برنامه سیاسی برای خروج
جنگ عراق در شرف نزدیک شدن به وضعیتی است که میخواهند با دستکاری اوضاع و رویدادها به شکل ساختگی آن را به نقطه اوج خود برسانند. نارضایتی مردم ملموستر شده است. به یقین کنگره فشار خواهد آورد تا به روند بازگشت نیروهای آمریکایی، هرچند نه به صورت کامل، شتاب ببخشند. به احتمال زیاد تقاضا برای ارائه راه حل سیاسی شدت خواهد گرفت.
اما عقبنشینی شتابزده فاجعه به بار خواهد آورد. به جنگ خاتمه نخواهد داد، بلکه آثار و پیامدهای آن را به نقاط دیگر نظیر لبنان، اردن، و عربستان سعودی منتقل خواهد کرد. جنگ بین جناحها و فرقههای عراقی را شدت خواهد بخشید. در معرض دید قرار گرفتن ضعف و ناکارآمدی آمریکا، افراطیون را جری و پیروان آنان را مصممتر و تندروتر خواهد کرد، چه در اندونزی و چه در هندوستان و حومههای پایتختهای کشورهای اروپایی.
با این کار ما با تناقضهای بیشماری روبهرو خواهیم شد. پیروزی نظامی، به مفهوم ایجاد حکومتی قابل و توانا بر اداره امور عراق، نیاز به چارچوب زمانی بلند مدتی دارد که در ظرف روند سیاسی کنونی نمیگنجد. و حتی هیچ راه حل سیاسی به تنهایی و در فضایی جدای از بافت و موقعیتی که جنگ در آن حاکم است دستیافتنی نیست.
آن چه آمریکا و دنیا به آن نیاز دارد، عقبنشینی یکجانبه نیست بلکه چشمانداز یا بینشی است که با اجرای آن پایانی پایدار و ماندگار برای این درگیری و بحران به ارمغان آورد. عقبنشینی باید به دلیل تحقق راه حلهای سیاسی و در نتیجه حل بحران انجام پذیرد نه به هیچ دلیل دیگر.
هیچیک از همسایگان عراق در موقعیتی نیست که بر اوضاع و احوال عراق چیرگی داشته باشد و بر مخالفان از سایر احزاب و گروه ها فائق آید. آیا به نظر شما با چنین وضعیتی رسیدن به یک نتیجه پایدار و ماندنی ممکن است؟
جواب این سؤال باید در سه سطح عنوان شود: در داخل عراق، در منطقه و در افکار عمومی جهان.
احزاب و گروههای داخلی اعم از شیعیان، سنّیها و کُردها، بارها از سوی آمریکا دعوت به آشتی شدهاند. اما گروههایی که اکنون به خونریزی و تلافی مشغولند، قرنهاست که این کار را میکنند و تعجبی ندارد که تلاش میکنند با کمک قانون اساسی با این آشتی مخالفت بپردازند. در صورتی که این احزاب با هم به توافق و آشتی دست پیدا نکنند و به فروپاشی عراق بینجامد، در پی آن به روندی دیپلماتیک نیاز دارند تا با حمایت بینالمللی امکان رسیدن به توافق داخلی یا مهاردرگیری فراهم آید.
هدف آمریکا باید توافق بینالمللی و با توجه به جایگاه بینالمللی عراق باشد. این آزمونی برای همسایگان عراق و حتی برخی از کشورهای دورتر است تا روشن شود آمادگی لازم برای تبدیل مفاهیم به سیاست همگرایانه را دارند یا خیر. این کار چارچوبی حقوقی و سیاسی برای مقاومت در برابر خشونتهای جاری در عراق فراهم میآورد.
این موارد نمونههایی معنیدار از بهینهکاویهای موجود است که میتوان به کمک آن عقبنشینی آمریکاییها از عراق را در بوته آزمایش و مورد بررسی قرار داد.
این دیپلماسی امکان اجرایی شدن دارد چون ادامه بحران جاری در عراق معضلات همه همسایگان عراق را افزایش خواهد داد. هرچه قدر جنگ عراق بیشتر ادامه پیدا کند احتمال فروپاشی این کشور به دلیل اختلافات فرقهای بیشتر است.
