بازگشت بدون هزینه آمریکا به توافق هسته ای از تئوری تا واقعیت
نشست وین، فرصت یا تله دیپلماتیک؟!
دیپلماسی ایرانی - قرار است امروز سه شنبه نشست کمیسیون مشترک برجام در وین پایتخت اتریش برگزار شود؛ نشستی که در ادامه نشست روز جمعه اعضای برجام پیرامون بازگشت و لغو تحریم ها به منظور بررسی ابعاد بازگشت احتمالی آمریکا به برجام و چگونگی اجرای کامل و موثر مفاد توافق هسته ای است. در این بین طیفی از کارشناسان و ناظران امر بر این نکته تاکید دارند که موتور محرکه دور جدید تلاش ها برای احیای برجام و بازگشت آمریکا به توافق هسته ای، امضای سند جامع همکاری های راهبرد ۲۵ ساله ایران و چین است. لذا غربی ها و به ویژه آمریکا به تکاپو برای تداوم حیات توافق هسته ای افتاده اند. پیرو این نگرانی امروز سه شنبه شاهد حضور رابرت مالی به عنوان نماینده ایالات متحده آمریکا در نشست کمیسیون مشترک برجام هستیم. اگرچه قرار نیست که مذاکرات مستقیمی بین تهران و واشنگتن ذیل این نشست شکل گیرد و ایالات متحده در میان اعضای برجام حضور پیدا کند، اما به هر حال با توجه به تحرکات و تلاش های ۱۰ روز اخیر برای احیای برجام به نظر می رسد که اکنون همه نگاه ها به نشست امروز در اتریش دوخته شده است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی اهداف واشنگتن از تلاش ها برای بازگشت به توافق هستهای و نیز تحرکات اعضای برجامی در همین خصوص، گفت وگویی را با فواد ایزدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
طی ده روز اخیر شاهد تلاش ها و تحرکات دیپلماتیک جدی از جانب اعضای ۱+۴ با محوریت سه کشور اروپایی حاضر در برجام و همچنین ایالات متحده در خصوص چشم انداز بازگشت آمریکا به برجام، لغو تحریم ها و در احیای نهایت توافق هستهای بودیم. در این بین برخی از کارشناسان و ناظران امر بر این نکته تاکید دارند که موتور محرکه این تلاش ها به امضای سند جامع همکاری های راهبرد ۲۵ ساله ایران و چین باز می گردد. شما تا چه اندازه به این گزاره اعتقاد دارید. آیا نگرانی غرب بابت امضای این سند باعث شده است که اکنون تلاش های دیپلماتیک به طور فزاینده برای احیای برجام در دستور کار اروپایی ها و آمریکا قرار گیرد؟
اینکه غربی ها و به خصوص ایالات متحده آمریکا از بابت امضای سند همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین به شدت نگرانند کاملاً درست و واقعیتی غیرقابل انکار است. این مسئله، هم در مواضع اروپاییها و هم در واکنش های مقامات آمریکایی به خصوص خود جو بایدن آشکار بود و رئیس جمهور ایالات متحده این نگرانی را به طور صریح بیان کرد. چرا که این سند کمک بسیار جدی به ایران برای دور زدن تحریم ها و تقابل هرچه بیشتر و بهتر با سیاست فشار حداکثری خواهد کرد. البته به شرط آنکه این سند در نهایت به یک قرارداد مشخص، شفاف و عملیاتی ختم شود. از طرف دیگر چینی ها نیز با امضای این سند میتوانند به یک منبع بسیار گسترده از انرژی دست پیدا کنند. این نکته از آن جهت برای پکن اهمیت دارد که اگرچه خاورمیانه دارای ذخایر گسترده انرژی است و کشورهای حوزه خلیج فارس میتوانند به صادر کننده نفت خام به چین بدل شوند، اما تفاوت ایران در آن است که تحت سیطره و فشار ایالات متحده آمریکا قرار ندارد. چرا که واشنگتن با یک تماس و فشار کوچک می تواند کشورهای حاشیه خلیج فارس را وادار به کاهش فروش و یا افزایش قیمت نفت خام به چین یا هر کشور دیگری بکند. در صورتی که ایران با استقلال خود عملاً متفاوت از کشورهای این حوزه عمل می کند. یعنی تهران بازیگر قابل اعتمادتری برای پکن است. بنابراین چینیها هم نگاه خاصی به این سند و همکاری های بلندمدت با جمهوری اسلامی ایران دارند. پس در حقیقت این سند یک برد - برد واقعی برای تهران و پکن است. اما نکته اینجاست که اگر چه امضای این سند امتیازات خوبی برای ایران و چین دارد، اما از آن طرف نگرانی و تبعاتی را هم برای رقبای دو کشور هم در پی دارد. لذا به همان اندازه که این سند برای ایران و چین اهمیت دارد به همان اندازه برای غربیها و آمریکا نیز نگران آفرین است. از این روست که اروپایی ها و آمریکا اخیرا تلاش جدی برای بازگشت ایالات متحده به برجام و به قولی احیای توافق هسته ای را در دستور کار دارند.
