پاسخ به هفت سوال کلیدی درباره تحریم از دیدگاه آمریکاییها
شرط لازم برای تداوم اجرای سیاست تحریم و مذاکره توسط آمریکا، این است که ایران به صورت جدی به دنبال خنثی سازی تحریمها نرود و کارآمدی ابزار تحریمی آمریکا حفظ شود، اتفاقی که تنها در صورت فعالیت جدی جریان تحریف در داخل کشور و با هدف ایجاد اقتصاد شرطی رخ می دهد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در هفته های اخیر و در قالب پرونده «تحریم بدون روتوش»، به 7 سوال کلیدی درباره تحریم ها از دیدگاه آمریکاییها پاسخ دادیم. در این گزارش می خواهیم پاسخ های ارائه شده به سوالات مذکور را به صورت کوتاه مرور کنیم.
*سوال اول: چرا آمریکا تحریم میکند؟
تحریم به مهمترین ابزار سیاست خارجی آمریکا در سال های اخیر تبدیل شده است زیرا این کشور با استفاده از این ابزار بدون ایجاد تلفات انسانی و بدون ایجاد حساسیت در افکار عمومی، میتواند هزینه قابل توجهی (در حد و اندازه استفاده از قوای نظامی) بر کشور تحریم شونده تحمیل کند. ریچارد نفیو معمار تحریم های ضد ایرانی در دولت دوم اوباما در کتاب «هنر تحریم ها: نگاهی از درون میدان» (The Art of Sanctions: A View from the Field) درباره هدف آمریکا از اعمال تحریم نوشته است: «هدف از اعمال تحریمها ایجاد سختی است یا به عبارت بهتر ایجاد درد و ناکامی، به نوعی که کشور هدف تحریمها رفتار خود را تغییر دهد... واژه درد هم نشاندهنده هدف تحریم هاست و هم محدودیتهای ذاتی آن. درد ایجاد اختلالی می کند که بسیاری از افراد می خواهند از آن اجتناب کنند، اما همین درد قابل مدیریت، تحمل و حتی در بلندمدت قابل انطباق پذیری است». توضیحات بیشتر درباره این موضوع را از اینجا ببینید.
*سوال دوم: چرا آمریکا، ایران را تحریم میکند؟
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا حاکم بلامنازع منطقه خاورمیانه و فعال ترین دولت خارجی در صحنه سیاسی ایران بود و کشورمان هم به عنوان مهمترین و قوی ترین متحد استراتژیک آمریکا در خاورمیانه محسوب میگردید. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ضربه سهمگینی بر تسلط آمریکا بر منطقه خاورمیانه و ایران وارد نمود و آمریکا یک متحد بزرگ و مصرفکننده مهم تسلیحات آمریکایی و یک منبع صدور نفت به اسرائیل و یک مانع بزرگ تقویت شوروی را از دست داد و منافع حیاتی او در خلیج فارس در معرض خطر قرار گرفت. به همین دلیل، آمریکا با روی کار آمدن هر دولت مستقل در کشورهای دیگر از جمله ایران چه سکولار و چه دینی، مخالف بوده و است و آن را برخلاف منافع ملی خود می داند. در مجموع، استقلال طلبی ایران و از دست رفتن منافع منطقه ای آمریکا، پیگیری منافع ملی ایران به جای هضم شدن در منافع جهانی آمریکا و احیای بعد اجتماعی اسلام در جهان، سه دلیل اصلی دشمنی آمریکا با ایران و در نتیجه، تحریم شدن کشورمان توسط آمریکاست. توضیحات بیشتر درباره این موضوع را از اینجا ببینید.
