دریای سرخ در طوفان
نویسنده آناهیتا اقبالی
دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران
به نقل از خاورمیانه: حوثیها تاریخی طولانی در این منطقه دارند که از شیعه زیدی نشأت گرفتهاند. زیدیها برای قرنها در مناطق شمالی یمن حکومت میکردند، اما با تأسیس جمهوری یمن در سال ۱۹۶۲، نفوذ آنها روز به روز کاهش یافت که این باعث شد تا در اوایل دهه ۲۰۰۰، حوثیها وارد درگیریهای مسلحانه با دولت یمن شدند که به شش جنگ معروف شد. حوثیها در ابتدا به دنبال احیای سنتهای زیدی و مقابله با نفوذ فرهنگی غرب و سنیهای سلفی بودند اما
«دولت یمن این درگیری ها را در قالب ایدئولوژیک و سیاسی به تصویر می کشد و مدعی است که حوثیها قصد دارند قدرت را به دست گیرند تا برنامه های مذهبی- سیاسی افراطی و آتاویستی خود را بر تمام کشور تحمیل کند حالی که حوثیها ادعا میکنند در دفاع از خود در برابر ستم رژیم میجنگند».(Pulkkinen, T. 2017. 11)
پس از گسترش درگیری ها در نواره غزه و شروع حملات این عضو محور مقاومت در دریای سرخ باعث افزایش تنش در منطقه شده و نگرانی های بسیاری در مورد امنیت کشتیرانی و تجارت بینالمللی دریایی را به وجود آورده که تمام توجه ها را در منطقه به سوی خود جلب میکند.
حوثی ها به دلایل نظامی و اقتصادی و سیاسی سعی در اعمال نفوذ هر چه بیشتر خود در دریای سرخ و کنترل دقیق بر آن دارند تا در ابتدا قدرت و توانایی تأثیر گذاری خود را در یکی از مهمترین مسیر های دریایی جهان نشان دهند و همینطور این حملات را به نوعی پاسخ به حملات اسرائیل به غزه اعلام نموده و مشروعیت خود را در میان حامیان فلسطین افزایش دهند از سوی دیگر با هدف قراردادن کشتی های حامیان اسراییل مثل آمریکا و بریتانیا، فشار خود را بر اسرائیل زیادتر کنند.
با استمرار حملات، حوثی ها به نوعی موجی از مخالفت را با خود به همراه اورده که حاصل ان ائتلافی به رهبری امریکا است که به شکلی هرچند محدود دست به حملاتی پراکنده میزنند.
بازیگران سیاسی در یمن به دنبال حفظ و اجرای ایدئولوژی های خود در منطقه اند و با تقویت نیروی نظامی خود بر گسترش فزاینده ی درگیری های ضد اسرائیلی امریکایی عمل میکنند.
«در حالی که ائتلاف رفاه برای مقابله با حوثی ها به تاکتیکهای معمولی میپرداخت، که شامل حدود 170 هواپیمای جنگی بود، حوثیها که ضعیفتر بودند، به رویکرد غیرمستقیم برای جنگ و تاکتیکهای گوریلا که به شدت به عوامل جغرافیایی کشور وابسته بود، علاقه داشتند. در واقع، برای حوثی ها مسالهای نبود که نبردها در زمین آغاز شد و در اب ها گسترش یافت، زیرا حوثیها عملیات خود را علیه کشتیهای ائتلاف در دریای سرخ به راحتی اجرا میکردند. شورش های دریایی آن ها به شکل حملات پراکنده اجرا میشد، که از تاکتیکهای غیرمعمول مانند قایقهای پهپادی، موشکهای کروز، قایقهای سریع و مینها استفاده میکردند.»(Abdulla, K. A., & Singh, J. S. H. 2018. 4)
با افزایش تنش ها در این منطقه، تحلیل های متفاوت و بی شماری از تاثیرات آنها در منطقه دیده میشود و این ترعیب های بسیاری برای منافع این کشور ها به دنبال دارد همه این تهدیدها و بحرانها نشاندهنده پیچیدگی و حساسیت وضعیت فعلی این منطقه هستند.
«جنگ در اوکراین و غزه، تهدیدهای نیابتی ایران در سوریه و عراق، بحران مهاجران در مرز جنوبی ایالات متحده، کمبود ذخایر تسلیحاتی، و تهدیدهای چین و کره شمالی بیش از حد سنگین است. ایالات متحده نگران است که درگیری با حوثی ها منجر به درگیری مستقیم با ایران شود. از سعودیها شنیده میشود که انتقامجویی میتواند آتشبس شکننده در یمن را از بین ببرد و باعث شود حوثیها حملات خود را به پادشاهی از سر بگیرند.»(Continetti, M. 2024)
امروزه اصطلاح نیروی نیابتی ایران برای حوثیها به کار میرود به علت انکه معتقداند ایران از آنها به شکل گستردهای حمایت میکند تا انتقال قدرت در یمن را از دست حکومت مستعفی شدهٔ کشور به دست گروه حوثی ها را تسهیل کند و این نظریه را در رسانه های خود برجسته میکنند.
«برخی صاحب نظران حوثیها را نمایندگان ایران میدانند و صعود آنها را بیشتر از طریق منظره رقابت عربستان با جمهوری اسلامی میبینند. برای مثال عادل الجبیر، که در آن زمان سفیر عربستان در ایالات متحده بود در مارس ۲۰۱۵ گفت که دولتش ایران را در حمایت گسترده از حوثیها میبیند. و برخی از سیاستمداران آمریکایی ادعاهای مشابهی دارند.»(Juneau, T. 2016. 8)
«تحلیلگر کانادایی، توماس جونو، در سال ۲۰۱۶ استدلال کرد که حوثیها، نمایندگان نیابتی ایران نیستند و اینکه نفوذ تهران در یمن حاشیهای است. بر اساس گفتههای جونو، جنگ داخلی در یمن در درجه اول توسط عوامل محلی و سیاسی هدایت میشود و به هیچ وجه جنگ نیابتی بینالمللی یا یک رویارویی فرقهای نیست »(Pulkkinen, T. 2017. 12)
با تشدید درگیری های منطقه پیش از پیش این نوع تحلیل ها دچار تناقض میگردد
«حوثیها به دلیل محدودیتی که آمریکا و موئلفانش ایجاد کردهاند، امکان قابل اجرایی جز استمرار حملات محدود و کمدامنه و امید بستن به تحرکات آزاردهنده شبکه نیروهای بنیادگرای اسلامی شیعهمحور از یک طرف و تکاپوهای جهانی از سوی دیگر برای توقف جنگ غزه ندارند. آنها از حملات محدود و فعالیتهای ایذائی برای تثبیت موقعیت خود در یمن، توجیه وضعیت فلاکتبار اقتصادی و حفظ فضای پلیسی نیز استفاده میکنند»(افشاری. علی. ۱۴۰۲)
طرفین درگیر در منطقه با اقدامات خود نشان داده بر خلاف پیش بینی های انجام شده احتیاطی در جهت کوتاه شدن مدت زمان جنگ و رسیدن به صلحی هر چند ظاهری و نسبی در مقابل دشمنان خود نداشته اند.
هرگونه اقدامی در این برهه میتواند خاورمیانه را به جنگی منطقه ای نزدیک نموده و هزینه های هنگفتی برجا گذارد.
نظر شما :