اما سوال مهمتری که ذهن را درگیر می کند این است که آیا در صورت تداوم شرایط کنونی به خصوص اعمال تحریم ها و سیاست فشار حداکثری، اساساً بستری برای عملیاتی شدن مفاد سند همکاری های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین وجود دارد. چرا که به باور بسیاری از کارشناسان سند ۲۵ ساله در شرایط کنونی که تحریمهای جدی علیه ایران اعمال میشود عملاً فهرستی از آرزوهای تهران و پکن است؟
خیر اینگونه نیست. امضای این سند یک بستر طولانی مدت، گسترده و متنوعی از فرصت ها را در اختیار ایران و چین برای افزایش مناسبات اقتصادی و تجاری قرار داده است. پس با امضای این سند تهران میتواند بازار مشخص و روشنی برای فروش نفت و تعیین تکلیف درآمدهای ناشی از آن ایجاد کند. در صورتی که اکنون به واسطه تحریم های ناشی از برجام فروش ایران نفت خام ایران به کمترین میزان خود رسیده است. مضافا این که درآمد آن هم به واسطه تحریمهای پولی و بانکی عملاً بلوکه میشود. بنابراین مدلهای مختلفی برای تقابل هرچه بیشتر و بهتر با تحریمهای آمریکا ذیل این سند شکل خواهد گرفت. یعنی تهران و پکن می توانند مدل های جدیدی برای فروش نفت و انتقال پول آن به ایران پیدا کنند. خصوصاً اینکه چینی ها به دنبال قدرتمند کردن یوان دیجیتال هستند. اگر این مهم شکل بگیرد یک رقیب بسیار جدی برای دلار در مناسبات اقتصادی و تجاری جهان خواهد بود. لذا جا دارد که کشورهای مهمی مانند جمهوری اسلامی ایران برای تقویت این روند با چینی ها مشارکت جدی داشته باشند. چراکه اگر یوان دیجیتال قدرت پیدا کند منافع بسیار زیادی را هم برای ایران به دنبال خواهد داشت. چون یوان دیجیتال عملاً از توان نظارتی و اعمال فشار آمریکا خارج است. در کنار آن اگر قدرت دلار هم در هم شکسته شود اقتصاد آمریکا هم با افول مواجه خواهد شد. از این رو مجددا تاکید می کنم به همان اندازه که این سند برای ایران و چین اهمیت دارد به همان اندازه برای غربیها و آمریکا نیز نگران آفرین است. چرا که تبعات بسیار گسترده منفی برای اقتصاد آمریکا در بردارد. حال در این شرایط اروپایی ها و آمریکا بر طبل مذاکره برای بازگشت ایالات متحده به برجام و احیای توافق هسته ای میکوبند، اما در حقیقت این تلاش ها برای امتیازگیری بیشتر از جمهوری اسلامی ایران است.
