ترامپ و بایدن؛ دو آمریکای متفاوت در انتظار دنیاست

۱۲ آبان ۱۳۹۹ | ۰۹:۳۷ کد : ۱۹۹۶۷۲۹ سرخط اخبار

تفاوت سیاست خارجی ترامپ و بایدن در شکافی نظری و عمیق ریشه دارد که به دلیل میزان قدرت این کشور، این تفاوت اثراتی مهم بر جهان خواهد گذاشت. شکافی که موجب خواهد شد تا ریاست جمهوری هرکدام دو جهان کاملا متفاوت شکل دهد.

به گزارش رویداد۲۴ در سالی که دنیا به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا، علاوه بر دشواری‌های انسانی و بحران گسترده سلامت جهانی، با ضربه سنگین اقتصادی نیز روبه‌رو شده، نقش و تصمیمات واشنگتن در قبال تک تک مسایل بین‌المللی، از هر زمانی مهم‌تر به نظر می‌رسد.

از موقعیت و قدرت سازمان بهداشت جهانی تا پیمان‌های بین‌المللی تجارت آزاد، تلاش برای مبارزه با گرمایش زمین، مبارزه با تروریسم، امنیت انرژی، جنگ‌های خاورمیانه و … مسایل بسیاری در دنیای امروز به شکلی قابل ملاحظه از نتیجه انتخابات آمریکا اثر می‌گیرند.

اما فارغ از اظهارنظرها و جزییات برنامه‌هایی که دو نامزد به عنوان سیاست خارجی خود ارائه می‌کنند، تفاوت آمریکای ترامپ با آمریکای بایدن در سطح بین‌المللی، در شکافی نظری و عمیق ریشه دارد؛ شکافی که موجب خواهد شد تا ریاست جمهوری هرکدام از این دو نامزد، دو جهان کاملا متفاوت شکل دهد. نخستین تفاوت بنیادین ترامپ و بایدن نتیجه باورهای متفاوت این دو سیاستمدار درباره نقش آمریکا در جهان است.

این تفاوت لزوما بر اساس دوگانه ایدئولوژیک جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا مرزبندی نمی‌شود، چرا که شعار سیاسی "اول آمریکا" که توسط ترامپ پیگیری می‌شود، در عرصه بین‌المللی با نظرات و ایده‌های بسیاری جمهوریخواهان با نفوذ همخوانی ندارد و بیشتر بخشی از محافظه‌کاران سنتی را نمایندگی‌ می‌کند.

آغاز اختلاف هم از پاسخ‌های متفاوت به این سوال آغاز می‌شود: نقش آمریکا در جهان امروز چیست؟ برای بسیاری جمهوریخواهان (مانند نئوکان‌ها که در دهه‌های اخیر قدرت مسلط حزب جمهوریخواه بودند) آمریکا باید به شکلی فعالانه در جهان از منافعش دفاع کند و از انتقادهایی مانند سیاست خارجی تهاجمی، سلطه‌طلب یا گسترش‌طلب نهراسد. در این نگاه با ته‌مایه‌ای مذهبی، آمریکا معبد آرزوهای بشر (A city upon the hill) و 'نور امید' جهان است.

در چارچوب همین گفتمان، نه تنها سیاست خارجی "مداخله‌جویانه" مشروعیت دارد، بلکه در برخی موارد مانند جنگ سال ۲۰۰۳ آمریکا علیه عراق، رنگ و روی وظیفه‌ای اخلاقی برای "آزاد کردن" دیگران پیدا می‌کند.

و در عین حال به دفاع از "نور امید" بشر، حتی به قیمت زیرپا گذاشتن قوانین بین‌المللی (مثلا حملات پهپادی دوران اوباما در یمن)، مشروعیت می‌دهد.دونالد ترامپ اما این گفتمان را در مرزهای آمریکا متوقف می‌کند. او با اتکا به ایده‌های اقلیتی از راست‌گرایان آمریکایی (چهره‌هایی مانند استیو بنن)، در دکترین سیاست خارجی خود، نقش رهبری آمریکا در سیاست بین‌الملل را بسیار محدودتر از آنچه بعد از جنگ جهانی دوم در کاخ سفید دنبال شده می‌بیند و به همین دلیل نیز به شدت با "جنگ‌های ابدی" آمریکا در خاورمیانه که جمهوریخواهان پیش از او آغاز کردند، مخالف است.

ریاست جمهوری جو بایدن از این منظر، بازگشت آمریکا به دوران پیش از ترامپ است؛ دورانی که آمریکا بر نقش رهبری خود در عرصه بین‌المللی تاکید خواهد داشت و فعالانه تلاش خواهد کرد تا از همه ابزارهایش برای تثبیت این موقعیت استفاده کند.

