جان اضافهای که پای یک قرارداد نفتی تلف شد
توجه دو ابرقدرت شمالی عصر قاجار و پهلوی متوجه ایران شد. قدرت اول در شمال ایران و قدرت دوم در شمال اروپا، هر دو با چرب کردن سیبیل درباریان و دوستان وفادارشان، امتیازات نفتی بزرگی را از دربار ترکهای قاجار و فارسهای پهلوی گرفتند. حاجعلی رزمآرا جانش را برای تداوم منافع قراردادهای نفتی داد اما دکتر محمد مصدق و ملیگراهای وطنپرست در همپیمانی با آیتالله کاشانی و مذهبیهای ایراندوست، رشتههای رزمآرا را پنبه کردند.
به گزارش ایسنا، ۲۹ اسفند ماه هفتاد و یکمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۳۲۹ است.
لقمه ایران
سده دهم هجری شمسی آغاز دوره کشف ایران به دست بازرگانان انگلیسی و سیطره و اُطراق بیش از چهار قرنی دولت انگلستان در کنار امپراتوری روسیه تزاری، همسایه بیرحم شمالی، در پهنه ایران است.
دوران آشنایی امپراتوری انگلستان با ایران به عصر حکومت شاه طهماسب صفوی بر میگردد اما اعمال قدرت مستشاران و سیاستمداران حیلهگر انگلیسی در دربار شاهان ایران تقریبا مصادف بود با آغازِ به قدرت رسیدن آغا محمدخان قاجار، بنیانگذار سلسله قاجار.
سلطه پادشاه مستبد روسیه تزاری نیز ریشه در دوره فتحعلی، دومین شاه قاجار دارد. روسیه در دو جنگ بزرگ که ۲۵ سال طول کشید، هزاران کیلومتر از خاک ایران را از وطن جدا و به خاک خود الحاق کرد.
دوره یک و نیم قرنی حکومت ترکهای قاجار بر ایران، ماهِ عسل هر دو ابرقدرت بود. شیوه روسها و انگلیسیها در این دوره بیش از ۱۴۰ ساله متکی بر خدعه و نیرنگ و در موارد متعدد گسیل کشتیهای جنگی و جنگافزارهای مدرن و قشون مجهز و بیرحم به آبهای سرزمینی در شمال و جنوب و تحمیل نظرات و سیاستهای استعماری به ترکهای قاجار بود.
هر دو ابرقدرت که خود را مالک ایرانِ عصر قاجار میدانستند و به خوبی با روحیات، سلایق و نظرات عقبافتاده، سطحی و کودکانه شاهان و درباریان طماع قاجار آشنا بودند بدون قائل شدن کمترین ارزشی برای محمدعلی شاه قاجار در تاریخ ۸ شهریور ۱۲۸۶ در سنپترزبورگ قراردادی را تحت عنوان قرارداد ۱۹۰۷ امضا کردند و براساس این قرارداد ایران به دو پاره تقسیم شد.
آبها و سرزمین شمالی در سیطره قشون نظامی روسیه و منطقه جنوبی تحت سلطه قشون نظامی و کشتیهای جنگی انگلستان بود و هر دو کشور از مواهب منطقه میانی که دولت مرکزی در آن مستقر بود، بهرهها بردند.
لقمه چرب
ویلیام ناکس دارسی، تاجر سرشناس بریتانیایی در ۲۸ خرداد ۱۲۸۷ در منطقهای در اطراف شهرستان شوشتر در استان خوزستان منطقهای معروف به دره خرسان که بعدا به مسجدسلیمان تغییر نام داد، اولین چاه نفت ایران را حفر کرد و تا ۳۲ سال بعد امتیاز استخراج نفت و گاز از این چاه را از آنِ خود و دولت متبوعش، انگلستان کرد.
سِر جان کِدمن، رییس شرکت نفت انگلیس دولت وقت انگلستان ۲۵ سال بعد از کشف نفت توسط شهروند کشورش با قرارداد ۱۹۳۳ در ۱۱ دی ۱۳۱۲ وارد بازار نفت و گاز و زیرساختهای اقتصادی ایران شد و رضا شاه که خود را پدر ایران نوین میدانست تن به امضای این قرارداد انگلیسی داد. این قرارداد ۳۲ سال زمان به قرارداد دارسی که در سال ۱۳۴۰ پایان مییافت، اضافه میکرد.
۱۷ سال بعد دولت انگلستان در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی با حمایت شاه و دربار و سیاستمداران در مُشتش درصدد برآمد با تدوین الحاقیه گس - گلشاییان و اضافه کردن آن به قرارداد ۱۹۳۳ در دولت حاجعلی رزمآرا درصدد تداوم و تثبیت بهرهمندی از مواهب این امتیاز شیرین برآمد.
در آن طرف، دولت اتحاد جماهیر شوروی روسیه نیز دو قرن بعد از اشغال خاک ایران در منطقه قفقاز و آسیای میانه و ۳۵ سال بعد از کشف اولین چاه نفت ایران در منطقه مسجد سلیمان و در بحبوحه جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۲ و در دولت محمد ساعد، بهرهمندی از امتیاز چاههای نفت شمال ایران را از محمدرضای تازه بر تخت سلطنت نشسته، طلب کرد و با وجودی که اولین نخستوزیر شاهِ جوان واگذاری هرگونه امتیاز به دولتهای خارجی را موکول به پایان جنگ جهانی دوم کرد اما امپراتوری روسیه گوشش بدهکار نبود و کار خودش را کرد و امتیاز بهرهمندی از مواهب چاههای نفت و گاز ایران در دریای خزر را قبضه کرد.
تدبیر مصدق
با اخراج رضا شاه از ایران در شهریور ۱۳۲۰ و نشستن شاهِ جوان بر صندلی قدرت، دربار محمدرضا از سال ۱۳۲۲ و در بحبوحه جنگ جهانی دوم به محل چانهزنی نمایندگان روسیه، آمریکا و انگلیس برای کسب امتیاز نفت شمال تبدیل شد. نخستوزیر شدن محمد ساعد مراغهای ملقب به ساعدالوزراء در زمستان ۱۳۲۲ پیام روشنی برای روسها داشت و آنان را برای گرفتن امتیاز استخراج و بهرهبرداری از چاههای نفت و گاز دریای خزر، مصممتر کرد.
در مقابل، مخالفان اعطای امتیازات نفتی به دول بیگانه در مجلس شورای ملی و بالا گرفتن انتقادات برخی سیاستمداران وطنپرست به شاه و نخستوزیر موجب افزایش فشارهای سیاسی به دولت ساعد شد. سید داود طوسی، نماینده مردم بجنورد در مجلس جزو اولین نمایندگان مجلس شورای ملی بود که نخستوزیر را به صحن علنی مجلس کشاند و از او سوال کرد.
این روند در مجلس ادامه داشت تا اینکه با شدت گرفتن رفت و آمد نمایندگان دولتهای خارجی به دفتر نخستوزیر، سقوط کابینه ساعدالوزراء در آبان ۱۳۲۳ قطعی شد. با سقوط کابینه محمد ساعد، نمایندگان فراکسیون اکثریت مجلس پیشنهاد نخستوزیر شدن را به دکتر محمد مصدق، همکارشان در مجلس چهاردهم دادند اما او قبول این مسوولیت را مشروط به تصویب قانونی در مجلس کرد مبنی بر اینکه «اگر به هر دلیل نتواند دوره نخستوزیری را تا قبل از پایان عمر این مجلس حفظ کند، بتواند به مجلس برگردد و به شغل نمایندگیاش ادامه دهد» اما همکارانش در مجلس شرط او را نپذیرفتند.
با مخالفت مجلس شورای ملی با شرط دکتر مصدق، محمدرضا شاه، مرتضی قلی بیات ملقب به سهامالسلطان، خواهرزاده دکتر مصدق را به عنوان نخستوزیر منتخب به مجلس معرفی کرد. فراکسیون اکثریت مجلس چهاردهم به دکتر مصدق اختیار داد تا اگر شرطی برای رای اعتماد مجلس به کابینه سهامالسطان دارد، مطرح کند. او هم شرط رأی اعتماد مجلس به دولت مرتضی قلی بیات را «ممنوع شدن هر نوع قرارداد اعطای امتیاز نفت به هر دولت یا شرکت خارجی تعیین کرد» البته این شرط در قالب طرحی دو فوریتی به مجلس شورای ملی ارائه شد که با موافقت اکثریت مجلس به تصویب رسید.
جریانی که به ملی شدن نفت انجامید از همینجا سرچشمه گرفت.
نفت ملی
ایده طرحی که مصدق مطرح کرد و به تصویب رساند متعلق به غلامحسین رحیمیان، نماینده مردم قوچان در مجلس شورای ملی بود. مصدق این مسئله را بعدها اعلام کرد.
