رای پزشکیان رای به وفاق و عقلانیت
لزوم هوشیاری پزشکیان نسبت به پان ها و مرتجعین
دیپلماسی ایرانی: چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری مردی را روانه پاستور کرد که در قیاس با روسای جمهوری قبل از خود از منظر آرای کسب شده و بسیاری زوایای شخصیتی، دانش و علم و.... یک استثناست. آرای پزشکیان نه آرای از روی تعبد، تعلق خطی و حزبی، بلکه رای به عقلانیت و وفاق ملی بود که برخواسته از دغدغه مندی برای کیان ایران بود.
پزشکیان رئیس جمهوری است که توانسته در فضای قهر و تحریم مردم از صندوق، آگاهانه ترین رای را اتخاذ کند. پزشکیان با آرای مردم به جایگاهی رسیده که دلداده آن نیست ولی مسئولیت حاصله از آن را فقط به هدف خدمت به ایران و ایرانیان قبول کرده است.
در انبوه سبد آرای اتخاذ شده توسط پزشکیان برخی تحلیلگران کسب بیشترین آرا در مناطق آذری نشین ایران را از حمایت قومیتی ناشی دانستهاند و سعی می کنند از آن پاشنه آشیلی برای تخریب و بحران علیه پزشکیان در حال و آینده بسازند.
پزشکیان به عنوان یک ایرانی تبار و آذربایجانی ترک زبان، برای ایران آمده و برای ایران همه وجودش را در طبق اخلاص گذاشته است. متاسفانه جناحهایی از مرتجعین بازنده در انتخابات در پیوندی نانوشته با سلطنت طلبان بیرونی درصدد هستند در جامعه ای که می رود شادابی را پس از سال ها باز یابد، ترس القا کنند.
پزشکیان اگر بیشتر از اجاره نشینان قبلی پاستور دغدغه ایران را نداشته باشد، کمتر از آنان دغدغه ایران را ندارد. پزشکیان چون تشنه قدرت نیست می تواند بیش از آنان در خدمت ایران و ایرانیان باشد.
موقعیت جغرافیایی آذربایجان به عنوان معبر آشنایی ایرانیان با مظاهر دنیای جدید و مدرن همواره بستری فراهم کرده که این خطه مساعد تحولات اصلاح طلبانه باشد. در همین راستاست که تبریز همواره شهر اولین ها در بسیاری از جلوه های تمدن در تاریخ معاصر بوده و لذا تعلق آرای این مناطق به اصلاح طلبان قابل انتظار بوده است.
فارغ از آن کسب بیشترین آرا توسط پزشکیان در استان های آذری نشین، به واسطه همزبانی، هم ذات پنداری و علایق بومی امری کاملا طبیعی است و نباید روی آن به گونه ای مانور داد که خود محل آسیب شود.
می دانیم که آذربایجان به عنوان خاستگاه صفویه عامل ظهور ایران نوین بوده است. صفویان در حالی که با عثمانی نزدیکی زبانی و ... داشتند در دوره تکوین پس از عبور از مرحله طریقت به دوره سلطنت و در تعریف و تثبیت هویتی خویش، به جای اولویت دادن به زبان به عنوان کانون هویتی، مولفه مذهبی و ایرانیت را انتخاب کردند و مروج اصلی فرهنگ تشیع و عامل ظهور ایرانی با هویت غالب شیعی و زبان فارسی شدند. این انتخاب به گونه ای نهادینه شد که مهمترین چالش آنان با دو دولت ازبک و به ویژه عثمانی شد و در واقع آذربایجان و آذربایجانیان در نقش سدی ظاهر شدند که عملا مانع پیوندی شدند که در پی اضمحلال ایران و ایرانیت بوده است.
پر واضح است که نقش آذربایجان در حوادث و وقایع تاریخ معاصر ایران چون مشروطیت، انقلاب اسلامی و... نیز همواره نقشی پیشرو و در جهت اعتلای نام ایران و ایرانیان بوده است.
به نظر می رسد در کنار بازندگان انتخابات دو جریان پان ایرانیست و پان ترکیسم در اتحادی نامقدس در حال پمپاژ نگرانی هستند که مبنای چندان جدی ندارد. با این وجود عوامل و کانون های قدرت می توانند در پروژه بحران سازی احتمالی علیه دولت پزشکیان با تهییج و سربازگیری از این عناصر و تفکرات مسموم استفاده ابزاری کنند و با بحران سازی، شرایط کشور را در جهت اهداف خود مدیریت کنند. همان کسانی که در جریان وقایع سال ۸۸ برای دور کردن آذربایجان از کنش های سیاسی سعی کردند با دمیدن به پان ترکیسم به جای توجه به امر سیاسی جامعه را به سوی علایق قومی سوق دهند، همچنان بر مصدر کارند و اگر مردم و سران دلسوز آگاه نباشند آنان می توانند نقشه های سلبی و مخرب خود را در زمان مقتضی پیاده کنند.
جریانات منتسب به پان ها و مرتجعین مترصد فرصت هستند و تنها از آنکارا، باکو، لندن و واشنگتن دستور نمی گیرند بلکه بخش هایی از آنان در داخل و مراکز رسانه ای و قدرت حضور دارند. این طیف ها در فرداهایی که مطلوب منافع خویش و یا اربابان آنان نیست می توانند محرک مطالبات و تحریکات تصنعی شوند که هدف آن به بن بست کشاندن دولت پزشکیان باشد.
باید پزشکیان و تمامی آنانی که دغدغه ایران و ایرانیان را دارند این خطر را جدی فرض کنند و آگاهانه و با هوشیاری به وجوه و پیچیدگی های این توطئه های احتمالی و در عین حال بسیار خطرناک آگاهی یابند و فرصت ظهور و بروز بدان را ندهند.
نظر شما :