دیپلماسی چهاردهم و سیاست میدان نافی یکدیگر نیستند
واکنش ایران، ترورهای اسرائیل و مساله اصل بازدارندگی
دیپلماسی ایرانی: با گذشت پنج روز از ترور بامداد چهارشنبه هفته گذشته (دهم مرداد/ ۳۱ جولای ۲۰۲۴) اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در تهران و با وجود قطعیبودن پاسخ ایران به این ترور اسرائیل، تاکنون حملهای صورت نگرفته و تا زمان تنظیم این مطلب، تهران عملیات متقابل را کلید نزده است. بااینحال، در روزهای اخیر سناریوهای مختلفی درباره نحوه واکنش تهران و عملیات پیشرو در محافل رسانهای و کارشناسی مطرح شده است، اما تقریبا هیچکس نمیتواند با قاطعیت در این رابطه ادعایی را مطرح کند. در مقطع زمانی فعلی که توپ در زمین ایران است و چشمها به تهران دوخته شده، دولت مسعود پزشکیان نیز همزمان به دنبال پیگیری و اجرای برنامههای خود است، اما طیفی از تحلیلگران معتقدند هدف اصلی ترور بامداد چهارشنبه گذشته نه هنیه، که دولت چهاردهم بوده است. از اینرو «شرق» طی گفتوگویی با دو کارشناس و تحلیلگر، به دنبال ارزیابی وضعیت کنونی و پیشبینی شرایط آینده منطقه و جهان است. در گپوگفت با ماشاءالله شمسالواعظین، بررسی دقیقتری روی شدت و نحوه پاسخ ایران صورت گرفته و ارزیابی این تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل و خاورمیانه عربی را درباره این موضوع جویا شدهایم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
پنج روز از ترور بامداد چهارشنبه هفته گذشته اسماعیل هنیه در تهران میگذرد و تقریبا برای همه، واکنش جدی، قاطع و مستقیم تهران مسجل است، اما تا لحظه این گفتوگو با حضرتعالی، ایران پاسخ خود را عملی نکرده است. بنابراین مصاحبه را از اینجا شروع کنیم که به نظر شما تهران باید بین دوگانه «پاسخ سریع» یا «زمانبر کردن واکنش خود»، کدامیک را انتخاب کند؟ چون طیفی معتقدند هرچه از زمان ترور رئیس دفتر سیاسی حماس بگذرد، تبعات واکنش مستقیم برای تهران سختتر خواهد شد. در مقابل، برخی هم تأکید دارند که باید بدون تعیین زمان و مکان اجازه داد که پاسخ تهران به فرصتی در آینده موکول شود که آمادهباش نیروهای آمریکایی و اسرائیل در منطقه کاهش پیدا کند تا ایران از اصل «غافلگیری» استفاده کند. اساسا از نگاه ماشاءالله شمسالواعظین، تهران پاسخ سریع را در دستور کار دارد یا آن را مشمول زمان خواهد کرد؟
از پارامتر «غافلگیری» نام بردید. به نظر شخصی من این بار جمهوری اسلامی ایران سعی میکند در پاسخ خود متفاوت از «عملیات وعده صادق» به شکل جدی و پررنگی از عنصر غافلگیری استفاده کند. بنابراین ایران هم مانند اسرائیل، نه ساعت، نه روز و نه حتی شکل، وسعت و شدت پاسخ خود را اعلام نخواهد کرد. پس هیچکس به ضرس قاطع نمیتواند تحلیل کند که تهران چه زمانی دست به واکنش خواهد زد و این واکنش زود خواهد بود یا دیر. معلوم نیست همین الان که من با شما صحبت میکنم، بهناگاه خبر حمله تهران منتشر شود. البته طبق ادعاهایی که رسانههای غربی منتشر کردهاند، گویا تهران دست به جابهجایی سطح بالایی از موشکها و دیگر سلاحهای خود در محدوده سرزمینی ایران زده است و غربیها اکنون به این باور رسیدهاند که هم شدت و هم وسعت پاسخ تهران درخصوص ترور اسماعیل هنیه جدیتر از عملیات وعده صادق در ۲۵ فروردینماه امسال خواهد بود که البته این بحثهای غرب بهواسطه ادعا درباره همان اطلاعات ماهوارهای است که میگویند در اختیار دارند.
