الگویی که از ایران دور است

الگوبرداری سعید جلیلی از طرح توسعه مائو

۱۱ تیر ۱۴۰۳ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۲۶۸۸۸ اخبار اصلی اخبار داخلی
نویسنده خبر: صلاح الدین خدیو
صلاح الدین خدیو در یادداشتی می نویسد: طرح سلول های روستایی جلیلی هم که امروز از آن رونمایی کرد، مشابه جوامع روستایی "صدر مائو" است که قرار بود موتور جهش بزرگ چین شوند. مهم تر از اینها، اما اصل ایدەی توسعەی روستا محور جلیلی است.
الگوبرداری سعید جلیلی از طرح توسعه مائو

دیپلماسی ایرانی: هر روستا باید یک سلول جهش شود و روستاهای ایران در صنعت پوشاک قابلیت رقابت با چین را دارند.

اگر نام گوبندەی سخن بالا کە سعید جلیلی کاندیدای ریاست جمهوری است، از جلوی آن حذف شود، دور نیست که مخاطبان، آن را با اقوال مائو تسه تونگ در کتاب سرخ اشتباه بگیرند!

درونمایەی مائوئیستی این سخن صرفا به علت ارجاع به چین نیست، بلکه به دلیل صدر و ذیل و منطق پنهان آن است. مائو، رهبر جمهوری خلق چین در سال 1958 برنامەی جهش بزرگ به جلو را اعلام و مدعی شد، چین باید ظرف ده سال در تولید فولاد و غلات از آمریکا و شوروی پیشی بگیرد. در این راستا، دستور داد در تمام روستاها و یا کلونی های روستایی، مردم کوره هایی ساده به شکل سماور بسازند و فلزات و ضایعات آهن را در آن بریزند تا گداخته و به فولاد تبدیل شود. نتیجەی کار فاجعە آمیز بود. نه تنها فولاد مرغوب بدست نیامد، بلکه جنگل ها، درختان و مراتع هم  سوخت کورەهای هیزم سوز شده و از میان رفتند.

طرح سلول های روستایی جلیلی هم که امروز از آن رونمایی کرد، مشابه جوامع روستایی "صدر مائو" است که قرار بود موتور جهش بزرگ چین شوند. مهم تر از اینها، اما اصل ایدەی توسعەی روستا محور جلیلی است.

"توسعەی روستا محور" که از بنیان ایدەای مائوئیستی است، با "توسعەی روستایی" متفاوت است. مائوئیسم در زمان خود قسمی عمل گرایی برای تطبیق ایدئولوژی اروپایی مارکسیسم با جامعەی روستایی چین بود. در غیاب طبقەی ‌کارگر صنعتی که در چین نیمەی اول قرن بیست وجود نداشت، دهقانان به سربازان انقلاب تبدیل شدند. پس از پیروزی کمونیسم در سال 1949، در برابر وافعیت اکثریت هفتاد درصدی جمعیت روستانشین، مائو چارەای نداشت جز آن که برای توسعه نیز به این خیل عظیم تکیه کند. شکست سنگین این تجربه، مائو را از رو نینداحت و وی کارزار انقلاب فرهنگی را متعاقب آن به راه انداخت. این بار می خواست شهرها را با پاک کردن از مظاهر فرهنگ منحط غربی و هنجارهای بورژوایی شبیه روستاها کند.

با مرگ مائو، پروژەی مرگبار انقلاب فرهنگی خاتمه یافت و بیلان آن با میلیون ها کشته در کنار میلیون ها مقتول برنامەی جهش رو بە جلو در کتاب های تاریخ باقی ماند، صد البته در آخرین ماه های حیاتش، رهروان او در کامبوج به قصد ساختن یک مدینەی فاضلەی روستایی، روی دست استاد در حال احتضار بلند شدند. آنها میلیون ها نفر از اهالی شهرها را به روستاها تاراندند و آنها را به بیگاری و کار یدی وادار کردند. هدف حذف طبقەی متوسط و ساختن یک تودەی همگن روستانشین بود که مانند موم در دستان روشنفکران مائوئیست قرار گیرند.

طرفه اینکه "مائو بازی" پولپوت و رفقایش مصادف شد با رها کردن میراث مائو توسط رهبری جدید چین و گشودن کشور به روی سرمایەی غربی و ترجیح اقتصاد بر سیاست و ایدئولوژی.

با این اوصاف "مائوئیسم اسلامی" جلیلی در سال 2024 از این هم زمان پریشانه تر است. قصه فقط تفاوت زمانە و امتحان پس دادن یک نظریەی منسوخ نیست، بلکه فقدان زمینەی اجتماعی در ایران امروز است که به اذعان جلیلی، جمعیت روستانشین آن به زحمت به 28 درصد می رسد.

شاید این به نمونەی افغانستان نزدیک تر باشد که طالبان اسلام روستایی را در کورەی ایدئولوژی دمیده و آن را به سرمشق حکومت داری تبدیل کردەاند.

