تنشزدایی ایران و عربستان پیش چشم آمریکا؟!
پایگاه خبری میدل ایست مانیتور در گزارشی مینویسد: «سعودیها احتمالا به این درک رسیدهاند که شاید آمریکاییها در جریان تنشزدایی خود با ایران آنها را قربانی کنند. ازاین رو سعی داشتهاند زودتر از این کشور با تهران به یک توافق برسند.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی به روند جاریِ تنش زدایی میان ایران و عربستان پرداخته و به طور خاص این روند را نتیجه شکست های آمریکا در منطقه خاورمیانه و رسیدنِ کشورهایی نظیر عربستان به این درک دانسته که قبل از وقوع اتفاقات ناخوشایند برای آن ها(در شرایطی که نفوذ و قدرت آمریکا در منطقه خاورمیانه به شدت کاهش یافته و می یابد)، بایستی خود راسا اقدام به تنش زدایی با ایران کنند و از منافع خود از این طریق حراست نمایند.
میدل ایست مانیتور دراین رابطه می نویسد: «ایالات متحده آمریکا از سال ۱۹۷۹(همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی)، راهبردی تهاجمی را در قبال ایران اتخاذ کرده است. آمریکا تمام توان خود را به کار گرفته تا ایران را منزوی کند و از آن تصویرِ دولتی نابهنجار را در میان همسایگان این کشور و همچنین درجهان اسلام ارائه کند. آمریکا در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، نقشی اساسی در ایجاد یک اتحاد در میان کشورهای عربی که شاملِ عراق، مصر، اردن، و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می شد و هدف آن مقابله با به اصطلاح صدور انقلاب اسلامی ایران بود، بازی کرد.
این راهبرد(منزوی سازی و ائتلاف سازی علیه ایران)، راهبرد اصلی آمریکا و شرکای اروپایی آن بود تا اینکه آن ها به این نتیجه رسیدند که جهت مقابله با توان و قدرت گیری هسته ای ایران، هیچ راه حلی الا تعامل و مذاکره با تهران و اعطای برخی امتیازات به آن ندارند. این ایده خیلی زود با مخالفت جدی اسرائیل و کشورهای عربی رو به رو شد. در نهایت، همزمان با روی کار آمدن "دونالد ترامپ" رئیس جمهورِ جمهوریخواه آمریکا، روند مذکور تغییر کرد و آمریکا به صورت یکجانبه از توافق هسته ای ایران موسوم به "برجام" خارج شد و در قالب "کارزار فشارحداکثری" نیز، سیلی از تحریم ها را علیه ایران فعال کرد.
با این حال، فشارهای ترامپ علیه ایران نه تنها قدرت گیری هسته ای این کشور را متوقف نکرد، بلکه عملا ایران را به چند برابر کردن سرعت پیشرفت توانمندی های هسته ای اش سوق داد و به نوعی ایران را صاحبِ یک اهرم فشار موثر در برابر کشورهای غربی و منطقه ای نمود. این مساله به خوبی سیاستمداران و سیاستگذاران آمریکایی را به این درک رسانده که راهکارهای توام با فشار آن ها علیه ایران، کاملا بی نتیجه بوده اند و تغییر رویکرد در این رابطه نیز کاملا ضروری است. در نقطه مقابل، چین به عنوان اصلی ترین رقیب جهانی آمریکا نیز بر اثر رویههای غلطِ دولت های آمریکا، تا حد زیادی توانسته دامنه قدرت و نفوذ خود را در عرصه بین المللی، به ضرر آمریکا توسعه بخشد.
در شرایط کنونی، این دیدگاه در آمریکا به شدت وجود دارد که اگر واشنگتن جلوی کشورهایی نظیر ایران و چین را نگیرد، آن ها خیلی زود زمینه را برای کنار زدن آمریکا از موقعیت هژمونیک و برتر آن در جهان فراهم خواهند کرد. اگرچه جو بایدن نیز همچون دونالد ترامپ، چین را به عنوان اصلی ترین چالش علیه آمریکا تعریف کرده است، با این حال، اینطور به نظر می رسد که دولت بایدن رویکردی متفاوت را نسبت به روابط ایران و چین دارد و سعی دارد با ایجاد شکاف میان این دو کشور، به نوعی جبهه چین را در عرصه بین المللی تضعیف کند. از این رو، چندان عجیب نخواهد بود اگر در ماه های آتی شاهد نوعی نرمش آمریکا در مقابل تهران باشیم که در نوع خود می تواند زمینه را برای تنش زدایی و نزدیکی بیشتر میان ایران و عربستان فراهم کند.