از این نکته به چه میخواهید برسید؟ یعنی تهران واکنش سریع را عملیاتی میکند؟
نه لزوما. به این نکته میخواهم برسم که شاید دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی غربیها ساعاتی قبل از عملیات ایران از آن مطلع شوند، اما به نظرم رسانه و افکار عمومی اطلاعی از این حمله پیدا نخواهند کرد؛ کمااینکه در عملیات وعده صادق هم تنها ساعاتی پیش از واکنش تهران بود که مردم و رسانهها از آن اطلاع پیدا کردند.
با وجود تحلیلتان، هنوز پاسخ سؤال اولم را نگرفتهام؛ ایران باید پاسخ سریع بدهد یا آن را مشمول زمان کند و تحت فشار سیاسی و رسانهای منطقهای و بینالمللی قرار نگیرد؟
ببینید، بخشی از واکنش ایران ذیل همان جنگ روانی تفسیر میشود. من یادم هست که سیدحسن نصرالله در جنگ جولای ۲۰۰۶، مطلبی را مطرح کرد با این عنوان که اسرائیلیها از این به بعد باید روی یک پا و نصف بخوابند. ظاهرا این سیاست اکنون توسط ایران اجرا میشود...
این را هم بپذیریم که شاید اسرائیلیها اکنون شش روز است روی یک پا و نیم خوابیدهاند، اما این را هم باید در نظر بگیریم که در سایه واکنش ایران، عملا یک نگرانی را در بازارها به وجود آورده است. صرفا در قالب پرسش میپرسم که آیا ایران هم در همین مدت روی یک پا و نیم خوابیده است؟
نکته شما درست است، اما این را بپذیریم که وقتی تهران زمان و مکان واکنش خود را اعلام نمیکند و این بار قطعا یک پاسخ غافلگیرانه خواهد داشت، بیشترین تأثیر روانی مخرب روی اسرائیلیها خواهد بود. عنوان کردید که بامداد چهارشنبه ترور هنیه اتفاق افتاده است و داریم وارد هفته اول میشویم، اما در همین یک هفتهای که از ترور میگذرد، واقعا سرزمینهای اشغالی یک وضعیت جنگی را تجربه میکند. در همین مدت، اسرائیل در حالت آمادهباش کامل قرار دارد و دست به قطع پروازها زده است. همزمان با آن، سقوط بازار سرمایه و تشدید بحران اقتصادی را در اسرائیل شاهدیم. طبیعتا هرچه این وضعیت تداوم پیدا کند و حتی فرسایشی شود، برای اسرائیل غیرقابل تحمل خواهد بود؛ کمااینکه در آخرین آمار از هفتم اکتبر سال گذشته میلادی در پی عملیات طوفانالاقصی تاکنون، ۴۶۰ درصد مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی صورت گرفته است و در این میان بسیاری از سرمایهداران، تجار و بازرگانان ترجیح میدهند دیگر در سرزمینهای اشغالی حضور نداشته باشند.
روی «موازنه تهدید»، «موازنه وحشت» و «موازنه قوا» براساس «اصل بازدارندگی» تمرکز کنیم. اگر آنگونه که عنوان شده، عملیات وعده صادق در ۲۵ فروردین سال جاری با شلیک ۳۰۰ موشک و پهپاد به اسرائیل توانست دو پارامتر «موازنه» و «بازدارندگی» را ایجاد کند، این را بدانیم که چرا این بار تلآویو در پایتخت ایران و ساعاتی پس از مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس دفتر سیاسی حماس را ترور کرده است؟ آیا اصل بازدارندگی در ۲۵ فروردین اتفاق نیفتاده است؟
سؤال بسیار خوبی را مطرح کردید و این را به شما بگویم که ترور در استراتژی بازدارندگی جای نمیگیرد.
چرا؟
بازدارندگی یک عمل نظامی در سطح ملی است، اما ترور مقوله دیگری است؛ ترور یک متغیر وابسته است و نمیتوان در اصل بازدارندگی به آن اتکا کرد.
