مسقط؛ شاه کلید تحقق دیپلماسی انرژی برای تهران

۰۲ خرداد ۱۴۰۱ | ۱۰:۱۹ کد : ۲۰۱۲۰۷۵ سرخط اخبار

سفر یک روزه رئیس جمهور به عمان؛ بخشی برای برجام که دیپلمات‌ها سرنخ کلافش را ماه‌هاست در هزارتوی دیپلماسی گم کرده‌اند و بخشی برای گرم کردن تنور دیپلماسی انرژی با مسقط؛ آن هم درست در ترافیک امضاهای روی کاغذی که می‌خواهند نفت روسیه را به چین و گاز قطر را به آلمان بفرستند؛ توسعه روابط برای اقتصادی که تازه جراحی کرده و افق توسعه‌ای که تا پایانش سه سال بیشتر نمانده است.

بازار انرژی، میدان مغناطیسش را در پهنه چند قطبی شده جهان امروز پهن می‌کند و رقابت نفس‌گیر قدرت‌های جهان را برای بهره بیشتر به تماشا می‌نشیند؛ ترتیب صف برنده‌ها همیشه تغییر می‌کند، اما ویژگی برنده‌های جهانی نه؛ ظرفیت ژئوپلتیک، قدرت دیپلماتیک، بازار پایدار، فناوری روزآمد و ضمانت داد و ستد مهم‌ترین اصول تجاری این بازار است.

جدی‌ترین صحنه تجاری در جهان با حضور بازیگران شاخصی که اگر زمانی جای نقششان قابل واگذاری به هیچ کس نبود، اما حالا  کوچک‌ترین غفلت می‌تواند به قیمت آخرین شانس آنها برای بازیگری تمام شود.

در این بین اما برای ایران که بیش از پنجاه درصد درآمدش هنوز وابسته به نفت است، حضور در رقابت‌های انرژی جهان تا چه حد مهم است؟ هدفمندی جدید یارانه‌ها تا چه اندازه می‌تواند بر مناسبات انرژی ایران در منطقه و جهان تاثیر بگذارد و چرا اینطور به نظر می‌رسد که ایران نقش کمرنگ‌تری را حداقل روی کاغذ در معاهدات بین المللی انرژی بازی می‌کند؟ محمد رضا مسعودنیا، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان در حوزه انرژی و نفت خاورمیانه در گفت‌وگو با ایسنا در آستانه سفر رئیس جمهور به مسقط، ابعاد مختلف این مسئله را مورد بررسی قرار داده است.

 اهمیت توسعه فعالیت‌های ایران در بازار انرژی منطقه و جهان چیست؟

زمانی که تأمین کننده انرژی جهان هستید، کشورهای جهان ناگزیر هستند با شما به نحوی عمل کنند که امنیت شما به مخاطره نیفتد. این همان چیزی است که امروز در برخورد کشورهای اروپایی و ناتو با روسیه می‌بینیم. شاید اگر اروپای غربی و کشورهای ناتو تا این اندازه از نظر انرژی به روسیه وابسته نبودند، عملکرد آنها در قبال تهاجم روسیه به اوکراین متفاوت بود و خویشتن‌داری امروز آنها هم فقط به این خاطر است که نگران خدشه‌دار شدن امنیت صدور انرژی از روسیه به اروپا هستند.

دقیقاً اینجاست که حساسیت آمریکا درباره کانال‌های ارتباطی ایران برای صدور نفت و گاز به آسیای مرکزی و قفقاز یا از طریق ایران به کشورهای دیگر مانند ترکیه و دیگر کشورها معلوم می‌شود. هدف آمریکا این بود که امنیت ایران در سطح جهانی بالا نرود و ایران نتواند از مسئله انرژی به‌عنوان یک فاکتور چانه زنی در سیاست خارجی خود از آن استفاده کند. کما اینکه امروز روسیه از این فاکتور در سیاست خارجی خود استفاده می‌کند و کشورهایی حتی مثل آلمان را ناگزیر کرده تا کوتاه بیایند و بخشی از هزینه صادرات گاز از روسیه را با روبل پرداخت کنند.

به هر حال برای ایران مسئله مهم حفظ جایگاه خود در بازار نفت، در اوپک و رهبری اوپک است؛ اینکه بتواند یک کشور تأثیرگذار در بازار انرژی جهان باشد تا از این طریق اهرم چانه‌زنی در اختیار داشته باشد. بنابراین اقتصاد، سیاست و امنیت ایران در گرو صدور انرژی به خصوص نفت و گاز است.

اما ایران این روزها با چالش‌هایی برای گسترش روابط تجاری حوزه نفت و گاز هم مواجه است؟

از زمان تصویب قانون «داماتو» علیه ایران در زمان بیل کلینتون که کشورها و شرکت‌های اروپایی و آمریکایی را از سرمایه‌گذاری در حوزه نفت و گاز ایران محروم و محدود می‌کرد تا تحریم‌هایی که پس از آن در دوران باراک اوباما و بعد هم ترامپ ضد ایران وضع شد، باعث شد تا ما به تدریج اهمیت و جایگاه خود را در بازار انرژی جهان از دست بدهیم و نتوانیم آن‌طور که باید و شاید به جایگاه خود دسترسی یا آن را حفظ کنیم و امروز شاهد هستیم که حتی کشوری مثل عراق به تدریج در حال جایگزین شدن به جای ما در اوپک و در سطح جهانی است.

علی‌رغم تلاشی که در داخل در حوزه خودکفایی توسط متخصصان زحمتکش شرکت نفت و شرکت‌های دانش بنیان این حوزه صورت گرفته، اما چه از نظر تکنولوژی و چه از نظر سرمایه‌گذاری خارجی ضرورت دارد که ما با کشورهای بزرگ نفتی تعامل داشته باشیم. شاید بهره‌برداری از حوزه نفت و گاز دریای خزر ملموس‌ترین بخش قابل درک برای همه باشد. جایی که رقبا و شرکای دیگر ما در دریای خزر از این نعمت استفاده می‌کنند و ما هنوز نتوانستیم که اقدام جدی انجام دهیم.

در این بین تحریم‌ها تا چه حد در ایفای نقش ما به‌عنوان بازیگر تأثیرگذار حوزه انرژی منطقه اثرگذار بوده است؟

تحریم‌ها ما را از صادرات نفت محروم کرده و ما بخشی از بازار جهانی را از دست دادیم و علی‌رغم اینکه در ماه‌های اخیر این فرصت برای ما به دست آمد تا با استفاده از بحرانی که بر اثر حمله روسیه به اوکراین در بازار انرژی به وجود آمده بود، بتوانیم تا اندازه‌ای نفت را صادر کنیم، اما واقعیت امر این است که یا پول مستقیمی از راه این تجارت به دست ما نمی‌رسد و یا کشورها حاضر به خریدن نفت به قیمت واقعی آن از ما نیستند و ما باید نفت را با تخفیف به آنها بفروشیم.

آخرین موردی که این روزها شاهدش بودیم این بود که  حتی کشور دوست و متحدی مثل روسیه خود به یک رقیب تجاری برای ما تبدیل شد و در بازار نفت اعلام کرد که حاضر است نفت خود را به چین و هند به قیمت پایین‌تری از ما بفروشد. ما را که معتقد بودیم دیگر نمی‌خواهیم به غرب وابسته باشیم و مایل به تعامل با شرق هستیم؛ البته منظور از شرق در اینجا فقط روسیه نیست، بلکه منظور کشورهای هند، چین و کشورهای جنوب شرق آسیا است، با این همه می‌بینیم که به تدریج روسیه با فروش نفت ارزان‌تر به این کشورها در حال خارج کردن این منطقه از کنترل ما است.