ماجرا از این قرار بود که رحیمیان در خلال مخالفتش در جلسه رأی اعتماد به کابینه مرتضی قلی بیات که در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۲۳ برگزار شد، پیشنهاد لغو امتیاز نفت جنوب از ویلیام ناکس دارسی را مطرح کرد اما برای به جریان افتادن رسمی طرحش در صحن علنی مجلس به امضای ۱۴ نماینده نیاز داشت.
رحیمیان پس از پایین آمدن از پشت تریبون، طرحش را مکتوب کرد و برای امضای اولین نماینده کنار صندلی دکتر محمد مصدق رفت اما مصدق از امضای طرحش امتناع کرد و سایر نمایندگان مجلس هم در تبعیت از او طرح رحیمیان را امضاء نکردند.
نماینده مردم قوچان در مجلس شورای ملی بعدها در کتاب عملیات چکمه، خاطره آن روز را این طور نوشت: «روزی که طرح را در مجلس خواندم، رو کردم به مصدق و گفتم آقا شما که طرح مفید دیروز را که راجع به عدم اعطای هر گونه امتیاز به خارجیها پیشنهاد کردید و تصویب شد، اکنون باید اولین کسی باشید که این طرح را امضاء میکنید. این را گفتم و از پشت تریبون پایین آمدم و یکسره رفتم کنار مصدق و طرح را پیش روی او گرفتم که آن را امضاء کند.
مصدق در جوابم گفت: «من این طرح را امضاء نمیکنم اما خواهش میکنم فردا بیا به خانه من تا در این باره با هم گفتوگو کنیم.» من حرفی نزدم و فردای آن روز رفتم به خانه مصدق. همین که من را دید از جایش پرید و صورت من را بوسید و گفت: «تو دیروز کار شجاعانه و وطنپرستانه کردی آفرین.» گفتم پس چرا شما کار من را تایید نکردید؟ مصدق گفت: «جان کلام همین جاست. تو که دیروز کار میهنپرستانهای کردی حالا باید با یک کار میهنی دیگر آن را تکمیل کنی» گفتم چکار کنم؟ گفت: «اصرار در بردن این طرح به جلسه علنی مجلس نداشته باشی.»
با تحیر پرسیدم چرا؟ گفت: «اگر تو دیدی که دیروز مجلس طرح پیشنهادی من را با فوریت تصویب کرد، برای آن بود که طرح من در عین حالی که به روسها یا دولتهای دیگر لطمه میزند و دست آنها را از نفت ایران کوتاه میکند، به منافع انگلیسیها زیانی نمیرساند چون آنها امتیاز خودشان را داشتند و خوشحال هم میشدند که رقیب از سر راه برداشته شده است و به همین خاطر، کلیه نمایندگان طرفدار انگلیس طرح من را صمیمانه پذیرفتند و به آن رای موافقت دادند. ولی طرحی که تو آوردهای با طرح من خیلی فرق دارد. تو مستقیما دست رد بر سینه انگلیس گذاشتهای و محال است که نمایندگان انگلیسی مجلس که متأسفانه عدهشان هم زیاد است، بگذارند طرح تو به تصویب برسد.»
بعد گفت: «حالا فهمیدی من چرا دیروز از امضای طرح تو خودداری کردم؟» سخنان مصدق به دلم نشست و قلبا آنها را تایید کردم.»
خروش مصدق
دکتر محمد مصدق برای کوتاه کردن دست روسها از چاههای نفت دریای خزر با زیرکی خاصی در هفتاد و نهمین نشستِ مجلس چهاردهم، قبل از مخالفت غلامحسین رحیمیان توانست رای موافق مجلس را برای طرح دو فوریتی «منع دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت به نیروهای خارجی در ایران» را بگیرد.
پیروزی مصدق در این منازعه و ترس حکومت از تعمیم این طرح به قراردادهای نفتی ایران با شرکت نفت انگلستان موجب شد با وجود رای بالای دکتر محمد مصدق و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در رقابتهای انتخاباتی مجلس پانزدهم در سال ۱۳۲۶ به دلیل مخالفت محمدرضا شاه و احمد قوامالسلطنه، نخستوزیر وقت ایران از ورود او به این مجلس جلوگیری شد. مصدق به تلاش برای ورود به مجلس شانزدهم ادامه داد و با وجود تلاشها و فشارهای شاه و دربار، این بار موفق شد در دور دوم انتخابات وارد مجلس شود.
او در این مجلس به همراه آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی طرح ملی شدن صنعت نفت کشور را به جریان انداخت و توانست با همکاری و همراهی جمعیت فداییان اسلام به رهبری حجتالاسلام والمسلمین سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی حاجعلی رزمآرا نخستوزیر وقتِ حامی قرارداد ۱۹۳۳ و قرارداد گس-گلشاییان را به تصویب اکثریت مجلس برساند.