با این گفته شما مخالفم؛ جناب شمسالواعظین، بپذیریم که «زمان» و «مکان» این ترور در پایتخت ایران و پس از مراسم تحلیف رئیسجمهور، اساسا موازنه تهدید و موازنه قوا و در کل، اصل بازدارندگی را با چالش مواجه کرد. غیر از این است؟!
اینگونه نیست که تفسیر میکنید...
چطور؟
چون ترور اسماعیل هنیه پیشتر هم در دستور کار اسرائیلیها قرار داشت و من اطلاع دارم که حتی قرار بود در مراسم ترحیم سید ابراهیم رئیسی این عملیات تروریستی انجام شود که به دلیل شلوغی و ازدحام میهمانان خارجی، این ترور توسط اسرائیل انجام نشد.
در مراسم تحلیف پزشکیان هم که ازدحام میهمانان خارجی وجود داشت و ترور هنیه اتفاق افتاد که...
اجازه دهید. نکته شما درست است؛ اما وقتی قرار بوده در مراسم ترحیم سیدابراهیم رئیسی این عملیات تروریستی انجام شود که به دلیل شلوغی و ازدحام میهمانان خارجی این ترور توسط اسرائیل انجام نشد و پس از مراسم تحلیف پزشکیان، هنیه ترور میشود مؤیدی بر این واقعیت است که ترور هنیه بازدارندگی برای اسرائیل ایجاد نمیکند؛ چون وقتی یک اقدام و تصمیم در قالب «ترور» یا «خرابکاری» به شرایط مکانی و زمانی و همچنین آمادگی کشور مجری منوط و حتی جابهجا میشود، دیگر آن ترور اصل بازدارندگی را در پی نخواهد داشت. یعنی نمیتوان ترور هنیه را در قالب بازدارندگی اسرائیل تفسیر کرد.
باز هم چرا؟
چون شانس موفقیت و عدم موفقیت در ترور هنیه مساوی بود. ممکن بود این ترور اتفاق بیفتد یا اتفاق نیفتد. اما عملیات وعده صادق ایران در ۲۵ فروردین کاملا متفاوت است. با آن عملیات، ایران سقف بازدارندگی را به نفع خود جابهجا کرد.
مجبورم سؤال را به تکرار بپرسم. اگر جابهجا شد چرا اسرائیل در تهران و در مراسم تحلیف پزشکیان، هنیه را ترور کرد؟
این را میپذیرم که ترور هنیه در تهران و پس از مراسم تحلیف، اقدام علیه امنیت ملی ایران است، اما معتقدم بازدارندگی عملیات وعده صادق در ۲۵ فروردین همچنان حاکم است.
میشود دوباره در مقابل این حرف شما بگویم چرا...
ببینید، «ترور» اساسا جزء «سیاست» و حتی «راهبرد» اسرائیلیها به شمار میرود و در هر زمان و مکانی از این ابزار و سیاست خود استفاده میکنند. پس ترور مشخصا برای اسرائیل، اصل بازدارندگی را به دنبال ندارد. اما من این را به شما میگویم، اصل بازدارندگی که پس از عملیات وعده صادق حاکم شده، قطعا در حمله دوم ایران پس از ترور هنیه، سقف این بازدارندگی را جابهجا خواهد کرد.
و این سقف کجاست؟
این را کسی نمیداند. شاید سقف بازدارندگی به جایی برسد که حتی اسرائیل دیگر جرئت حمله به لبنان، سوریه و ترور هدفمند مستشاران نظامی سپاه را هم نداشته باشد؛ تأکید دارم که «ممکن» است. فعلا من هم نمیدانم. باید منتظر شدت، وسعت و نحوه واکنش تهران بود؛ آن زمان ارزیابی دقیقتری خواهیم داشت.