برجام چطور؟ آیا برجام به نقش آفرینی ایران در این بازار کمکی کرد؟

به هر حال برجام باعث شد تا شرکت‌های بزرگی مثل توتال به ایران بیایند. اما چون هنوز ثباتی در شرایط برجام ایجاد نشده، می‌بینیم کسی مثل ترامپ می‌آید و یک دفعه همه چیز را به هم می‌ریزد. این شرکت‌ها آن‌طور که باید و شاید حاضر به قبول ریسک سرمایه‌گذاری در ایران نیستند و یا اگر سرمایه‌گذاری کنند، وسط کار رها می کنند و می‌روند؛ الان تا امروز چند بار توتال آمده و رفته است؟!

البته از طریق متخصصین داخلی کارهای خوبی صورت گرفته، ولی در حوزه انرژی باید اولاً هزینه و عایدی و ثانیاً توان تکنولوژی شرکت‌های داخلی سنجیده شود، کما اینکه وقتی ما از شرکت‌های چینی در منطقه جنوب استفاده کردیم، باعث وارد شدن خسارت‌های زیادی به محیط زیست در مناطق جنوبی ایران شد. به هر حال سیاست و تحریم‌های بین‌المللی یکی از حوزه‌هایی را که نشانه رفته، حوزه انرژی و نفت و گاز است که نه تنها در بحث فروش که در بحث استخراج و جایگاه ایران در بازار جهانی هم تأثیر گذاشته است.

این روزها شاهد گرایش چین به نفت روسیه و از طرفی سفر امیر قطر برای امضای چند توافقنامه انرژی به آلمان بودیم و جای خالی ایران در این بین حس می‌شد.

به نظر می‌رسد که ما در این میدانِ رقابت، یکی به روسیه و یکی به قطر باخته‌ایم. قطر به تدریج دارد جایگزین نقش روسیه در بازار گاز جهانی می‌شود، درست در حالی که پتانسیلی انرژی ایران از نظر داشتن ذخایر انرژی کمتر از قطر نیست، اما قطر سال‌ها است که سعی کرده به یک بازیگر منطقه‌ای تبدیل شود و برای این هدف ابتدا با راه‌اندازی شبکه الجزیره روی قدرت رسانه‌ای تأکید کرد؛ بعد رهبری اردوگاه اسلام اخوانی را به دست گرفت و چند سالی است که روی حوزه‌های گازی هم سرمایه‌گذاری ویژه‌ای کرده است. به‌طوری که فقط شرکت‌های آرامکو در یک مورد بیش از چند ده میلیارد در حوزه نفت و به خصوص گاز قطر سرمایه‌گذاری کردند. اگر ما می‌خواهیم که یک کشور تاثیرگذار در تحولات منطقه و بین‌المللی باشیم، باید روی تامین بازارهای نفت و گاز تاکید ویژه‌تری داشته باشیم و  می‌بینیم که کشوری مثل روسیه به هیچ وجه حاضر نیست که  جایگاه انرژی خود را از دست بدهد و رسماً این مسئله را اعلام می‌کند؛ حتی به نظر مسئولین کشور ما هم این را به‌عنوان یک واقعیت به‌صورت ضمنی پذیرفتند که روسیه می‌تواند جایگاه بازار نفت را حتی در دوران تحریم هم پر کند. بنابراین به نظر می‌رسد که مسئله جدی برای مسئولان و کارگزاران سیاست خارجی و نفتی ایران باید متناسب‌سازی رویکرد ایران با تحولات بین‌المللی باشد تا ایران بتواند جایگاه و پایگاه در شان خودش را در بازار انرژی نفت و گاز منطقه به دست بیاورد و حفظ کند.