ذیل این تحلیل شما به نظر میرسد تلاش های غرب به منظور احیای برجام اگرچه در یک سو برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای است، اما در سوی دیگر یقیناً باید لغو تحریم ها همراه شود. آیا غیر از این است؟
من در پاسخ به سوال قبلی شما اشاره کردم که اروپایی ها و به خصوص آمریکا فقط به دنبال امتیاز گیری بیشتر از ایران هستند چون هیچ اعتقاد و تمایلی به دادن امتیاز بیشتر به تهران ندارند. پس در حقیقت این دور از تلاش ها برای احیای برجام ذیل بازگشت آمریکا به توافق هسته ای با این هدف پی گرفته شده است که جمهوری اسلامی ایران از تمام اقدامات کاهش تعهدات برجامی خود بازگردد و در ازای آن بخشی از امتیازات فروخته شده قبلی برجام، آن هم در سطحی نازل تر مجددا به ایران فروخته شود. چون آمریکا در حقیقت هیچ کدام از تحریمهای راهبردی علیه ایران لغو نخواهد کرد. لذا باید گفت که این دور از تلاش های دیپلماتیک برای احیای برجام، آن هم در سایه بازگرداندن آمریکا به توافق در حقیقت برای امضای قرارداد جدیدی است که در آن امتیازات بیشتری از ایران بگیرند و روی همان کاغذ امتیازات جدیدی هم به ایران بدهند. چون پیرو سوال شما تلاش های غرب به منظور احیای برجام اگرچه در یک سو برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای است، اما در سوی دیگر یقیناً باید لغو تحریم ها همراه شود، ولی در عمل این امتیازات به ایران داده نخواهد شد. کما این که ما این تجربه تلخ را در خصوص برجام به عینه مشاهده کردیم. در این شرایط هوشمندی و خرد دیپلماتیک به مقامات و مسئولین دستگاه سیاست خارجی کشور این نکته را گوشزد میکند که از یک سوراخ دوبار گزیده نشوند. چون در زمان اوباما و انعقاد برجام تمام امتیازات مدنظر از ایران گرفته شد. صنعت هستهای به طور کامل متوقف شد و در مقابل هم روی کاغذ قرار بر آن بود که تحریم های نفتی و بانکی برداشته شود، اما در عمل هیچ تحریم بانکی برداشته نشد و در سایر موارد هم شرکت ها و کمپانی ها برای همکاری تجاری با ایران با موانع بسیار زیاد و تهدیدهای وزارت خزانه داری آمریکا مواجه شدند.
به موازات تلاش های ۱۰ روز اخیر به منظور بازگرداندن آمریکا به توافق هستهای مدلهای جدیدی برای احیای برجام مطرح گردید که مهمترین آن طرح اقدامات گام به گام و همزمان ایران و آمریکا بود که در نهایت با پاسخ منفی جمهوری اسلامی ایران مواجه شد. آیا واکنش های منفی تهران به این تلاش ها و نیز عدم استفاده از گزینه مذاکره مستقیم با آمریکا به نوعی فرصت سوزی ایران نیست؟
ببینید در طول سال های گذشته جمهوری اسلامی ایران بارها ثابت کرده است که هیچ ترس، نگرانی و واهمهای از مذاکره با هیچ کشوری به خصوص آمریکا ندارد، اما مذاکره ای که در آن منافع جمهوری اسلامی ایران تامین شود. ما به دنبال مذاکره برای مذاکره نیستیم. کشور با مشکلات بسیار زیادی مواجه است. نباید انرژی خود را صرف مذاکرات بیهوده و بی نتیجه ای بکنیم که فقط اهداف غربیها و آمریکا را تامین میکند. ما باید با مذاکره وضعیت کشور را بهتر کنیم. اگر مذاکرهای وضعیت کشور بدتر کرد به نظر شما دیگر آن مذاکره چه فایده ای دارد؟! در برجام قرار بود وضعیت فروش نفت، مناسبات پولی و بانکی، بیمه، کشتیرانی و غیره بهتر شود. آیا در عمل این مشکلات رفع شد و یا اینکه ما با چالش هایی به مراتب جدی تر از گذشته مواجه شدیم؟ اکنون شاهد هستیم که تحریمها بیشتر شدند، قدرت دلار در ایران افزایش پیدا کرد و مشکلات بسیار جدی اقتصادی و معیشتی برای مردم به دنبال داشت. پس مذاکره همیشه لزوماً خوب نیست.