در صورت عملیات موشکی و پهپادی ایران، واکنش کشورهای منطقه را چگونه میبینید؟ آیا مانند ۲۵ فروردین در کنار انگلستان، فرانسه و سنتکام، کشورهایی مانند اردن، عربستان، بحرین، امارات و حتی ترکیه در رهگیری پرتابههای ایران مشارکت خواهند کرد؟ هرچند بهجز اردن، سایر کشورها در همان زمان عملیات وعده صادق، رهگیری پرتابههای ایران را تکذیب کرده بودند. ولی به نظر میرسد این بار تفاوت در اینجاست که پس از ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، دیگر کشورهای عربی منطقه مانند حمله سیزدهم فروردین اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در سفارت سوریه و ترور محمدرضا زاهدی، واکنش و حساسیت ندارند؟
تحلیل من قدری متفاوت است، چون مسئله چیز دیگری است. ببینید، اگر ایران بخواهد اقدام به شلیک موشک و پهپاد به سمت اسرائیل کند، این پرتابهها از آسمان و خاک برخی کشورها عبور خواهد کرد و این اصل برای آن کشورها وجود دارد که باید از تمامیت ارضی و امنیت سرزمینی خود دفاع کنند، بنابراین اگر این کشورها اقدام به رهگیری و انهدام پرتابههای ایران میکنند، به این دلیل است که این کشورها معتقدند تهران برای استفاده از آسمان این کشورها برای عبور موشکها و پهپادهای خود اجازه نگرفته است. پس عبور پرتابهها، تعرض به آن کشور محسوب میشود و اینجاست که آن کشورها، رهگیری و و انهدام را عملیاتی میکنند.
پس شما معتقدید که دوباره همین مشارکت کشورهای عربی شکل خواهد گرفت؟
شاید.
و به نظر شما تهران باید برای دورزدن آن چه کند؟
اینجا شاید، تأکید میکنم شاید، ایران بخواهد از آبهای بینالمللی استفاده کند؛ یعنی از طریق خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان، تنگه بابالمندب، دریای سرخ و نهایتا بندر ایلات، عملیات خود را اجرائی کند. حالا این بار واقعا تهران چه عملیاتی انجام خواهد داد، من از آن اطلاعی ندارم. اما این هم میتواند یک گزینه باشد که تهران از آبهای بینالمللی استفاده میکند، بدون آنکه بخواهد موشکها یا پهپادهای خود را از آسمان و سرزمین کشورهای عربی منطقه عبور دهد. اما باز هم معتقدم کشورهایی مانند امارات، عربستان و مصر و بحرین که در زمان عملیات وعده صادق، مشارکت خود در رهگیری و انهدام پرتابههای ایران را تکذیب کردند، حداقل این بار هم حمایتهای اطلاعاتی و امنیتی را خواهند داشت و حتی اگر فضا مناسب باشد، در رهگیری و انهدام مجدد پهپادها و موشکهای ایران مشارکت خواهند کرد.
میدانیم که ایالات متحده آمریکا در برهههای مختلف و بارها، دست به جابهجایی بمبافکنها، ناوهای هواپیمابر و اسکادران جنگندهها زده است. این بار هم در آستانه پاسخ تهران شاهد این آرایش جدید نظامی آمریکا در منطقه هستیم. از حضور اسکادران جدید اف-۲۲ رپتور تا استقرار ۱۲ ناو ایالات متحده ازجمله ناو هواپیمابر «یواساس تئودور روزولت» و ناوهای همراه آن، گسیل گروه عملیاتی آبی-خاکی «وسپ» شامل سه ناو، اعزام بیش از چهار هزار تفنگدار دریایی و... . آیا این بار واشنگتن متفاوت از دفعات پیشین با آرایش جدید نظامی خود در منطقه وارد جنگ مستقیم با تهران خواهد شد یا صرفا یک شانتاژ است؟
به نظر من آرایش جدید آمریکاییها در منطقه در روزهای اخیر و پس از ترور هنیه به این واسطه است که واشنگتن بهخوبی میداند که واکنش تهران، هم شدیدتر و غافلگیرکنندهتر و هم ترکیبی خواهد بود بنابراین سؤال اینجاست که آیا انصارالله در یمن، ناوگان آمریکا در منطقه را پیش از حمله تهران گرفتار خواهد کرد و بعد نیروی دوم وارد عملیات خواهد شد و نهایتا تهران ضربه آخر را با حفظ اصل غافلگیری خواهد زد یا سناریوی دیگری مطرح است؟! من این را نمیدانم. اما به نظر من عملیات ترکیبی قطعی است و اعلام هم شده است. در صورت عملیات ترکیبی من معتقدم تعداد عبور موفق پرتابههای ایران، چه موشک و چه پهپاد از لایههای دفاع ضدموشکی و ضدپهپادی کشورهای منطقه و حتی آمریکا و اسرائیل زیاد خواهد بود.
