پیامدهای زیر سیستمی بحرانی که غرب را لرزاند

جنگ اوکراین و ذبح هنجارهای اخلاقی و ارزشی اروپا پای منافع

۲۷ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۱۱۱۷۳ اروپا انتخاب سردبیر
امرهوشنگ کریمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اتحادیه اروپا که در ۲۵ سال گذشته با چهار بحران و چالش اساسی یعنی بحران امنیتی (جنگ در بالکان در دهه ۱۹۹۰)، بحران اقتصادی (سقوط بازارهای مالی در سال ۲۰۰۸)، بحران اخلاقی (برخورد غیرانسانی با پناهندگان و آوارگان سوری) و بحران سیاسی (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) مواجه و در همه موارد با ناکامی و تلخکامی مواجه شده؛ این بار نیز در مقابله با بزرگ ترین بحران نظامی۷۰ سال گذشته، با زیر پا گذاشتن هنجارهای اخلاقی و معیارهای حقوقی که خود وضع کرده بود (تبعیض نژادی، تمایز میان پناهندگان، تبعیض مذهبی و...) کارنامه قبولی نگرفت. از این رو، پربیراه نیست چنانچه ادعا شود در جنگ اوکراین، هنجارهای اخلاقی و ارزشی اروپا در پای منافع، ژئوپلیتیک و امنیت آن ذبح شد.
جنگ اوکراین و ذبح هنجارهای اخلاقی و ارزشی اروپا پای منافع

نویسنده: امیرهوشنگ کریمی، دکترای تخصصی روابط بین الملل از دانشگاه تهران

دیپلماسی ایرانی: جنگ روسیه علیه اوکراین، به رغم تأثیرات جهانی آن تاکنون باعث تغییر موازنه جهانی قدرت نشده اما تأثیراتی بر سیاست بین الملل بر جای گذاشته است. با این حال، این سیر تحولات آتی و فرجام و سرانجام جنگ اوکراین است که تعیین می کند آیا مناسبات قدرت و توازن آن در سطح جهان دگرگون شده یا خیر. اما حتی اگر تأثیرات و تبعات جنگ اوکراین و پایان بندی آن تغییر شگرف و بنیادین در نظم و نظام جهانی ایجاد نکند، آنچه مسجل و مسلم است جنگ اوکراین و پیامدهای آن زیرسیستم ها و سیستم های منطقه ای به خصوص در اروپا، بالکان، بالتیک، قفقاز و غرب آسیا را البته با درجاتی متفاوت تحت تأثیرهای بعضا ًمخرب خود قرار داده و خواهد داد. 

اولین و مهم ترین پیامد جنگ روسیه علیه اوکراین، حتی قبل از تعیین تکلیف نهائی این جنگ رخ نموده است. در واقع فارغ از هر فرجام و سرانجامی، جنگ اوکراین مهر پایانی است بر "روسیه اروپائی/ روسیه غربی". اگر از گستره سرزمینی فوق وسیع روسیه که تا شرقی ترین مرزهای قاره آسیا گسترانیده شده و معدود جمعیت روس های آسیائی تبار ساکن این پهنه عظیم صرفنظر کنیم، کلیه معیارها و مؤلفه های تاریخی، فرهنگی، قومیتی و مذهبی روسیه نشان از تعلق آن به اروپا دارد. در واقع روسیه بخشی از تاریخ و تمدن غرب است. با این حال روسیه همواره از وضعیت "غریبه غیرخودی اروپائی" در رنج بوده است. جنگ اوکراین را شاید بتوان نقطه عطف تاریخی در خروج یا اخراج روسیه از اروپا و تمدن غربی تلقی کرد. 

پی آمد دیگر جنگ اوکراین بازگشت و رجعت اروپا به عصر منازعات ژئوپلیتیکی و گذر از اروپای هنجاری و ارزش مدار به اروپای منافع محور و قدرت مدار است. به عبارت دیگر اروپای پسا جنگ بیش از هر زمان دیگری در هفتاد سال گذشته به سمت امنیتی شدن گام بر می دارد که ماحصل آن رنسانس و نوزائی نهادهای امنیتی، تقویت ارتش های ملی، رشد گرایش های نظامی گرایانه، افزایش تنش های سیاسی در مناطق بحرانی و فعال شدن گسل های امنیتی در اروپا و البته زیرسیستم های همجوار از جمله غرب آسیا است. احیای ناتو به مثابه قوی ترین و گسترده ترین اتحادیه نظامی تاریخ به بهای تضعیف روندها و نهادهای اروپائی و به تبع آن تقویت نقش جناح آتلانتیکی به رهبری آمریکا از دیگر پیامدهای بحران جاری اوکراین است. تقویت محور آتلانتیکی (آمریکا – انگلیس و جناح شمالی و شرقی اروپا ازجمله نروژ، دانمارک، هلند و لهستان و چک) در مقابل تضعیف  جریان کانتیننتال (اروپا گرا به رهبری فرانسه، آلمان و جناح غربی و جنوبی اروپا) از دیگر تبعات بحران اوکراین است.