قرار است تا ساعاتی دیگر نشست کمیسیون مشترک برجام با حضور نمایندگان ایران، چین، روسیه، آلمان، فرانسه و انگلیس در وین پیرامون بررسی ابعاد بازگشت احتمالی آمریکا به برجام و چگونگی اجرای کامل و موثر مفاد توافق هسته ای برگزار شود که در حقیقت ادامه نشست جمعه گذشته بود. مسئله مهمتر به حضور رابرت مالی به عنوان نماینده ایالات متحده آمریکا در این نشست باز می گردد. با توجه به نکاتی که مطرح کردید آیا این دو دور از نشست کمیسیون مشترک برجام با این دستور کار مشخص یعنی بازگرداندن ایالات متحده آمریکا به توافق هستهای، برای تبدیل ۱+۴ به ۱+۵، آن هم بدون لغو تحریم ها و پرداخت هزینه از جانب واشنگتن است؟
این نکته و تحلیل شما کاملا درست است. همان طور که اشاره کردید طبق اخبار قرار است که نماینده آمریکا هم در این دوره از نشست کمیسیون مشترک برجام حضور پیدا کند. اما گویا رابرت مالی در اتاقی مجاور اتاق اعضای حاضر در توافق هسته ای حاضر خواهد بود و اروپایی ها به عنوان واسط بین تهران و واشنگتن عمل خواهند کرد. در صورتی که اروپایی ها از همان ابتدا به طور جدی خواهان حضور آمریکا در نشست های کمیسیون مشترک برجام بودند تا بستر برای تبدیل ۱+۴ به ۱+۵ شکل گیرد بدون آنکه آمریکا لغو تحریم ها را به طور جدی در دستور کار قرار دهد و یا امتیاز و هزینه ای بابت اقدامات دولت دونالد ترامپ پرداخت کند. من قبلا هم اشاره کردم این تلاش ها برای احیای برجام، بازگشت آمریکا به توافق هسته ای و مطرح کردن مدل هایی مانند اقدام گام به گام در حقیقت تلاشی برای امتیازگیری هرچه بیشتر از ایران در قبال دادن امتیازات فروخته شده پیشین در سطحی نازل تر به تهران است.
اگر در نهایت شاهد تبدیل ۱+۴ به ۱+۵، آن هم بدون لغو تحریم ها و پرداخت هزینه از جانب واشنگتن باشیم چه تبعاتی برای کشور دارد؟
تبدیل ۱+۴ به ۱+۵، آن هم بدون لغو تحریم ها و پرداخت هزینه از جانب واشنگتن، فرعی بر اصل قضیه است. چرا که اگر در نهایت شاهد این مهم باشیم آمریکا می تواند در هر دوره متناسب با منافع خود عمل کند و عملا تمام معاهدات و توافقات را نادیده بگیرد. در یک دوره منافع آمریکا در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما ایجاب می کرد که ذیل پیگیری مذاکرات برجامی و حضور در ۱+۵، توان هستهای ایران را به طور کامل متوقف گردد. در زمان دونالد ترامپ منافع آمریکا در آن بود که از ۱+۵ خارج شود و اکنون جو بایدن به دنبال آن است که مجددا ۱+۴ را به ۱+۵ تبدیل کند. یعنی ایالات متحده بدون پرداخت هزینه و لغو تحریم ها دوباره به عنوان عضو برجام مطرح شود. پس با این رویه هیچ تضمینی وجود ندارد که رئیس جمهور آتی آمریکا دوباره از همین رفتارها استفاده نکند. به خصوص آنکه از هم اکنون خود دونالد ترامپ و نیز مایک پمپئو آمادگی جدی برای حضور در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا دارند. پس اگر ایران نتواند بر مواضع اصولی خود پافشاری کند و بازگشت آمریکا به برجام را منوط به لغو کامل تحریم ها، راستی آزمایی آنها و مهمتر از همه تضمین برای عدم تکرار این رفتارها کند عملاً نشست امروز سه شنبه وین یک تله دیپلماتیک برای تهران به شمار میرود.
نظر شما :