*سوال سوم: چرا تحریمهای آمریکا موثر است؟
از طرفی بخاطر جهانروا بودن دلار و استفاده چشمگیر از آن در مبادلات اقتصادی جهانی که جایگاه ویژه ای به آمریکا در اقتصاد جهان داده است و از طرف دیگر، بخاطر تسلط آمریکا بر جزئیات تبادلات بانکی و مالی در جهان با استفاده از ابزار سوئیفت، این کشور می تواند تبادلات اقتصادی کشورهای هدفِ خود مانند ایران را شناسایی کرده و برای همکاری با آن کشور، محدودیتهای مختلفی ایجاد کند و به عبارتی، هزینه همکاری با آن را برای سایر بازیگران افزایش دهد. علاوه بر این، برخی نقاط آسیب پذیر و عمیق اقتصاد ایران مانند وابستگی گسترده درآمدهای ارزی دولت به درآمدهای ناشی از صادرات نفت، این موضوع را تشدید کرده است. این موضوعات بارها توسط مقامات آمریکایی بیان شده اند. به عنوان مثال، دیوید کوهن معاون اطلاعات مالی و تروریسم وزارت خزانه داری آمریکا در دولت اوباما و معمار تحریم های ایران در سخنرانی در موسسه حقوق تجربی با عنوان «سیر تکامل قدرت مالی آمریکا» در سال ۲۰۱۴ درباره این موضوع تصریح میکند موفقیت در اعمال تحریمهای ایران، بر چند پایه استوار بوده است. اول، شفافیت نظام مالی که اجازه رصد کردن را به دولتمردان آمریکا میدهد و دیگری، نفوذ و گستره استفاده از دلار در اقتصاد جهانی که اجازه تنبیه بازیگران را میدهد. توضیحات بیشتر درباره این موضوع را از اینجا ببینید.
*سوال چهارم: آمریکا چگونه تحریمها را اجرایی کرد؟
خوان زاراته معاون مدیریت مبارزه با تروریسم و جرایم مالی در وزارت خزانهداری آمریکا در دولت اوباما در کتاب «نبرد خزانه: ظهور عصر جدید جنگ افزارهای مالی»، توضیحات مهمی درباره شیوه آمریکا برای اجرایی کردن «تحریمهای درگوشی» علیه ایران و پرخطر شدن تعامل اقتصادی با کشورمان در اواخر دولت بوش و اوایل دولت اوباما داده است که می توانید از اینجا ببینید. در بخشی از این کتاب آمده است: «وزارت خزانهداری- به رهبری لوی {معاون وزیر خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعاتی مالی (TFI) در دولت بوش و دولت اوباما}- یک تحریم مالی را کلید زد که انزوای فعالیتهای تجاری و مالی بخش خصوصی ایران را هدایت و محقق میکرد. کار لوی راهاندازی یک حمله مالی به بانکهای ایرانی و نظام مالیاش بود و بخش زیادی از این کار با مجاب کردن مدیران اجرایی و مدیرانِ هماهنگکننده بانکها در سرتاسر دنیا پیرامون مخاطره آمیز بودن انجام تجارت با ایران صورت میگرفت. ابهام در نظام مالی ایران فرصت مناسبی را برای تلاشهای هماهنگ فراهم میآورد. هر چند تجارت با ایران ارزشمند بود اما اهمیت دسترسی به بازارها، شرکتها و فناوریهای آمریکایی بسیار ارزشمندتر بود. بهتر این بود که قید تجارت با ایران را به کلی بزنند تا خطر تسهیل حمایت از ایران در جهت ترور و توسعه برنامه هستهای اش را به جان بخرند».
*سوال پنجم: چرا آمریکا از ابزار تحریم و مذاکره به صورت همزمان استفاده می کند؟
برخلاف تصور موجود، تشدید و دائمی بودن تحریمها برای آمریکا هم ریسکها و هزینههای زیادی مانند نگرانی از برخورد نامتناسب طرف مقابل، احتمال مقاوم شدن طرف مقابل و همچنین نگرانی از تبعات جانبی تحریم دارد و حتی میتواند منجر به تضعیف سلطه اقتصادی آمریکا در جهان شود. این موضوع یکی از دلایل استفاده همزمان آمریکا از ابزار تحریم و مذاکره به صورت همزمان بوده و یکی از بهترین مصادیق آن، برجام است.
یکی دیگر از دلایل مهم استفاده همزمان آمریکا از ابزار تحریم و مذاکره، ایجاد تردید در مسئولین برای حرکت به سمت مقاوم کردن اقتصاد و عوض کردن محاسبات یا همان اختلال در نظام محاسباتی آنهاست. به صورت خلاصه، مقاوم کردن اقتصاد کشور یا همان اصلاح اقتصاد، هزینه زیادی دارد و این موضوع می تواند به محبوبیت و اعتبار مسئولان ضربه وارد کرده یا آن را در معرض خطر قرار دهد. به همین دلیل، مسئولان در این زمینه دچار تضاد منافع هستند و عموما اگر راهکاری وجود داشته باشد که بتوانند بدون پرداخت این هزینه، کشور را اداره کنند، ترجیح می دهند این کار را بکنند یعنی اکثر مسئولان هم مثل عموم مردم وقتی در انتخاب بین راه سخت و راه آسان قرار می گیرند، عموما سراغ راه آسان می روند.
