جندالله و گروگان ها منتظر حرکت مهره بعدی از سوی ایران

۱۶ مهر ۱۳۸۷ | ۰۰:۳۴ کد : ۲۸۵۴ اخبار اصلی
شاید لازم بود دستگاه پاسخگو در مورد ماجرای شهادت گروگان های ایرانی در پاکستان از سطح وزیران کشور و اطلاعات به فرماندهی نیروی انتظامی تقلیل یابد تا واقعیت حادثه تایید شود و طرف مقابل را منتظر حرکت مهره بعدی از سوی ایران بگذارد.
جندالله و گروگان ها منتظر حرکت مهره بعدی از سوی ایران

شاید لازم بود دستگاه پاسخگو در مورد ماجرای شهادت گروگان های ایرانی در پاکستان از سطح وزیران کشور و اطلاعات به فرماندهی نیروی انتظامی تقلیل یابد تا واقعیت حادثه تایید شود و طرف مقابل را منتظر حرکت مهره بعدی از سوی ایران بگذارد.

 

تا پیش از این وزارت کشور از تایید خبر شهادت برخی گروگان های ایرانی در بند گروه جندالله خودداری می کرد و وزارت اطلاعات نیز فیلم های منتشر شده در این باره را جعلی و دروغین می خواند.

 

فیلم اعدام دو سرباز ایرانی توسط جندالله را شبکه العربیه در روزهایی پخش کرده بود که هیچ کس در ایران اخبار مربوط به کشته شدن گروگان ها را تایید نمی کرد و بنابراین فیلم فوق با واکنش منفی مقام های کشور روبرو شد. جندالله سپس در چند هفته فيلم هايى را از اعدام گروگان ها براى شبکه تلويزيونى العربيه ارسال کرد تا نشان دهد 8 تن از گروگان ها کشته شده اند.

 

معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور 13 مرداد درباره ادعای گروهک ریگی مبنی بر کشتن تعدادی از گروگان ها گفت: "این اخبار را نه تایید و نه تکذیب می کنم." وی همچنین به انتشار عکس های اعدام تعدادی از این گروگان های ایرانی واکنش نشان داد و گفت: "می توان این عکس ها را جعل و مونتاژ کرد!"

 

سرانجام اسماعيل احمدى مقدم روز شنبه در يک نشست خبرى بر شهادت تعدادی از ماموران این نیرو صحه گذاشت و به نقل از يکى از گروگان هاى آزاد شده از سلامت 7 نفر از آنها خبر داد.

 

می توان این طور برداشت کرد که اگر دستگاه های عالی تر به تایید خبر فوق می پرداختند طبیعتا پاسخگویی نیز متوجه آنها بود و طرف مقابل - گروه جندالله - نیز آن ارگان را مورد خطاب می دانست و سطح مطالبات و عمق بخشیدن به حادثه را دست بالاتر می گرفت.

 

زمانی که فرماندهی نیروی انتظامی به عنوان مسئول حفظ امنیت مرزها واقعیت مزبور را تایید می کند، می توان به این معنی رسید که هرگونه رایزنی و مذاکره می بایست جنبه انتظامی داشته و بده بستان در این قائله نیز از جنس همین ارگان باشد.

 

البته این امر وجه دیگری هم دارد و آن اینکه کوتاهی در پیدایی و وخامت ماجرا و همچنین عدم رفع موانع حل آن، متوجه ارگانی می شود که سرانجام خبر فوق را تصدیق کرده باشد.

 

بدیهی است وزارت کشور و وزارت اطلاعات وظایف دیپلماتیک را با مقامات پاکستانی بر عهده داشته و دارند ولی زمانی که نیروی انتظامی خبر از ناکامی دیپلماسی یا عقیم ماندن راهکارها و ترفندهای سیاسی و امنیتی ایران می دهد، کمی تا قسمتی از ضرب انتقادها علیه وزارتخانه های مسئول کاسته شده و ضعف ها و قصورات از سطح بالا به سطحی پایین تر تنزل می کند.