با گشایش مجلس شانزدهم در بهمن ۱۳۲۸، دکتر مصدق به مجلس رفت و در رأس فراکسیون جبهه ملی که قبل از گشایش این مجلس تشکیل شد، قرار گرفت. کمیسیون نفت این مجلس با عضویت ۱۵ نفره به ریاست محمد مصدق تشکیل شد اما او به دلیل بیماری و پرهیز دکترش نمیتوانست به صورت مرتب در جلسات کمیسیون انرژی حضور پیدا کند به همین دلیل از ادامه کار مأیوس بود.
خواب مصدق
دکترش به او تأکید کرده بود که حتما باید دو ماه نه استرس داشته باشد و نه حرکت کند و حرف بزند. او یک ماه بعد از این توصیه در خواب دید: «شخصی نورانی در خواب به من گفت، دکتر مصدق برو و زنجیرهایی که به پای ملت ایران بستهاند پاره کن. این خواب سبب شد که مثل همیشه من به حفظ جان خود کوچکترین اهمیتی ندهم و دو ماه تمام نشده در کمیسیون حاضر شوم و وقتی که به اتفاق آراء، ملی شدن صنعت نفت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی، غیر از الهام چیز دیگری نبود.»
مشروح ماجرا
طرح ملی شدن صنعت نفت ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به امضای همه اعضای کمیسیون نفت مجلس شانزدهم رسید. این کمیسیون در اول تیر ۱۳۲۹ برای رسیدگی به لایحه نفت معروف به لایحه گس-گلشاییان تشکیل شد.
همین کمیسیون پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را ۲۴ اسفند به مجلس داد و با تلاش دکتر مصدق و اعضای فراکسیون اقلیت مجلس در جلسه علنی مورخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رساند.
طرح ملی شدن صنعت نفت ایران دو بار در مجلس شانزدهم مطرح شد. بار اول به دلیل مخالفت سرسختانه حاجعلی رزمآرا که از تیر ۱۳۲۹ به نخستوزیری رسید در مجلس رد شد اما بار دوم پس از ترور او توسط محمد بخارایی از اعضای جمعیت فداییان اسلام به تصویب رسید.
به این شرح بود: به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضا کنندگان زیر پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست ملت ایران قرار گیرد.
رد اولیه این طرح در مجلس اتفاقات و تنشهای اجتماعی دامنهداری را در تهران و اطراف ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان به دنبال آورد. با حمایت و پشتیبانی آیتالله کاشانی و حجتالاسلام سیدمجتبی نواب صوفی صدها هزار نفر از مردم تهران و دانشجویان دانشگاه تهران در تظاهراتی ضد استعماری بر علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت رزمآرا در خیابانهای منتهی به ساختمان مجلس و میدان بهارستان تجمع کردند و با سر دادن شعار «نفت ایران باید ملی شود» خواستار استعفای نخستوزیر شدند اما رزمآرا بیاهمیت به اعتراض معترضان خشمگین همچنان به حمایتهایش از شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه داد و تنفر عمومی بر علیه خودش را تشدید کرد.
رزمآرا با حضور در جلسات کمیسیون نفت و صحن علنی مجلس شورای ملی از ادامه اجرای قرارداد ۱۹۳۳ و الحاق لایحه گس -گلشاییان به قرارداد مذکور حمایت کرد.
او معتقد بود «ایرانیها توان فنی و مهندسی اداره صنعت نفت کشور را ندارند.» به همین دلیل از نمایندگان مجلس شانزدهم خواست «به افزایش سهم ایران از سود حاصل به ۵۰ درصد رضایت دهند.»
نخستوزیر وقت در عین حال در یکی از جلسات مجلس شورای ملی در سخنان تندی خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «ما ایرانیها یک لولهنگ – آفتابه گلی - هم نمیتوانیم بسازیم. چه طور میخواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت دست انگلیسیها باشد. هر چه میگویند گوش کنید. این چه کاری است که شما می کنید؟»
وی در همین مجلس در واکنش به مخالفت نیروهای ملی و مذهبی به سرکردگی دکتر مصدق و آیتالله کاشانی هم گفت: «مسجد را بر سر آیتالله کاشانی و مجلس را بر سر اقلیتها خراب می کنم.»
چهارم آذر ۱۳۲۹ کمیسیون تخصصی نفت مجلس شورای ملی قرارداد الحاقی گس-گلشاییان به قرارداد ۱۹۳۳ را خلاف منافع ملت تشخیص داد و رد کرد.
