مدال طلایی برای پوتین
معنای واقعی جنگ المپیک که به تهاجم روسیه به گرجستان نیز معروف است چیست؟ وقوع چنین جنگی قابل توصیف و قابل پیش بینی بود و نتایج آن نیز واضح و مشخص است. یادداشتى از کريس پتن، عضو سابق کمیسیون روابط خارجی اروپا
معنای واقعی جنگ المپیک که به تهاجم روسیه به گرجستان نیز معروف است چیست؟ وقوع چنین جنگی قابل توصیف و قابل پیش بینی بود و نتایج آن نیز واضح و مشخص است.
اول از همه اینکه ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه به عنوان یک متهم ناشناخته در مسکو باقی خواهد ماند و احتمال این وجود دارد که با دیمتری مدودوف، بازی پلیس خوب و پلیس بد را بازی کنند. اما پوتین که در این بازی نقش پلیس بد را بازی می کند رییس واقعی است. دوم اینکه، پوتین نمی تواند میخائیل ساکاشویلی، رییس جمهور گرجستان را که مسلما مرد دوست داشتی ای نیست تحمل کند. روس ها فکر می کنند که ساکاشویلی در قد و قواره گرجستان نیست و گرجستان برای چکمه های ساکاشویلی بسیار بزرگ است. سوم اینکه روسیه مدت ها است که موجب ایجاد مشکلاتی در اوستیای جنوبی و آبخازیا شده است. هدف مسکو این است که گرجستان را ضعیف نگاه دارد. روسیه همین بازی را در ترنسنیستریا انجام داد تا به ملداوی آسیب برساند. اگر کسی از همین تاکتیک ها در چچن استفاده کند، روس ها به شدت به آن اعتراض می کردند. چهارم، رهبران امروز روسیه، مانند سزارهای قرن نوزدهم، می خواهند که در قلمرو مرزهای خود تاثیر گذار باشند. بنابراین کشورهایی که روزی جزء امپراطوری بزرگ اتحادیه جماهیر شوروی بودند تنها می توانند از بخشی از استقلال خود استفاده کنند. این پیغامی است که از گرجستان به اکراین و کشورهای آسیای مرکزی با صدای رسا و بلندی رسیده است. روسیه حساسیت خاصی نسبت به عضویت کشورهای همسایه اش در سازمان آتلانتیک شمالی، ناتو دارد. روس ها می گویند که ناتو با چه چیزی مقابله می کند؟ خط مقدم جبهه ناتو کجاست؟ آیا ما روس ها دشمن به شمار می آییم؟ اگر دشمن ناتو هستیم چگونه باید عکس العمل نشان دهیم؟ عکس العمل روسیه تاثیر معکوسی داشت و حمله به گرجستان تاثیر مستقیمی بر گسترش هر چه بیشتر ناتو در آینده دارد.
پنجم، گرجستان به تنهایی می تواند به منابع انرژی دریای خزر راه پیدا کند و این یک امتیازی است برای آن دسته از کشورهای اروپایی که نمی خواهند به خط لوله هایی که توسط روسیه کنترل می شود وابسته باشند. در واقع، گرجستان نقطه خفقانی در استفاده از نفت و گاز روسیه به عنوان سلاح در سیاست خارجی به حساب می آید. سازمان تحقیقاتی دفاعی سوئد اعلام کرده است که روسیه از سال 1991، 55 بار به طور عمدی انتقال گاز را قطع کرده است که یازده مورد آن ارتباطی به سیاست نداشته است.
امریکا، حداقل در گفتار عکس العمل قاطعی نسبت به حمله روسیه به همسایه اش داشته است. اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که امریکا در چنان موقعیتی قرار ندارد که بتواند پا را از این فراتر بگذارد. چیزی به پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش باقی نمانده است، و امریکا نمی تواند نیروهای خود را برای حمایت از گرجستان در منطقه مستقر کند که حتی اگر می توانست این اقدام تنها به گسترش این جنگ دامن می زد.
موقعیت امریکا بدون حضور اروپای متحد و قدرتمند حتی از این نیز ضعیف تر می شد اما شما می توانید آن را نادیده بگیرید.
روس ها سال ها اروپاییان را برسر موضوع انرژی سردواندند و قراردادهای دوجانبه خود را با کشورهای بزرگ اروپایی اجرا نکردند و مانع از ایجاد یک سیاست مشترک در حوزه انرژی در اروپا شدند. بدون شک اروپا محتاج گاز روسیه است. روسیه نیز به مشتریان اروپایی محتاج است. دیر و یا زود نیز به حفاران گازی و نفتی اروپایی احتیاج پیدا خواهد کرد. هیچ کس در اروپا نمی خواهد که جنگ سرد دوباره تکرار شود. اما این اتحادیه اروپا نیست که این جریان را تحریک می کند. آلمان و فرانسه و ایتالیا نیستند که به همسایه خود یورش می برند. نیکولا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه مدعی است که صلح را برای گرجستان به ارمغان برده است. این تنها یک توهم است که قرارداد آتش بس میان گرجستان و روسیه، نیروهای روسی را از گرجستان دور نگاه خواهد داشت.
اروپا در چنین شرایطی چه خواهد کرد؟ مسلما اروپایی ها باید در این موضوع بسیار محتاط عمل کنند. آیا ما دست از سخن گفتن در خصوص ارزش های مشترکمان با روسیه برخواهیم داشت؟ آیا روابطمان با روسیه را کاهش خواهیم داد و به عضویت روسیه در اجلاس هشت کشور صنعتی جهان بازنگری خواهیم کرد؟ آیا عضویت روسیه در اجلاس WTO را به تاخیر خواهیم انداخت؟ آیا ساعت ها در خصوص ادامه همکاری های اروپا و روسیه بحث خواهیم کرد؟ من پیش بینی می کنم که پاسخ به هر یک از این سوالات خیر است. روابط اروپا با روسیه در حالی که اروپایی ها با خوشحالی خود را برای شرکت در المپیک زمستانی در شهر سوچی درست در بالای سر تانک ها و موشک های روسی که در خاک گرجستان مستقر شده اند، افزایش می دهند. با این وجود اروپایی ها همچنان از نقش حیاتی خود در حوادث دنیا سخنی می گویند. شما نمی توانید این موضوع را تغییر دهید. پیشنهاد اروپا بسیار ضعیف است و در آینده مشکلات بزرگ تری را رقم خواهد زد. بنابراین پوتین برنده مدال طلا در نبرد مورد علاقه اش است و آن زورگویی به همسایه کوچک ترش است.
نظر شما :