او - همانند دموکراتهای دیگر بعد از جنگ جهانی دوم - در روش "رهبری جهانی آمریکا" با جمهوریخواهانی مانند بوش پدر و پسر یا رونالد ریگان تفاوت‌هایی اساسی خواهد داشت، اما در اینکه آمریکا فراتر از مرزهایش باید فعالانه نقش رهبری برعهده بگیرد، با آنها هم‌نظر است.تفاوت‌های جو بایدن و دموکرات‌هایی شبیه به او (باراک اوباما و بیل کلینتون) با جمهوریخواهانی مانند جرج بوش یا دونالد ترامپ، در یک مجادله نظری دیگر ریشه دارد: اختلاف بر سر ماهیت نظم جهانی.

و در پی همین اختلاف است که یکی بر چندجانبه‌گرایی تاکید می‌کند و دیگری بر یک‌جانبه‌گرایی. یا یکی به دنبال قدرت گرفتن سازمان‌های بین‌المللی و احترام به رژیم‌های حقوق بین‌الملل است و دیگری با این روش مخالف است.

نتیجه این اختلاف نظر، تفاوت اصولی رویکرد سیاست خارجی ترامپ و بایدن در قبال سازمان‌های بین‌المللی و همکاری‌های همه‌جانبه است. خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی و شورای حقوق بشر سازمان ملل، خروج آمریکا از پیمان اقلیمی پاریس، اظهارنظرهای منفی درباره ناتو و تهدید به خروج از این ائتلاف نظامی و همچنین خروج از برجام، نتیجه همین رویکرد است.

جو بایدن در مقابل اعلام کرده که اگر رییس‌جمهور شود، تمامی این تلاش‌های دولت ترامپ را بی‌ثمر خواهد کرد.

او می‌گوید که کشورش را به سازمان بهداشت جهانی باز می‌گرداند و تلاش خواهد کرد تا این سازمان در ماموریتش برای مهار بحران‌های بین‌المللی پزشکی، تقویت شود. واشنگتن را دوباره عضو پیمان پاریس می‌کند. و به برجام باز می‌گردد تا جلوی ساخت بمب هسته‌ای توسط جمهوری اسلامی ایران را بگیرد.

در واقع استراتژی جو بایدن و همفکرانش در وزارت خارجه آمریکا، تقویت "قدرت نهادی" آمریکاست؛ قدرتی که از طریق نفوذ بالا و گاهی تسلط کامل این کشور بر سازمان‌های بین‌المللی به دست می‌آید و ضامن منافع ملی این کشور است.

حق رای و موقعیت استثنایی این کشور در سازمانهای بین‌المللی مالی مانند صندوق بین‌المللی پول، عضویت دائم و حق وتو در شورای امنیت و نفوذ قابل توجه در سازمان ملل و بسیاری از نهادهای وابسته به آن که از طریق تامین بخش عمده بودجه این سازمان‌ها به دست آمده، همه بخشی از قدرت نهادی آمریکا در سیاست بین‌الملل است که جو بایدن برخلاف دونالد ترامپ آن را تقویت خواهد کرد.

و همین تفاوت رویکرد است که جو بایدن را به گزینه محبوبی برای متحدان غربی آمریکا، به ویژه کشورهای عضو ناتو تبدیل کرده است. انتقادهای ترامپ از ناتو، بسیار فراتر از نارضایتی از هزینه مالی این ائتلاف نظامی برای واشنگتن گسترش یافت و او حتی این نهاد را "منسوخ" توصیف کرد. ناتو در نگاه سیاستمدارانی چون بایدن یکی از ستون‌های مهم امنیت ملی آمریکاست که در ابعادی خارق‌العاده، بر موقعیت و قدرت بین‌المللی آمریکا اثر گذاشته و همزمان پشتوانه حیاتی واشنگتن است در رقابت پرمخاطره‌اش با چین و روسیه.

به همین دلیل ناتو نیز به رغم اینکه هنوز نتیجه انتخابات آمریکا روشن نیست و چه بسا مجبور شود چهار سال دیگر با دونالد ترامپ سر کند، خوشحالی‌اش را از احتمال ریاست جمهوری بایدن مخفی نکرده است. این سازمان اعلام کرد که در صورت پیروزی بایدن، نشست بعدی ناتو بسیار زودتر در ماه مارس سال ۲۰۲۱ برگزار خواهد شد تا زمینه ترمیم روابط پر از کدورت دو سوی آتلانتیک فراهم شود.

اما اگر ترامپ رییس‌جمهور شود، این نشست به احتمال زیاد در تابستان برگزار خواهد شد. فراتر از ناتو، این انتظار وجود دارد که اصولا آمریکای بایدن، به شکل قابل توجهی فراتر از آمریکای ترامپ به همکاری‌های بین‌المللی روی بیاورد و شباهت بسیاری به آمریکای اوباما داشته باشد؛ آمریکایی که تلاش خواهد کرد از یکجانبه‌گرایی پرهیز کند و اهدافش را در چارچوب همه‌جانبه‌گرایی، توجه به منافع متحدان و تقویت ائتلاف‌های بین‌المللی‌اش دنبال کند.


( ۱ )

نظر شما :