برنامه سیاسی برای خروج

۱۷ تیر ۱۳۸۶ | ۲۰:۵۷ کد : ۲۹۶ سرخط اخبار
مقاله ای از هنری کیسنجر وزیر خارجه اسبق آمریکا در مورد عقب نشینی از عراق

جنگ عراق در شرف نزدیک شدن به وضعیتی است که می­خواهند با دستکاری اوضاع  و رویدادها به شکل ساختگی آن را به نقطه  اوج خود برسانند. نارضایتی مردم  ملموس­تر شده است. به یقین کنگره فشار خواهد آورد تا به روند بازگشت نیروهای آمریکایی، هرچند نه به صورت کامل، شتاب ببخشند. به احتمال زیاد تقاضا برای ارائه راه حل سیاسی شدت خواهد گرفت.

اما عقب­نشینی شتابزده فاجعه به بار خواهد آورد. به جنگ خاتمه نخواهد داد، بلکه آثار و پیامدهای آن را به نقاط دیگر نظیر لبنان، اردن، و عربستان سعودی منتقل خواهد کرد. جنگ بین جناح­ها و فرقه­های عراقی  را شدت خواهد بخشید. در معرض دید قرار گرفتن ضعف و ناکارآمدی آمریکا، افراطیون را جری و پیروان آنان را مصمم­تر و تندروتر خواهد کرد، چه در اندونزی و چه در هندوستان و حومه­های پایتخت­های کشورهای اروپایی.

با این کار ما با تناقض­های بی­شماری روبه­رو خواهیم شد. پیروزی نظامی، به مفهوم ایجاد حکومتی قابل و توانا بر اداره امور عراق، نیاز به چارچوب زمانی بلند مدتی دارد که در ظرف روند سیاسی کنونی نمی­گنجد. و حتی هیچ راه حل سیاسی به تنهایی و در فضایی جدای از بافت و موقعیتی که  جنگ در آن حاکم است دستیافتنی نیست.

آن چه آمریکا و دنیا به آن  نیاز دارد، عقب­نشینی یک­جانبه نیست بلکه چشم­انداز یا بینشی است که با اجرای آن پایانی پایدار و ماندگار برای این درگیری و بحران  به ارمغان آورد. عقب­نشینی باید به دلیل تحقق راه حل­های سیاسی و در نتیجه حل بحران انجام پذیرد نه به هیچ دلیل دیگر.

هیچیک از همسایگان عراق در موقعیتی نیست که بر اوضاع و احوال عراق چیرگی داشته باشد و بر مخالفان از سایر احزاب و گروه ها فائق آید. آیا به نظر شما با چنین وضعیتی رسیدن به یک نتیجه پایدار و ماندنی ممکن است؟

جواب این سؤال باید در سه سطح عنوان شود: در داخل عراق، در منطقه و در افکار عمومی جهان.

احزاب و گروه­های داخلی اعم از شیعیان، سنّی­ها و کُردها، بارها از سوی آمریکا دعوت به آشتی شده­اند. اما گروه­هایی که اکنون به خونریزی و تلافی مشغولند، قرن­هاست که این کار را می­کنند و تعجبی ندارد که تلاش می­کنند با کمک قانون اساسی با این آشتی مخالفت بپردازند. در صورتی که این احزاب با هم به توافق و آشتی دست پیدا نکنند و به فروپاشی عراق بینجامد، در پی آن به روندی دیپلماتیک نیاز دارند تا با حمایت بین­المللی امکان  رسیدن به توافق داخلی یا مهاردرگیری فراهم آید.

هدف آمریکا باید توافق بین­المللی و با توجه به جایگاه بین­المللی عراق باشد. این آزمونی برای همسایگان عراق و حتی برخی از کشورهای دورتر است تا روشن شود آمادگی لازم برای تبدیل مفاهیم به سیاست همگرایانه را دارند یا خیر. این کار چارچوبی حقوقی و سیاسی برای مقاومت در برابر خشونت­های جاری در عراق فراهم می­آورد.

 این­ موارد نمونه­هایی معنی­دار از بهینه­کاوی­های موجود است که می­توان به کمک آن عقب­نشینی آمریکایی­ها از عراق را در بوته آزمایش و مورد بررسی قرار داد.