با امنیتی شدن فضای اروپا و تشدید شکاف های ژئوپلیتیکی، پروژه یا پروسه 70 سال همگرائی اروپائی به خصوص نماد و نمایه اصلی آن یعنی اتحادیه اروپا با تنگنا و فشار ساختاری زیادی روبرو شده و نقش اتحادیه اروپا در جریان بحران اوکراین به تهیه فهرست تحریم ها و طولانی کردن این فهرست تنزل یافته است. اتحادیه اروپا که در 25 سال گذشته با چهار بحران و چالش اساسی یعنی بحران امنیتی (جنگ در بالکان در دهه 1990)، بحران اقتصادی (سقوط بازارهای مالی در سال 2008)، بحران اخلاقی (برخورد غیرانسانی با پناهندگان و آوارگان سوری) و بحران سیاسی (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) مواجه و در همه موارد با ناکامی و تلخکامی مواجه شده؛ این بار نیز در مقابله با بزرگ ترین بحران نظامی70 سال گذشته، با زیر پا گذاشتن هنجارهای اخلاقی و معیارهای حقوقی که خود وضع کرده بود (تبعیض نژادی، تمایز میان پناهندگان، تبعیض مذهبی و...) کارنامه قبولی نگرفت. از این رو، پربیراه نیست چنانچه ادعا شود در جنگ اوکراین، هنجارهای اخلاقی و ارزشی اروپا در پای منافع، ژئوپلیتیک و امنیت آن ذبح شد.

قطع پیوندهای انرژیک اروپا با روسیه یا دست کم بی اعتمادی مفرط به روسیه به عنوان منبع اصلی تأمین انرژی اروپا، ژئوپلیتیک انرژی در اروپا و در گستره ای وسیع تر درجهان را متحول می سازد. در اینجا و با فرض قطع منبع و مسیر انتقال انرژی از روسیه به اروپا، منابع و مسیرهای جایگزین برای تأمین انرژی ماشین عظیم صنعتی و مصرفی اروپا از جمله غرب آسیا و شمال آفریقا وارد صحنه شده و بر اعتبار و نقش آفرینی شان افزوده می شود. این امر یعنی عامل انرژی رقابت های ژئوپلیتیکی در غرب آسیا را تشدید کرده و بر میزان منازعات و مخاصمات درون سیستمی میان بازیگران عمده انرژی می افزاید. شاید بیش از منابع، این مسیرها و کریدورهای انتقال انرژی به اروپا است که اهمیت یافته و به کشورهای مبداء، هاب و مسیر انتقال انرژی، اعتباری مضاعف می بخشد. لذا رقابت ژئوپلیتیکی آینده به ویژه در زیرسیستم های قفقاز، دریای خزر، دریای سیاه، مدیترانه، خلیج فارس و غرب آسیا و شمال آفریقا میان کشورهای منبع انرژی و کشورهای مسیر انتقال و هاب های منطقه ای برای سلطه بر بازار انرژی اروپا خواهد بود این در حالی است که با تغییر موازنه قدرت در این زیر سیستم ها (پی آمد و ماحصل جنگ اوکراین) گسل ها و شکاف های موجود فعال شده و احتمالا ً در آینده نزدیک شاهد افزایش بحران ها و منازعات ژئوپلیتیکی ازجمله در قفقاز (بر سر قره باغ)، درشمال آفریقا (بر سر لیبی)، در خلیج فارس (بر سر یمن) و شکل گیری منازعات و مناقشات تازه خواهیم بود. 

جنگ اوکراین، به خصوص زیرسیستم های منطقه ای همجوار یعنی حوزه ژئوپلیتیکی بالتیک، بالکان و قفقاز را تحت الشعاع امواج و آثار امنیتی خود به سمت بی ثباتی و عدم قطعیت سوق خواهد داد. با هر فرجام و سرانجامی از جنگ اوکراین، کشورهای حوزه بالتیک (لیتوانی، لتونی و استونی) و شرق اروپا (لهستان، چک مجارستان و رومانی) و حتی شمال اروپا به عنوان اولین خاکریز اروپا و غرب در برابر روسیه، نقش مهمی در راهبرد بازطراحی شده سیاست سد نغوذ یا مهار (Containment) ایفاء خواهند کرد. در صورت هزیمت و ناکامی روسیه در این نبرد، می توان حدس زد که زیرسیستم های بحرانی قفقاز و حتی آسیای مرکزی نیز در راهبرد سد بندی و مهار مورد استفاده قرار گیرند و از این رو ترتیبات امنیتی متفاوتی را به خصوص در حوزه قفقاز و بر سر موضوع قره باغ می توان متصور بود. محصول و خروجی نهائی جنگ اوکراین، تأثیر کلیدی و تعیین کننده ای بر وضعیت بی طرفی اجباری (فنلاند) یا اختیاری (سوئد) خواهد داشت و تعریف جدیدی از امنیت حول محور قدرت سخت شکل خواهد گرفت. 

با هر فرجام و سرانجامی برای جنگ اوکراین (سقوط، تجزیه و حفظ تمامیت ارضی یک طرف یا هزیمت و سقوط سیاسی طرف دیگر) بازگشت به نظم پساجنگ سرد، دیگر ناممکن است. نتیجه جنگ اوکراین می تواند چشم انداز جهان غربی/ پسا غربی را روشن تر نماید. فرجام و سرانجام جنگ اوکراین می تواند روند افول نظم لیبرالی غربی را تسریع نموده و پایه های نظم نوین درجهان پسا غربی را استوار کند و یا این که جهان را به سمت دوگانه نظم غربی لیبرالی/ بی نظمی پساغربی سوق دهد. 

کلید واژه ها: روسیه اروپا اتحادیه اروپا روسیه و اروپا حمله روسیه به اوکراین جنگ اوکراین


( ۶ )

نظر شما :