ترکیه بارها تأکید کرده در مقابل فروپاشی عراق حتی با توسل به زور مقاومت خواهد کرد.
اما اتخاذ این موضوع خود به خود و ناخواسته ترکیه را در مقابل ایالات متحده قرار خواهد داد و همین موضوع حکم یک "جعبه پاندورا" را خواهد داشت. به بیان دیگر، با خود مداخله سایر نیروهای درگیر را به همراه میآورد.
عربستان سعودی و اردن از چیرگی شیعیان بر عراق خوشنود نيستند.
هیچیک از روسای جمهور آمریکا تن به پیامدهای ناشی از چیرگی ایرانیان بر منطقه نخواهد داد. روسیه هم دلایل خود را دارد، که مهمترین آن واهمه از افراطیگری اقلیت روسیه است، و به همین دلیل در برابر چیرگی ایران بر خلیج [فارس] مقاومت خواهد کرد.
اگر مذاکرهای در کار است باید در قالب یک نشست فراگير و با شرکت تمام ذینفعان و ذی مدخلان صورت بگیرد. اتفاقاً گفت و گوی دوجانبه بین آمریکا و ایران باعث بزرگتر شدن حس عدم امنیت در منطقه میشود. چون لبنان، اردن، عربستان سعودی و کویت که برای تأمین امنیت، تمام اطمینان و تکیه خود را بر ایالات متحده قرار دادهاند، به این باور میرسند که تسلط مشترک آمریکا و ایران بر منطقه در حال شکلگیری است. اتخاذ تصمیم به نفع ایران باعث فروپاشی هرگونه اقدام برای حل بحران در منطقه است.
آمریکا، در چارچوبی چند جانبه و با حضور تمام ذینفعان، میتواند شرایطی برای مذاکره با تکتک شرکت کنندگان فراهم آورد، همان طور که در گفت و گوهای شش جانبه در گفتگوهاى کُره شمالی فراهم کرد.
از قبل شرایط چنین فرومی در شرم الشیخ و در کنفرانس وزرای امور خارجه فراهم آمد. به نفع آمریکاست که این کنفرانس را تبدیل به موقعیتی کند تا هدایت امور به دست آمریکا بیفتد.
هدف چنین نشستى باید تبیین جایگاه بینالمللی ساختار سیاسی در شرف ظهور عراق و الزامات دوجانبه آن باشد. عراق باید حق حاکمیت خود بر سرزمینش را حفظ کند اما با این وصف باید بپذیرد که درازای بعضی تضمینها تن به محدودیتها اعمال شده از سوی جامعه بینالمللی بدهد.
همه این نکاتی که عنوان شد تلاش سه جانبه میطلبد: مذاکرات بیشتر بین احزاب عراقی، کنفرانسهای منطقهای و فرومهایی مانند آن چه در شرم الشیخ اتفاق افتاد تا عراق دوران گذار را سپری کند و جنبه سوم آن کنفرانسی در سطح وسیعتر برای اسقرار صلح و ابعاد تأیید آن. بقیه کشورهای دنیا نمیتوانند تا ابد وانمود کنند که در مقابل روندی بیتفاوتند که ممکن است دامن خودشان راهم بگیرد.
نه افکار عمومی بینالمللی و نه آمریکا نخواهند پذیرفت که در منطقهای به این بیثباتی به طور دائمی و آن هم فقط به کمک قدرت نظامی آمریکایی امنیت برقرار شود. این مقاله به طور مختصر و سرفصلوار قصد دارد چارچوبی بینالمللی و جدید برای عراق پیریزی کند و راه حلی پیشنهاد بدهد که اساس آن ضربالاجلهای ساختگی و تعیین زمان بیپایه و اساس نیست بلکه برگرفته از موقعیت سیاسی نظامی حاکم بر فضای فعلی عراق است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
هنری کسینجر ریاست مؤسسه مشاورهای "کسینجر و همکاران" را برعهده دارد. این مقاله صرقا جهت آگاهی منتشر شده و مندرجات آن دیدگاه دیپلماسی ایرانی نیست
نظر شما :