با این همه مصیبت و سختی
مگر میشود از رفتن ترامپ خوشحال نباشیم؟!
نویسنده: دکتر اعظم ملایی، محقق و پژوهشگر روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: بعد از چندین ماه کشمکش و کارزار انتخاباتی نفس گیر و پس از آن انتخاباتی پر حرف و حدیث و بحث برانگیز، سرانجام رسانه های آمریکایی جو بایدن، نامزد حزب دموکرات را به عنوان رئیس جمهوری منتخب ایالات متحده آمریکا معرفی کردند. هر چند تیم انتخاباتی ترامپ هنوز زیر بار پذیرش این نتیجه نرفته و اعلام کرده که تخلفات انتخاباتی را پیگیری می کند و کار را به دادگاه عالی می کشاند، اما بسیاری از رهبران جهان که در طی چهار سال گذشته برای کنار رفتن وی از قدرت لحظه شماری می کردند، از نخستین لحظات اعلام خبر پیروزی بایدن، تبریک گفتن به وی را آغاز کردهاند.
در ایران اما نوعی سردرگمی نسبت به نتایج انتخابات آمریکا البته در سطح جامعه و مردم وجود دارد؛ در شرایطی که مسئولان کشور اعلام کرده اند نتیجه انتخابات آمریکا برایشان مهم نیست و فرقی نمی کند چه کسی روی کار بیاید و رسانه ملی با تهیه گزارشهای متعدد و جانبدارانه می کوشد به مردم القاء کند نباید به نتیجه انتخابات آمریکا اهمیت بدهند و تحولات سیاسی این کشور هیچ تأثیری روی ایران ندارد! این سؤال در ذهن جامعه ایرانی شکل گرفته است که آیا به راستی کنار رفتن فردی مثل ترامپ نباید برای ما مهم باشد؟!
ترامپ و ترامپیسم پدیده های شگرف در عرصه روابط بین الملل بودند که نه تنها ایران، بلکه کل جهان را تحت تأثیر خود قرار دادند. طی چهار سال گذشته به واسطه روی کار آمدن این فرد تاجر پیشه، بی تجربه در دیپلماسی و تعاملات سیاسی و البته خود محور و یاغی، حقوق بین الملل و تعاملات همکاری جویانه بین المللی با بیشترین آسیب مواجه شده اند و سازمان های بین المللی وجاهت و کارایی خود را تا حد زیادی از دست داده اند، اما به جرات می توان گفت هیچ کشوری در دنیا به اندازه ایران از ریاست جمهوری دونالد ترامپ متضرر نشد!
جمهوری اسلامی ایران پس از دستیابی به توافق و اجماع در عرصه تصمیم گیری درونی پیرامون مذاکره با قدرت های جهانی برای خارج کردن پرونده هسته ای کشور از حالت بحرانی، وارد مذاکراتی سخت و نفسگیر شد؛ مذاکراتی که چندین سال وقت و انرژی وزارت امور خارجه و دیپلماتهای کارکشته کشورمان را گرفت و در نهایت به توافقی منجر شد که قدرت های بزرگ جهان و شورای امنیت بر آن صحه گذاشتند و بر مبنای آن نه تنها حق کشورمان برای دسترسی به انرژی صلح آمیز هسته ای را به رسمیت شناختند، بلکه تصمیم گرفتند که به عادی سازی روابط و تجارت با کشورمان بپردازند.
هنوز یادمان نرفته که در ماه های بعد از برجام چگونه موج شرکتها و سرمایه گذاران خارجی روانه ایران شدند و خواهان افزایش تعامل با کشورمان بودند، اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ ورق برگشت؛ این رئیس جمهور خود خواه و مستبد آمریکا یک تنه به این توافق مشروع بین المللی پشت کرد و کشورمان را که از نظر همه دنیا و البته آژانس بین المللی انرژی اتمی تابع قوانین و توافقات صورت گرفته بود را مورد سخت ترین تحریمهای تاریخ قرار داد.