در خود چین تا مائوئیسم به مثابەی تفسیر چینی از مارکسیسم به طور کامل رها نشد، اژدهای زرد از خواب چند صد سالەی توسعه نیافتگی بیدار نسد. ممکن است بگویند که چین هنوز در ید مقتدر حزب کمونیست است، سخن درستی است! اما این کشور مدتهاست که با مارکسیسم و نسخەی چینی آن یعنی مائوئیسم خداحافظی کرده است. در جدیدترین نسخەی اساسنامەی حزب حاکم، قید شده که مارکسیسم لنینیزم، مائوئیزم و اندیشه های دنگ شیائوپینگ، اصول اعتقادی آن را تشکیل می دهند. اما واقعیت آن است که از میان این ایسم ها، صرفا لنینیزم، به معنای وجود یک حزب منضبط منطبق بر اصل سانترالیسم دمکراتیک باقی مانده است. حزب کمونیست در اینجا نقش دیکتاتور مصلح و استبداد منور را در راهبری اصلاحات اقتصادی و مدرنیزاسیون کشور برعهده دارد و فاقد صبغەی ایدئولوژیک سابق است. دنگ به عنوان معمار اصلاحات، درهای کشور را باز کرد و با ظرافت چین را به جریان اصلی اقتصاد جهانی و ادغام در سرمایەداری وارد کرد.

یکی از پیامدهای ناگزیر مدرنیزاسیون و صنعتی سازی، شهری شدن اجتماع با نرخی بالاتر از گذشته است. چین امروز با تعداد زیاد شهرها و ابرشهرها و آسمان خراش هایش شناخته می شود نه کانون های انقلابی در روستاهای متروک و منزوی باقی مانده از قرن نوزده که مائو از طریق آنها انقلاب کرد. راه توسعه از شهر می گذرد نه روستا و شهرهای جهانی و جهان میهن مهد اصلی توسعه و ارزش های اقتصادی و فرهنگی آن هستند.

صلاح الدین خدیو

نویسنده خبر

کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر مسائل کردی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سعید جلیلی مائو مائو تسه تونگ سلول‌های روستایی توسعه روستایی توسعه صلاح الدین خدیو


( ۲۶ )

نظر شما :

م.راد ۱۲ تیر ۱۴۰۳ | ۱۳:۰۸
اگر چه خواندن مطالب آقای خدیو، با ارجاعات معمولا متعدد فرهنگی و تاریخی، هیچ گاه خالی از لطف نیست، اما جسارتا گمان می کنم آنچه که جناب خدیو در اینجا انجام داده بیشتر شبیه "نیت خوانی" ست تا چیز دیگر. یعنی حقیقا و جدا نویسنده ی محترم صرفا بدین خاطر که آقای جلیلی از توسعه ی روستاها حرفی زده و در ادامه از چین به عنوان مدلی از رشد که می توان از آن سبقت گرفت یاد کرده، بدین نتیجه رسیده که منظور و نیت آقای جلیلی "مدل توسعه ی روستایی مائو" ست؟ حقیقتا بنده چنین مطالبی را فاقد جدیت می دانم. و گمان هم نمی کنم که حتی خود نویسنده هم به آنچه می گوید باور داشته باشد. بلکه مراد صرفا دمیدن بر تنور انتخابی است و نه چیز دیگر.
خسرو ۱۲ تیر ۱۴۰۳ | ۲۱:۲۴
بنظر من شخص سعید جلیلی در جایی طرح توسعه مائو را خوانده و تصور کرده است بدرد ایران می‌خورد فقط بقیه آن طرح و شکست و کشته شدن میلیونها چینی را نخوانده است و بقیه قصه پیشرفت چین که با رعایت اصول جهانی اقتصاد آزاد و روابط جهانی بدست آمده است را بررسی نکرده است
عزیزپور ۱۴ تیر ۱۴۰۳ | ۱۱:۵۱
جناب خدیو گرامی حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که مقایسه طرح توسعه و پیشرفت جنابعالی در مورد در مورد دکتر جلیلی با آنچه شما مرقوم نمودید درست باشد ۲ مسئله وجود دارد یکی اینکه در این زمانه نه فقط در ایران بلکه در دنیا وحتی خود سرمایه داران معتقدند دوران سلطه سرمایه و مالکیت اقتصاد برتمام ارکان جوامع رخت بر بسته و حتی از عمیق ترین مکان سرمایه ها صدای ایدئولوژی از قشر تحصیل کرده بگوش می‌رسد همان تحصیل کرده هایی که در از همان جوامع مدرک گرفته اند از ایدئولوژی ذاتی خود صحبت می کنند ونه ایدئولوژی تزریقی و ساختگی و من درآوردی و دوم طرح توسعه و پیشرفت در بطن و بستر ایدئولوژی اسلام ناب محمدی ص طرحی امتحان پس داده است که همه ی راههای پیموده شده توسط تمام ایسمها یا ایزمها به قول فرمایش جنابعالی را مسدود کرده و نیاز به آزمون و خطاهای صهیون ایزمها و کمونیستها و ایسمهای دیگر را ندارد چرا؟؟!! چون اصول این ایدئولوژی بر پایه ی فهم نظام حاکم بر هستی و نظام آفریدگار این نظم است که کوتاهترین و بی خطاترین مسیر به عدالت همه جانبه است عدالت انسانی با عدالت کل کائنات پیوسته است و اصولا چنین عدالتی از انسانی اولا بر می آید که طرح نو در انداختن جناب دکتر جلیلی زمینه ساز بروز و ظهور آن است هر کسی بغیر از جناب جلیلی به ریاست جمهوری برسد بجز سرگردانی و ادامه ی سرگردانی و تلاش برای با (( باد زدن و فوت کردن)) برای زنده نگه داشتن جنازه متعفن پیشرفت و توسعه به روش غربی و شرقی و صهیون کار دیگری نمی تواند که انجام دهد چون در پس زمینه قرار دادن ایدئولوژی ناب که حاکم بر کل هستی است، غیر از عقب گرد، هیچ ارمغانی برای هیچ جامعه بشری نخواهد داشت