علاوه بر نکات فوق و به صورت کلی، از دیدگاه مقامات آمریکایی تحریم و مذاکره از همدیگر جدا نیستند و دولت این کشور باید از این ابزارها به صورت همزمان استفاده کند تا اهدافش محقق شود، اقدامی که می توان آنرا همان سیاست چماق و هویج نامید. توضیحات بیشتر درباره این موضوع را از اینجا ببینید.
با توجه به آنچه گفته شد و همانطور که بارها توسط مقامات آمریکایی صراحتا بیان شده است، تحریم ابزار آمریکا برای کشاندن کشور تحریم شونده (مثلا ایران) به پای میز مذاکره و تغییر دادن رفتار این کشور است. در نتیجه، این تصور که آمریکا حاضر به از دست دادن ابزار تحریم در مذاکره می شود، تصور نادرستی است زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که آمریکا ابزار کارآمد سیاست خارجی خود (تحریم) را در مذاکره از دست بدهد بخصوص آنکه آمریکایی ها می دانند که شکلگیری مذاکره بخاطر کارآمدی ابزار تحریم بوده است.
*سوال ششم: چرا آمریکا به تعهداتش پایبند نیست؟
پایبندی به تعهدات برای آمریکا، موضوعیت ندارد زیرا ساختار سیاسی آمریکا به دنبال تحقق برنامه کلی خود (مثلا ایجاد خاورمیانه جدید یا تغییر رفتار کشور تحریم شونده در تمامی موضوعات مورد اختلاف) است و این مذاکرات و تعهدات صرفا بخشی از آن برنامه است. در نتیجه، آمریکا برای پایبندی به تعهداتش صرفا به موازنه «هزینه-فایده» توجه دارد. به صورت کلی، آمریکا با توجه به ضعف کشور تحریم شونده که منجر به برقراری مذاکره و نهایتا حصول توافق شده است، تلاش می کند توافق به گونه ای تنظیم شود که نقض عهد برای آمریکا «تقریبا هیچ» هزینه ای نداشته باشد و این دقیقا همان اتفاقی است که بخاطر ضعف دولت روحانی در مذاکرات، درباره برجام رخ داد.
همچنین رفتار کشور تحریم شونده در مقابل نقض عهدهای آمریکا، نقش مهمی در شکل گیری رفتار آتی این کشور درباره این توافقات دارد. به عنوان مثال، چون آمریکا مشاهده کرد دولت روحانی هیچ واکنش جدی با نقض عهدهای مکرر این کشور درباره برجام نداده و حتی به کشورهای اروپایی تضمین داده است که در صورت خروج آمریکا از برجام، از این توافق بین المللی خارج نمی شود، این کشور تصمیم گرفت در اردیبهشت ماه 97 از برجام خارج شود. توضیحات بیشتر درباره این موضوع را از اینجا ببینید.
*سوال هفتم: آمریکا در مذاکره به دنبال چیست و بازی تحریم و مذاکره تا چه زمانی ادامه مییابد؟
آمریکا در مذاکره به دنبال همان چیزی است که از طریق تحریم به دنبال آن بود یعنی تضعیف کشور تحریم شونده (ایران) و نهایتا تغییر رفتار این کشور زیرا ایران در موضع انفعالی قرار دارد و در زمین آمریکا، بازی می کند. اتفاقی که این بازی آمریکا را تکمیل می کند، ترساندن مردم از شکست مذاکرات و ایجاد دوگانه «جنگ یا مذاکره» است.
همچنین بازی تحریم و مذاکره یا همان سیاست چماق و هویج آمریکا زمانی پایان می یابد که نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران برطرف شود و کارآمدی تحریم از بین برود؛ اتفاقی که درباره برخی تحریمها مثل تحریم واردات بنزین در اواخر دهه هشتاد رخ داد. توضیحات بیشتر درباره این موضوع را از اینجا ببینید.
شرط لازم برای تحقق این موضوع که ایران به صورت جدی به دنبال خنثی سازی تحریمها نرود و کارآمدی ابزار تحریمی آمریکا حفظ شود، اقتصاد شرطی است و این نوع اقتصاد هم بدون فعالیت جریان تحریف در ایران ایجاد نمیشود. این جریان نمی خواهد در کشور این اجماع ایجاد شود که عبور از تحریم راهحل غیر اقتصادی ندارد.
نظر شما :