با توجه به همین جمله آخر شما، آیا اسرائیل که تاکنون به شکل رسمی، مسئولیت ترور هنیه را نپذیرفته، در نیمنگاه خود به دنبال استفاده از ماده ۵۱ منشور ملل برای اعمال حق پاسخگویی متقابل در برابر ایران است؟
به نظرم مسئله چیز دیگری است. من در مقالهای این آمار را خواندم و اگر درست یادم باشد، اسرائیل در ۶۷ سال گذشته نزدیک به دوهزارو 800 ترور را در خارج از مرزهای فلسطین اشغالی انجام داده است و این آمار بسیار بالایی است که قطعا با نقض آشکار حاکمیت سرزمین بسیاری از کشورها همراه بوده است. برای مثال ترور فتحی شقاقی، ماجد علی و بسیاری دیگر از رهبران فلسطینی در بیروت، لندن، امارات، اسپانیا و دیگر کشورهای منطقهای و فرامنطقهای صورت گرفته است. پس اسرائیل بههیچعنوان نمیتواند مسئولیت رسمی عملیاتهای برونمرزی و ترورهای خارج از فلسطین اشغالی را به لحاظ پیامدهای حقوق بینالمللی بر عهده بگیرد.
بهتازگی از شما تحلیلی درباره چرایی ترور هنیه به موازات مراسم تحلیف پزشکیان خواندم که دال بر نگرانی اسرائیل و نتانیاهو از روی کار آمدن یک رئیسجمهور اصلاحطلب در ایران است؛ پس این ترور (هنیه)، ضربه به دیپلماسی دولت جدید در ایران است. حال میخواهم در سایه همین ارزیابی شما این سؤال را داشته باشم که اسرائیل با ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران و پس از روی کار آمدن مسعود پزشکیان، توانسته است به هدف خود یعنی ناکامگذاشتن سیاست خارجی تعاملگرا و تنشزدای دولت چهاردهم دست پیدا کند؟
سؤال بسیار مهمی پرسیدید. اجازه دهید به همان مصاحبهای که عنوان کردید، بازگردم. از من سؤال شد که چرا اسرائیل، هنیه را در قطر یا ترکیه ترور نکرد و این ترور در ایران انجام شد و آیا انتخاب تهران برای ترور هنیه هدفمند بوده که من در جواب گفتم «بله»، این یک ترور هدفمند در تهران بوده است و انتخاب ایران و همزمان با مراسم تحلیف دکتر پزشکیان با قصد و برنامه انجام شده است بنابراین من در پاسخ به سؤال شما همان ارزیابی را از زاویه دیگری دارم. به باورم اسرائیل با ترور هنیه در تهران و پس از مراسم تحلیف دکتر پزشکیان دو نشان را با یک تیر زده است؛ اولین هدف یا اولین نشان، عملیاتیکردن ترور و حذف فیزیکی اسماعیل هنیه بود که از همان روزهای نخست عملیات طوفانالاقصی و جنگ اسرائیل و حماس در غزه، جزء هدفگذاریهای کلان کابینه نتانیاهو بود. دومین هدف، زیر سؤال بردن امنیت ملی و خاستگاه اطلاعاتی کشور میزبان، آنهم ایران بود که در حقیقت اسرائیل سعی داشته با ترور هنیه، عملا امنیت کل کشورهای جبهه مقاومت را هدف قرار دهد و اینجاست که ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران و پس از تحلیف دکتر پزشکیان، یک تیر و دو نشان اسرائیل بوده است.
حالا که به باور شما اسرائیل با ترور هنیه در تهران و پس از تحلیف پزشکیان، توانسته یک تیر و دو نشان بزند، به معنای آن است که نتانیاهو به هدف اصلی خود یعنی بهبنبستکشاندن دولت چهاردهم رسیده است؟
واقعیت امر آن است که پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری بدترین خبر برای نتانیاهو و اسرائیلیها بود. چون اسرائیلیها همواره تمایل دارند که ایران در موضع رادیکال خود باقی بماند که در مقابل اسرائیل بتواند سیاست ایرانهراسی را به شکل بهتری پیش ببرد و به اهداف خود درباره بنبست در مذاکرات ایران و غرب، احیا نشدن برجام و چالش در تعاملات بینالمللی تهران و نظایر آن دست پیدا کند. این در حالی است که دکتر پزشکیان از همان ابتدای انتخابات، شعارهای دیگری را مطرح کرد و بر تنشزدایی، مذاکره، گفتوگو و تعامل با غرب تأکید داشت و یقینا دولت چهاردهم نیز به دنبال عملیاتیکردن همین شعارهاست و این بدترین و جدیترین هشدار برای اسرائیل خواهد بود بنابراین دو راه پیشروی اسرائیل است، یا کاری بکند که ایران به وضعیت رادیکال بازگردد یا با ترور و خرابکاری و دیگر اقدامات، وضعیتی را به وجود بیاورد که دولت پزشکیان نتواند وعدههای خود را اجرائی کند و دولت چهاردهم در اجرای استراتژی و برنامههای کلان خود مانند تعامل و گفتوگو با غرب با دست باز عمل کند پس وقتی اسرائیل، اسماعیل هنیه را در روز اول کاری دولت پزشکیان ترور میکند، با این هدف بوده که تهران همچنان در فاز تنش با جامعه جهانی قرار بگیرد و از طرف دیگر نیز شانس هرگونه مذاکره، گفتوگو و تعامل دولت چهاردهم با غربیها و بهویژه اروپا و آمریکا کاهش پیدا کند.
اگر چنین است، دولت چهاردهم و شخص مسعود پزشکیان چه راهحلی برای ناکامگذاشتن برنامه اسرائیل دارد؟
اولین راهکار این است که دولت آقای دکتر پزشکیان باید به وعدهها و راهبردهای اعلامی خود بدون توجه به حاشیهسازیهای اسرائیل عمل کند و این به موازات واکنش ارتش، سپاه و دیگر نهادهای نظامی و امنیتی است پس این دو بههیچعنوان نقیض و نافی همدیگر نیستند و این دو نمیتوانند مزاحم همدیگر باشند.
و این راهکار شما بهمثابه تکرار دوگانه دیپلماسی و میدان نیست؟
بههیچعنوان.
به چه دلیل چنین باوری دارید؟
دلیل آن روشن است. شما به گفته اخیر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نگاه کنید که عنوان کرده است «ایران در پی ترور اسماعیل هنیه و طبق معاهدات بینالمللی، حق واکنش دارد». این جمله بسیار مهمی است که از نگاه اتحادیه اروپا خبر میدهد و نشاندهنده این است که اروپاییها باور دارند وقتی اسرائیل در پایتخت ایران و پس از تحلیف رئیسجمهور جدید، رئیس دفتر سیاسی حماس را ترور میکند، باید تبعات آن را بپذیرد و آماده پاسخ متقابل ایران باشد. این جمله بورل نشان میدهد که غربیها خیلی مخالفت یا حساسیتی روی واکنش و حمله ایران به اسرائیل ندارند. در نتیجه سپاه، ارتش و نهادهای نظامی، امنیتی و دفاعی باید حق پاسخگویی را پیش ببرند و دولت آقای دکتر پزشکیان هم به موازاتش باید سیاست تنشزدا و تعاملگرا و همچنین برنامهها برای مذاکره و گفتوگو با غرب و حتی احیای برجام را از هماکنون کلید بزند، بنابراین اگر دولت پزشکیان بتواند تعامل با غرب را از هماکنون آغاز کند و ارتش و سپاه هم در همان سقف بازدارندگی ۲۵ فروردین، ذیل عملیات وعده صادق، بار دیگر موازنه قوا را در برابر اسرائیل داشته باشد، یقینا نتانیاهو در پیگیری اهداف خود برای ترور هنیه، آنهم در تهران و پس از مراسم تحلیف دولت جدید ناکام مانده است.
نظر شما :