 

اینجاست که سوالی دیگر ذهن را می خراشد و آن اینکه یک دولت و همه کارگزاران امنیتی اش تا چه اندازه نسبت به حفاظت از جان و مال شهروندان و هموطنان حساسیت نشان می دهد و آنها را مهم می شمارد؟ سخن حتی از ایرانیانی نیست که تابعیتی دیگر پذیرفته باشند و یا متناسب با درجه بندی شهروندی از نوع ایرانی، در دایره اپوزیسیون و مخالف و... قرار داشته باشند. صحبت از سربازان حافظ مرزهای همین کشور است که به دور از هر گونه شعار و فغان های ملی و میهنی روزها و ساعات انجام وظیفه را سپری می کردند.

 

نگاهی به عملکرد دولت ها در نقاط مختلف جهان در قبال حوادث تروریستی و گروگان گیری، حکایت از این دارد که هیچ حادثه‌ای به اندازه گروگان گیری و تهدید جان شهروندان و اتباع یک کشور، برای مسئولان آن حکومت چالش و دغدغه ایجاد نمی‌کند و هیچ حساسیتی بالاتر از آن نیست و هیچ قصور و خطایی بیش از این سطح، امکان برخورد و استیضاح و استعفا و اخراج را در دایره مسئولان ذی ربط به وجود نمی آورد.

 

کتمان واقعه شهادت گروگان های ایرانی، شکست و گناهی فراتر از ضعف های دیپلماتیک و امنیتی است. اینکه مسئولان ارشد نظام نمی خواهند طرف گفتگوی جبهه مقابل باشند تا خواسته آنان مبنی بر آزادسازی بخشی از نیروهای جندالله و یا مطالبات استقلال طلبانه شان به محل بحث درآید و صورتی مشروع به خود بگیرد، موضوعی قابل درک است ولی به موازات این رویکرد چه نوع استراتژی برای حل و فصل ماجرا می بایست بکار گرفت تا هزینه کمتری برای آن پرداخت؟ حادثه تروریستی مساوی با هزینه جانی و هزینه معنوی است. اگر بناست تنها بر منافع معنوی اصرار ورزیم و هر نوع باج خواهی و معامله را به رسمیت نشناسیم باید بر سر جان ها معامله کنیم.

 

شاید پذیرش حقیقت خبر قتل سربازان ایرانی بتواند رفتار خشن جندالله را در قبال مابقی گروگان ها متوقف کند و آنان را منتظر عملکرد جدید مقامات ایرانی نگه دارد. تاکنون رد این مسئله از سوی ایران موجب دامنه دار شدن قتل گروگان ها و تلاش برای اثبات این قضیه از سوی گروگان گیران می شد ولی تایید اخبار اعلام شده این امید را در ما زنده نگه می دارد که روند برخورد دو طرف با این حادثه تغییر یابد. حالا نوبت ایران است که بازهم مهره ای را به حرکت درآورد و یک خانه جلوتر برود. حرکت خانه به خانه در بازی ای اینچنین برابر با هیچ است.

 

گروه جندالله که از مدت ها پیش در مرزهای جنوب شرقی کشور درگیری ها و ناامنی های متعددی پدید آورده، در 24 خرداد امسال 16 سرباز ایرانی را در سراوان گروگان گرفت و چند روز بعد اعلام کرد فیلم اعدام دو تن از سربازان را در اختیار شبکه العربیه قرار داده است؛ ادعایی که بار دیگر نیز تکرار شد ولی از سوی مقامات ایران از جمله وزیر اطلاعات جدی گرفته نشد. همچنین سخنگوی جندالله اوایل مرداد تهدید کرد تا زمانی که ایران با درخواست این گروه بلوچ برای آزادی 200 تن از اعضای آن موافقت نکند هر هفته دو گروگان را خواهد کشت.

 

 گروگانگیری 16 سرباز در جنوب شرقی کشور تقریبا همزمان با تحویل عبدالحمید ریگی برادر سرکرده گروه جندالله از سوی پاکستان به ایران روی داد.

عبدالحميد که طى سال گذشته در زندان کويته مرکز ايالت بلوچستان پاکستان زندانى بود به همراه 15 نفر ديگر سعی داشت با ارائه مدارک جعلى، خود را از اتباع پاکستان معرفى کند اما با تلاش سفارت ايران در اسلام آباد، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه به ايران تحويل داده شد. يک منبع آگاه اين اقدام را در چارچوب «توافقنامه امنيتى منعقد شده بين ايران و پاکستان» دانست که بنابر آن قرار است پاکستان برخى اعضاى جندالله به رهبرى عبدالمالک ريگى را به ايران تحويل دهد.

   


( ۸ )

نظر شما :