این دیپلماسی امکان اجرایی شدن دارد چون ادامه بحران جاری در عراق معضلات  همه­ همسایگان عراق  را افزایش خواهد داد. هرچه قدر جنگ عراق بیشتر ادامه پیدا کند احتمال فروپاشی این کشور به دلیل اختلافات فرقهای بیشتر است.

ترکیه بارها تأکید کرده در مقابل  فروپاشی  عراق حتی با توسل به زور مقاومت خواهد کرد.

اما اتخاذ این موضوع خود به خود و ناخواسته ترکیه را در مقابل ایالات متحده قرار خواهد داد و همین موضوع حکم یک "جعبه پاندورا" را خواهد داشت. به بیان دیگر، با خود مداخله سایر نیروهای درگیر را به همراه می­آورد.

عربستان سعودی و اردن از چیرگی شیعیان بر عراق خوشنود نيستند.

هیچ­یک از روسای جمهور آمریکا تن به پیامدهای ناشی از چیرگی ایرانیان بر منطقه نخواهد داد. روسیه هم دلایل خود را دارد، که مهم­ترین آن واهمه از افراطی­گری اقلیت روسیه است، و به همین دلیل در برابر چیرگی ایران بر خلیج [فارس] مقاومت خواهد کرد.

اگر مذاکره­ای در کار است باید در قالب یک نشست فراگير و با شرکت تمام ذینفعان و ذی مدخلان صورت بگیرد. اتفاقاً گفت و گوی دوجانبه بین آمریکا و ایران باعث بزرگ­تر شدن حس عدم امنیت در منطقه می­شود. چون لبنان، اردن، عربستان سعودی و کویت که برای تأمین امنیت، تمام اطمینان و تکیه خود را بر ایالات متحده قرار داده­اند، به این باور می­رسند که تسلط مشترک آمریکا و ایران بر منطقه در حال شکل­گیری است. اتخاذ تصمیم به نفع ایران باعث فروپاشی هرگونه اقدام برای حل بحران در منطقه است.

آمریکا، در چارچوبی چند جانبه و با حضور تمام ذینفعان، می­تواند شرایطی برای مذاکره با تک­تک شرکت کنندگان فراهم آورد، همان طور که در گفت و گوهای شش جانبه در  گفتگوهاى کُره شمالی فراهم کرد.

از قبل شرایط چنین فرومی در شرم الشیخ و در کنفرانس وزرای امور خارجه فراهم آمد. به نفع آمریکاست که این کنفرانس را تبدیل به موقعیتی کند تا هدایت امور به دست آمریکا بیفتد.

هدف چنین نشستى باید تبیین جایگاه بین­المللی ساختار سیاسی در شرف ظهور عراق و الزامات دوجانبه­ آن باشد. عراق باید حق حاکمیت خود بر سرزمینش را حفظ کند اما با این وصف باید بپذیرد که درازای بعضی تضمین­ها تن به محدودیت­ها اعمال شده از سوی جامعه بین­المللی بدهد.

همه­ این نکاتی که عنوان شد تلاش سه جانبه می­طلبد: مذاکرات بیشتر بین احزاب عراقی، کنفرانس­های منطقه­ای و فروم­هایی مانند آن چه در شرم الشیخ اتفاق افتاد تا عراق دوران گذار را سپری کند و جنبه سوم آن کنفرانسی در سطح وسیع­تر برای اسقرار صلح و ابعاد تأیید آن. بقیه کشورهای دنیا نمی­توانند تا ابد وانمود کنند که در مقابل روندی بی­تفاوتند که ممکن است دامن خودشان راهم بگیرد.

نه افکار عمومی بین­المللی و نه آمریکا نخواهند پذیرفت که  در منطقه­ای به این بی­ثباتی به طور دائمی و آن هم فقط به کمک قدرت نظامی آمریکایی امنیت برقرار شود. این مقاله به طور مختصر و سرفصل­وار قصد دارد چارچوبی بین­المللی و جدید برای عراق پی­ریزی کند و راه حلی پیشنهاد بدهد که اساس آن ضرب­الاجل­های ساختگی و تعیین زمان بی­پایه و اساس نیست بلکه برگرفته از موقعیت سیاسی نظامی حاکم بر فضای فعلی عراق است.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

هنری کسینجر ریاست مؤسسه­ مشاوره­ای "کسینجر و همکاران" را برعهده دارد. این مقاله صرقا جهت آگاهی منتشر شده و مندرجات آن دیدگاه دیپلماسی ایرانی نیست


نظر شما :