سیاست‌های اخیر اقتصادی ایران به نظر شما در گسترش مناسبات خارجی حوزه نفت و گاز مؤثر خواهد بود؟

خیلی ارتباط مستقیمی نمی‌بینم مگر در دو بعد اینکه سیاست‌های جدید اقتصادی در طولانی مدت تا چه حد پایگاه دولت را در داخل تقویت کند که بتواند به چانه زنی در سیاست خارجی بپردازد و دیگر اینکه از این هدفمندی عایدی و درآمد دولت تا چه اندازه بالا می‌رود که بتواند میزان سرمایه‌گذاری خود را در حوزه انرژی و نفت و گاز افزایش دهد. چون یکی از مسائل اصلی برای ما، سرمایه‌گذاری است. حتی اگر شرکت‌های دانش بنیان و متخصصان شرکت نفت به دنبال بومی‌سازی مباحث علمی، تکنولوژیک و فنی باشند، باز هم از نظر تامین مالی به سرمایه‌گذاری نیاز دارند. مسئله بعدی اینکه آیا سیاست جدید هدفمندی یارانه‌ها باعث کاهش هزینه‌های روزمره دولت هم خواهد شد تا از این طریق دولت بتواند در حوزه‌های اساسی و زیربنایی از جمله نفت و گاز سرمایه‌گذاری کند یا خیر؛ به هر حال اگر دولت به این دستاوردها برسد قطعاً می‌تواند دست به سرمایه‌گذاری در حوزه‌های نفت و گاز به خصوص در توسعه میادین بزند و تاسیسات زیربنایی را گسترش دهد.

به نظر شما سفر رئیس جمهور امروز به عمان با چه اهدافی همراه خواهد بود؟

گسترش مناسبات ایران با کشورهای همسایه یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم بود، به همین دلیل دولت همواره تلاش کرده نه تنها روابط خود را با متحدین سنتی خود در شورای هماهنگی خلیج فارس که بدون شک یکی از مهم‌ترین آنها عمان بوده را حفظ کند، بلکه سعی کرده از کشورهایی مثل عمان و قطر و حتی کویت به‌عنوان پل ارتباطی برای گسترش روابط با منطقه هم استفاده کند، چون کشورهای حاشیه خلیج فارس یکی از بهترین بازارهای تجاری برای ایران هستند. از طرفی اگر ما به دنبال تنش‌زدایی در صحنه بین‌المللی با کشورهای منطقه‌ای هستیم، مناسباتی از این دست می‌تواند پیش درآمد تنش‌زدایی با جهان هم باشد و مهم‌تر از همه اینکه برای به دست گرفتن جایگاه خود در اوپک، ما نیاز داریم با کشورهای منطقه رابطه دوستانه هم داشته باشیم.

نقش عمان در احیای برجام در وضعیت فعلی مذاکرات و حتی مسئله بهبود روابط با عربستان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

از یاد نبریم که ما در دوران تحریم هم از بانک‌ها و هم از بنادر عمان برای دور زدن تحریم‌ها استفاده کرده‌ایم. عمان همچنین در امضای برجام هم نقش داشته و الان هم تلاش می‌کند تا نقش محوی خود را در احیای برجام حفظ کند، البته باید بحث صدور انرژی ما به عمان از طریق انتقال خط لوله گازی را هم در نظر داشت، بنابراین فکر می‌کنم که عمان در واقع می‌تواند یکی از شاه کلیدهای ما برای تحقق سیاست خارجی منطقه‌ای ایران باشد.

درباره چشم‌انداز حوزه روابط با عربستان هم مشخصاً کشورهایی مانند عمان و عراق میانجی گیری‌هایی کرده‌اند و اگر اخبار و روایات صحیح باشد به زودی وزرای خارجه ایران و و عربستان با هم ملاقات می‌کنند و تا تلاش‌ها برای از سرگیری روابط دیپلماتیک با عربستان به ثمر برسد؛ مسئله‌ای که البته به نفع منافع ملی ما است، چرا که می‌تواند منتهی به تنش‌زدایی در منطقه و علاوه بر این به دست گرفتن جایگاه ما در حوزه انرژی و اوپک شود.


( ۳ )

نظر شما :