ترامپ که از بد روزگار قدرت، نفوذ، خودخواهی و استبداد رأی را با هم داشت، بی توجه به نظر سایر کشورها و به ویژه طرفهای برجام، راه را بر صدور نفت و سایر کالاهایمان بست، با تهدید همه کشورها به تحریم، سرمایه گذاران خارجی را از ایران فراری داد، مبادلات بانکی را برایمان دشوار و در مقاطعی غیر ممکن کرد و حتی کشورهایی که قبل از این تحریمها با ایران مبادله کرده بودند را مجاب کرد تا پول هایمان را بلوکه کنند، هند را از پروژه توسعه بندر چابهار ایران بیرون کشید و با حمایتهای بی دریغ از اسرائیل و تطمیع کشورهای عرب، ایران را به دشمن اصلی کشورهای عرب و مسلمان منطقه تبدیل کرد و به این بهانه به آنها سلاح فروخت! بی توجه به همه قوانین بین المللی سردار محبوب ایرانی، قاسم سلمانی را در خاک کشور همسایه ترور کرد و مدعی شد که یک تروریست را کشته است، اما در مقابل دست گروه تروریستی طالبان را برای جنایت علیه مردم افغانستان باز گذاشت و دولت این کشور را مجبور کرد زندانیان آنها را آزاد کند و پای میز مذاکرات بی نتیجه با آنها بنشیند تا او بتواند ژست صلح سازی در خاورمیانه را به خود بگیرد.
حال با این همه آسیب و لطمه ای که ترامپ صرفا به دلیل خودمحوری و قانون گریزی شخصی به منافع ملی ایران و صلح در منطقه زده است، مگر می توان از رفتنش خوشحال نبود؟ و اساسا چرا مقامات دولتی و رسانه ملی ما باید بگویند نتایج انتخابات آمریکا برای ما فرقی ندارد! مگر طی چهار سال گذشته همه این افراد و رسانهها بالاتفاق ترامپ را سیاستمداری دیوانه، دروغگو، بی قانون و خودمحور خطاب نمی کردند که به خاطر خود رأییاش به ایران لطمه زده است؟ حال چگونه برایشان مهم نیست که این فرد از سمت ریاست جمهوری آمریکا کنار برود؟
البته در این میان برخی از سیاستمداران پوپولیست منتقد دولت نیز که کوچکترین اطلاعی از سازو کارهای روابط بین الملل و نحوه کشورداری ندارند، با نادیده گرفتن مشکلات حادی که دولت آمریکا در چهار سال اخیر برای کشورمان ایجاد کرده و خلط مبحث، می کوشند بر این نکته تأکید کنند که اهمیت دادن به نتیجه انتخابات آمریکا در تضاد با سیاست «نگاه به درون» و «خود اتکایی» است! رویکردی که یا ریشه در ناآگاهی آنها از روابط بین الملل مدرن دارد و یا حاصل بی صداقتی و اولویت اغراض و منافع جناحی برای آنها است.
البته بر کسی پوشیده نیست که استراتژی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران بستگی چندانی به نگرشهای حزبی ندارد و رویکرد برگزیدگان این دو حزب تنها در سطح تاکتیک متفاوت است؛ مسأله ای که تدبیر استراتژیک ایران برای رهایی قطعی از این بحران را می طلبد، اما این مسأله هم قابل انکار نیست که بین رئیس جمهوری که زبان دیپلماسی را می فهمد و برای قوانین و توافقات بین المللی و همکاری با سایر قدرت های جهانی احترام قائل است، با فردی که کیش شخصیت دارد و می کوشد همه روندها و مناسبات بین المللی را مطابق میل خودش تغییر دهد، تفاوت زیادی وجود دارد.
یکی از برنامه ها و سیاست های دولت حسن روحانی شفافیت و صداقت با مردم بود، حال انتظار همین مردم این است که حداقل رئیس جمهوری کشورمان و اعضای دولت وی با وجود فشارهایی که بر آنها اعمال می شود، در بیان مواضعشان نسبت به کنار رفتن ترامپ از قدرت صادق و یکرو باشند و خلاف مواضع پیشین خود حرفی نزنند.
البته صداقت و روراستی تنها یکی از مطالبات مردم است؛ در شرایطی که ترامپ زخم خورده از انتخابات هنوز دو ماه تا پایان دوران ریاست جمهوری اش زمان دارد و البته در انتخابات میان دوره ای سنای آمریکا نیز اکثریت این نهاد به جمهوری خواهان رسیده، به نظر می رسد تهدیدات این «اعجوبه عالم سیاست» علیه کشورمان هنوز به پایان نرسیده است. بنابراین انتظار مردم از دولت و دیپلمات های کشورمان این است که درگیر بازی ها و فشارهای سیاسی نشوند و همچون گذشته مشفقانه به دنبال تدبیری برای تهدیدات جدید آمریکای ترامپ در دو ماه آتی باشند.
نظر شما :