ورود فداییان اسلام
در پی بالا گرفتن مخالفت نمایندگان مجلس با درخواست رزمآرا برای تصویب لایحه الحاقی گس-گلشاییان، جمعیت فداییان اسلام با توافق با آیتالله کاشانی و دکتر محمد مصدق و صدور فتوای مهدورالدم بودن رزمآرا توسط آیتالله، طرح ترور نخستوزیر را تمرین و به دست خلیل طهماسبی اجرا کرد.
حاج مهدی عراقی در کتاب «ناگفتهها» از تشکیل جلسهای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی به جز دکتر محمد مصدق که در بستر بیماری بود، سخن گفت.
به گفته عراقی دکتر سیدحسین فاطمی، سیدمحمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، دکتر مظفر بقایی، سیدابوالحسن حائریزاده، سیدحسین مکی، دکتر کریم سنجابی و دکتر سیدعلی شایگان از افراد حاضر در این نشست بودند. این جلسه که حجتالاسلام نواب هم در آن حضور داشت به بررسی وضعیت کشور پرداخت و در آخر تنها مانع ملی شدن صنعت نفت کشور را حاجعلی رزمآرا، نخستوزیر اعلام کرد و تصمیم به حذف فیزیکی او گرفته شد.
عراقی در این کتاب نوشت: «سید گفت تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامهها، وجود آخرین تیر ترکش انگلستان، یعنی رزمآرا است. اگر رزمآرا از سر راه برداشته بشود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمیخودمان میبینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.
در همین جلسه نواب صفوی چهار شرط را برای همکاری با جبهه ملی و حذف رزمآرا مطرح کرد.
اول محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضاخان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشته و هنوز در قید حیات بودند.
دوم تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامیدر کشور.
سوم محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و
چهارم برقراری عدالت اجتماعی در جامعه.
اعضای حاضر در جلسه همه شروط را پذیرفتند و چون دکتر مصدق متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازمالاجرا باشد، نظر این جلسه را پذیرفت.»
ساعت ۱۰:۳۰ صبح ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ حاجعلی رزمآرا برای رفتن به مجلس ترحیم آیتالله فیضی قمی از بزرگان حوزه علمیه قم، حین ورود به مسجد سلطانی در داخل بازار بزرگ تهران هدف سه گلوله از ناحیه پیشانی، کتف و سینه قرار گرفت و به قتل رسید.
خلیل طهماسبی در همان روزِ سوءقصد، دستگیر شد و به مدت شش ماه تا تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ که شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی با طرح درخواست آزادی حجتالاسلام و المسلمین سیدشمسالدین قناتآبادی از نمایندگان نزدیک به آیتالله کاشانی موافقت کرد، در زندان محمدرضا شاه محصور ماند.
نماینده مردم تهران در ماده واحدهای که با قید سه فوریت مطرح کرد، پیشنهاد داد: «چون خیانت حاجعلی رزمآرا بر ملت ایران ثابت گردیده هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار میگیرد و آزاد میشود.»
دکتر محمد مصدق هم در خاطراتش نوشت: «قاتل رزمآرا هر کس بود، رفع زحمت از اعلیحضرت کرد.»
«نبرد ملت» ارگان فداییان اسلام نیز احساس غرور و ظفرمند حاکم بر این تشکیلات را با تیتر درشت در صفحه اول خود منعکس کرد: «رزمآرا به جهنم رفت، جنایتکاران دیگر هم به زودی به دنبال او رهسپار خواهند شد.»
۱۳ روز بعد از مرگ رزمآرا نمایندگان موافق طرح ملی شدن صنعت ایران بار دیگر طرح دکتر محمد مصدق را در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به جریان انداختند و با اکثریت قاطع تصویب کردند.
منابع:
خاطرات و تالمات ص۳۶۱
خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۳۲-۳۳
زندگی و مبارزه نواب صفوی،هادی خسروشاهی، اطلاعات، ۱۳۸۶
روحانی، فؤاد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص۱۰۸ و ۱۲۰
نجاتی، غلام رضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳، ص ۱۱۷
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره چهاردهم، جلسه هفتاد و نهم، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۲۳
غلامرضا نجاتی، مصدق: سالهای مبارزه و مقاومت، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره شانزدهم، جلسه صد و چهل و پنجم، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰
گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران در اروپا، روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند ۸، صص ۵۴-۵۵
روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، به کوشش: گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران در اروپا، قم، دارالفکر، ۱۳۵۸
انتهای پیام
نظر شما :