عربستان سعودی به طور خاص پس از خروج ترامپ و داماد وی "جرار کوشنر" از قدرت(بویژه با توجه به اینکه خروج آن ها از قدرت با خروج "بنیامین نتانیاهو" از کرسی نخست وزیری اسرائیل نیز همراه بود) به شدت احساس بیقراری و اضطراب دارد. البته که تاکنون مشخص شده که دولت جدید آمریکا به ریاست جمهوری بایدن نیز رویکرد چندان دوستانه ای به عربستان سعودی و شخص "محمد بن سلمان" به دلیل عملکرد مجرمانه آن در پرونده قتل "جمال خاشقچی" ندارد و بدون تردید همچون دولت ترامپ، به رژیم عربستان یک چک سفید امضا نخواهد داد.
در سطحی گسترده تر، بسیاری از نشانه ها از جمله عقب نشینی آمریکا از افغانستان و عراق نیز کشورهای حاشیه خلیج فارس را به این باور رسانده که در شرایطی که دولت بایدن در حال متمرکز کردنِ توجه خود بر چین است، این دسته از کشورها بایستی از طریق تنش زدایی با ایران، به نوعی ثبات و خلا حضور آمریکا را پُر کنند. این مساله مخصوصا در شرایطی که اسرائیل نیز مایل نیست تا به نیابت از کشورهای عربی وارد جنگ با ایران شود و یا از آن ها در برابر ایران حراست کند، بیش از پیش از اهمیت برخوردار می شود.
جدای از این ها، اگرچه اختلافات فراوانی میان ایران و عربستان سعودی وجود دارد، با این حال، دلیل اصلی اصطکاکات آن ها این است که این دو کشور در دو جبهه متفاوت قرار دارند. به بیان دیگر، همراهی عربستان با آمریکا دلیل اصلیِ روابط پرتنشِ آن با ایران است. در شرایط کنونی، سعودی ها احتمالا به این درک رسیده اند که شاید آمریکایی ها در جریان تنش زدایی خود با ایران، آن ها را قربانی کنند. از این رو، آن ها سعی داشته اند تا به نوعی از آمریکا سبقت بگیرند و زودتر از این کشور با تهران به یک توافق برسند. اگر این اتفاق بیفتد، بدون تردید این مساله با استقبال خوبی در جهان اسلام نیز رو به رو خواهد شد.
برای ایران نیز ترمیم روابط با عربستان سعودی و دیگر همسایگان عربی این کشور، یک هدفِ اعلامی است. بدون تردید توسعه هر چه بیشتر روابط دیپلماتیک ایران در عرصه های منطقه ای و بین المللی، به ایران ابزارهای مناسبی را ارائه خواهد کرد تا بتواند از کلیه ظرفیت های خود جهت پیشبرد دستورکارهایش استقفاده کند.
تنش زدایی میان ایران و عربستان می تواند تاثیر مثبتی بر نبردهای نیابتی در منطقه مخصوصا در کشورهایی نظیر سوریه و یمن داشته باشد و در عین حال از شدتِ نزاع های سیاسی در لبنان و عراق نیز خواهد کاست. روابط بهتر میان تهران و ریاض همچنین می تواند با استقبال کشورهایی نظیر پاکستان و افغانستان نیز رو به رو شود زیرا هر دو کشور به نوعی در چهارچوب تنش ها میان ایران و عربستان گرفتار شده اند. از سوی دیگر، تنش زدایی میان تهران و ریاض می تواند روند منفی عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی را نیز تحت تاثیر قرار دهد و برای آن مانع و چالشی جدی و اساسی ایجاد نماید.
بدون تردید رویکرد جدید دولت عربستان در قبال ایران که یک قدرت منطقه ای قدیمی در خاورمیانه است، میتواند حامل امنیت و ثبات بیشتری برای منطقه خاورمیانه باشد. با این حال در این چهارچوب یک سوال اساسی نیز مطرح می شود: آیا این روند می تواند در راستای منافع آمریکا نیز باشد یا خیر باید آن را ضربه ای جدی و اساسی به اعتبار و نفوذ راهبردی آمریکا در منطقه خاورمیانه به حساب آورد؟ بدون تردید این گذشت زمان است که پاسخِ این پرسش را روشن خواهد کرد. با این حال، امکان دارد که اتفاقات شگفت انگیزِ زیادی در ادامه راه رخ دهند که برای برخی طرف ها نظیر آمریکا خوشایند نباشند».
نظر شما :