رویکرد ایران در قبال ارمنستان و جمهوری آذربایجان امنیتی می شود؟
نمایی از منطقه قفقاز و آنچه از ابراهیم رئیسی انتظار می رود
نویسنده: اِلدار ممدوف
دیپلماسی ایرانی: مانند دیگر همسایگان ایران، ارمنستان و جمهوری آذربایجان نیز در تلاشند تا دریابند که روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری محافظه کار منتخب، چه تاثیری بر جهت گیری های ایران در قبال منطقه خواهد داشت. از دیدگاه جمهوری آذربایجان، ادامه سیاست های دولت میانه رو حسن روحانی مطلوب است. در مقابل، ارمنستان در حال خروج از بحران، هنوز نتوانسته استراتژی منسجم سیاست خارجی متناسب با واقعیت های جدید داشته باشد.
الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان، در پیام تبریک خود به رئیسی پس از انتخابات 19 ژوئن از «همکاری استراتژیک» دو کشور تمجید و تاکید کرد که استقرار کامل مجدد مرزهای ایران و جمهوری آذربایجان در نتیجه جنگ 2020 «فرصت های جدیدی» را برای همکاری منطقه ای ایجاد می کند. برخی از تحلیلگران در باکو این اظهارات را دعوت از ایران برای تبدیل شدن به یک سهامدار در نظم جدید پس از جنگ در قفقاز جنوبی تفسیر کردند. در حقیقت، به رغم برخی ادعاهای ظن آلود ملی گرایان افراطی در جمهوری آذربایجان و شاهین های مخالف ایران در آمریکا، تهران به هیچ وجه تلاش جنگی باکو را خنثی نکرده و به طور مداوم از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان حمایت کرده است.
در مقابل، ارمنستان به تازگی یک دوره آسیب و باخت دردناک در جنگ علیه جمهوری آذربایجان را پشت سر گذاشته و شاهد دو قطبی شدن کشور در انتخابات ملی ماه ژوئن بوده و هنوز نتوانسته است استراتژی منسجم سیاست خارجی متناسب با واقعیت های جدید داشته باشد. طبق معمول، روسیه در میان قدرت های خارجی بزرگ ترین تاثیرگذاری را بر این انتخابات داشت. برخی از تحلیلگران ارمنی، به ویژه طرفداران اپوزیسیون، اکنون به نوعی تغییر آرایش مسکو-ایروان-تهران برای مقابله با اتحاد باکو-آنکارا امید بسته اند. با این حال، نیکول پاشینیان که توانسته پس از انتخابات همچنان نخست وزیر بماند، با تمدید وظیفه و قدرت گرفتن در پارلمان، احتمالا بیشتر از تلاش برای مقابله با وزنه جمهوری آذربایجان-ترکیه با کمک روسیه و ایران، در صدد توافق صلح با جمهوری آذربایجان برخواهد آمد.
این شرایط احتمالا برای ایران مطلوب است. مهم ترین اولویت رئیسی رسیدگی به وضعیت ناامیدکننده اقتصادی کشور است و او برای تمرکز بر چالش های چندگانه داخلی، به ثبات در مرزها نیاز دارد. در نهاد امنیتی ایران بر سر اهمیت خاورمیانه و خلیج فارس اتفاق نظر وجود دارد، اما درباره قفقاز جنوبی چنین نیست. به علاوه، افغانستان با توجه به عقب نشینی سریع نیروهای آمریکایی و قدرت گرفتن مجدد طالبان، در حال تبدیل شدن به یک تهدید دیگر در مرز ایران است.
با این حال، اگر درک ایران از تهدیدهای ترکیه و جمهوری آذربایجان شدیدتر شود، احتمالا حتی با دخالت اندک هم می تواند معادلات در قفقاز جنوبی را تغییر دهد. ایران اتحاد ترکیه با جمهوری آذربایجان و جاه طلبی فزاینده آن در آسیای میانه را برخلاف منافع خود می داند. مشارکت نظامی ترکیه در منطقه هم باعث افزایش شبح حضور ناتو در اطراف مرزهای ایران می شود. ایران همچنین نگران اجرای ماده ای از توافق آتش بس تحت حمایت روسیه درباره کریدور زمینی مستقیم بین سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان و نخجوان و ترکیه از طریق خاک ارمنستان است. یک عامل تحریک کننده عمده دیگر برای تهران، گسترش فعالیت های اطلاعاتی غرب و اسرائیل در مرزهای شمالی آن است.
چنین تحولات و اتفاقاتی دولت ایران فارغ از زمینه های ایدئولوژیک آن را وا خواهد داشت که توانایی بازدارندگی خود را در قفقاز جنوبی تقویت کند. در چنین شرایطی، محافظه کار بودن ابراهیم رئیسی و نزدیکی او با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می تواند به معنای هماهنگی بیشتر بین حوزه های دیپلماتیک و امنیتی و به طور کل، روابط مبتنی بر امنیت باشد.
چنین چرخشی یک اتفاق جدید نخواهد بود. ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اصول گرای تندرو، در سال های 2005 تا 2013، روابط متشنجی با جمهوری آذربایجان داشت. اگرچه احتمالا ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی بسیار متفاوت از دوره احمدی نژاد خواهد بود، اما پتانسیل افزایش تنش وجود دارد.
باکو احتمالا از چنین تنش هایی سود خواهد برد، چرا که این تنش ها ارزش ژئوپلیتیکی آن را به عنوان یک متحد آمریکا و اسرائیل در برابر «تهدید ایران» افزایش می دهند. چنین شرایطی از نظر داخلی هم به نفع دولت حاکم در جمهوری آذربایجان می شود: با روی کار آمدن یک رئیس جمهوری تندرو در تهران، باکو راحت تر می تواند سرکوب داخلی به عنوان اقدامی ضروری علیه «افراطی های تحت حمایت خارجی» را توجیه کند. مصوبات قانونی اخیر که دامنه فعالیت های مذهبی را محدود می کنند و عمده آنها مربوط به شیعه هستند، زمینه را برای ایجاد چنین محدودیت هایی در آینده فراهم آورده اند.
انگیزه هایی برای خویشتن داری
با این حال، پیشینه محافظه کار ابراهیم رئیسی به این معناست که هر تنشی هم که وجود داشته باشد، از کنترل خارج نخواهد شد. او اگرچه بدبینی بنیاد محافظه کار در تعمیق روابط با غرب به ویژه ایالات متحده را دارد، از گفت و گوهای وین برای احیای برجام حمایت می کند. و رابطه ناکارآمد ایران با غرب وابستگی اقتصادی آن به بازیگران منطقه ای از جمله ترکیه و جمهوری آذربایجان را افزایش می دهد.
سال های آینده منطقه قفقاز جنوبی احتمالا شاهد گسترش دامنه اختلافات بین ترکیه و جمهوری آذربایجان در یک طرف، و ایران در طرف دیگر خواهد بود. واقعیت این است که اینکه رئیس جمهوری ایران از چه جناحی باشد، تاثیر چندانی بر این تحولات نخواهد داشت. در عین حال، ایران اگر نتواند روابط با غرب را احیا کند، چاره ای غیر از کاهش خطر یک رویارویی همه جانبه را نخواهد داشت.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :