میل تلاویو به تشدید جنگ
ترور شهید موسوی و نقطه ثقل تفاوت رویکرد آمریکا با اسرائیل
نویسندگان: احمدرضا تمدن، کارشناسی ارشد مطالعات اروپا از دانشگاه خوارزمی و علی معظمی گودرزی، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: در تلافی شکستهای مکرر ارتش رژیمصهیونیستی از گردانهای مقاومت در روزهای اخیر این رژیم از زمین، هوا و دریا اردوگاههای آوارگان فلسطینی در غزه را بمباران میکند. در عین حال، صهیونیستها به این تجاوزات راضی نشده تلاش می¬کنند در عرصه سیاست داخلی و خارجی به اهداف حداقلی دست یابند.
در ادامه هیاهوی رسانه ای نتانیاهو که در داخل سرزمین های اشغالی نیز با انتقادات بسیاری روبه روست، فرض پیش رو تنها و تنها نابودی حماس و پاکسازی شهر غزه از عناصر جهادی در نظر گرفته شده است. علی رغم احراز غیر ممکن بودن این هدف، به نظر می رسد نخست وزیر اسرائیل تا آنجا که زمان و امکانات موجود به وی اجازه دهد، به دنبال سوء استفاده از پتانسیل درگیر کردن افکار عمومی مردم اسرائیل با این آرزو است. این آرزو البته بسیاری از جنایات و ریسک های بزرگ دولت حاکم بر اسرائیل را عملا برای افکار عمومی داخل توجیح پذیر کرده، در عین حال همانند شمشیری دو لبه به شدت به وجهه بین الملل این رژیم در سطح دیپلماسی سیاسی و عمومی ضربه وارد کرده است.
در کشاکش تمام این چالش ها، خبر حملهی رژیم اشغالگر صهیونیستی به مناطقی از دمشق و ترور فرمانده عالیرتبه نیروی قدس سپاه نشان از بازی جدید این رژیم دارد. این بازی یا از روی استیصال برای تقابل با فشار روز افزون جبهه مقاومت طراحی شده یا به قصد افزایش عمق درگیری و وارد کردن بازیگران جدید به میدان از جمله ایران و ایالات متحده است.
اسرائیل به خوبی می داند تا زمانی که ایران آشکارا علیه او اقدام نکند، آمریکا نیز مجبور به واکنش صریح و روشن نخواهد بود. از این رو مترصد حرکاتی این چنینی است تا تهران را در موقعیتی سخت مجبور به درگیری آشکار کند و در نتیجه پای بازیگرانی که برای ورود به میدان جنگ از خود تمایل جدی نشان نداده اند به میدان باز کند.
شهید سید رضی موسوی یکی از عناصر اصلی مقاومت بخصوص در پشتیبانی از جبهه نبرد علیه اسرائیل بوده، از این رو رژیم صهیونیستی علاوه بر به چالش کشاندن تهران در حوزه های سیاسی، نظامی و میان افکار عمومی منطقه، عملا یکی از مهمترین دشمنان خود را هدف قرار داده و حذف کرده است.
درهم ریختگی و آشفتگی معادلات داخلی و منطقهای رژیم صهیونیستی در برهه کنونی احتمال تصمیم-گیری¬های نادرست را نیز افزایش داده است.
تجربه نشان داده است ترور فرماندهان مقاومت در سیاستگذاری حریف کارکشته ای به نام ایران نه تنها واکنشی احساسی درپی نخواهد داشت بلکه بیش از پیش استیصال دشمن در طرح¬ریزی و ناکامی در نیل به اهداف را مشخص خواهد کرد. حتی اگر ایران با واکنش نظامی این ترور را پاسخ دهد بازهم با درنظر گرفتن شرایط منطقه و محاسبات سنگین دست به چنین اقدامی خواهد زد و این محاسبات دقیقا همان چیزی است که اسرائیل ایران را در آن دست کم گرفته است.
بدون شک محاسبات ایالات متحده در کنترل درگیری بیشتر و دقیق¬تر از سیاستمداران اسرائیلی است و اسرائیل به دنبال وارد کردن ابرقدرت بالادست خود، ایالات متحده، به درگیری است که سرنوشت بقا یا نابودی اسرائیل در چند سال آتی را، به زعم بسیاری از کارشناسان، مشخص خواهد کرد. ایالات متحده به عنوان هژمون جهانی به دنبال مدیریت اوضاع و اسرائیل به عنوان رژیمی که آینده را صفر یا صد می بیند به دنبال ریشه کن کردن و حذف حریفان پیش روست.
این همان نقطه ثقل تفاوت رویکرد آمریکا با اسرائیل در منازعات جدید منطقه ای است که ایران در محاسبات خود به آن توجه دارد و امید است در محاسبات آتی نیز توجه به این دست جزئیات همانند گذشته در دستور کار نهادهای تصمیم گیر باقی بماند.
نظر شما :