدرتهاى رقيب منطقهاى هم رفت و آمد کند و شخصيت مستقل لبنان را نمايش مىدهد، اين حرکت بيشتر از ايران مدنظر لبنان است.
ضرورت سفر اميل لحود به ايران چيست؟
ضرورت خاصى براى آن نمىتوان بيان کرد، او رئيسجمهور سابق لبنان است، نقش بسيار خوبى در تحولات گذشته در لبنان داشته و روابط خوبى با تهران داشت. او در گذشته هم تلاش بسيار زيادى در جهت توسعه روابط با ايران انجام داد.
در حال حاضر که مقامات فعلى به ايران سفر مىکنند آيا سفر او ضرورتى دارد؟
مانعى ندارد، به هرحال لحود هم نماينده بخشى از مسيحيان لبنان و شخصيتى تاثيرگذار است.
با همه اين تفاسير چشماندازى که از آينده روابط ايران و لبنان در راستاى اين سفرها به دست مىآيد چيست؟
روابط ايران و لبنان يک روابط پايدارى است، دولتها و گرايشهاى آنها مىتوانند تاثيرات جزئى بر اين روابط گذارند اما اصل روابط به ملتها، پايههاى تاريخى و ريشهدار بازمىگردد، بنابراين اگر دولتها تاکتيک صحيح بهکار برند مىتوانند روابط تاثيرگذارتر و مفيدترى را رقم زنند و اگر دولتها سياستهاى بستهاى داشته باشند تاثيرات مطلوبى را در بر نخواهند داشت.
به هرحال به نظر مىآيد رويکرد جديدى که ايران اتخاذ کرده است رويکرد صحيحى در روابط با لبنان باشد، چرا که در پى آن همکارى با کل لبنان و کمک به وحدت لبنان حادث مىشود ضمن اينکه نشانه باز بودن همه درهاى سياست ايران به روى همه گروههاى لبنانى است .
نظر شما :