کمک ها به ونزوئلا، اقدامی در راستای احیای عملیات ضدآمریکایی در آمریکای لاتین
ایران آمریکا را در حیات خلوت خودش به چالش می کشد
نویسنده: استفن جانسون
دیپلماسی ایرانی: درست زمانی که ماجراجویی های ایران در نیمکره غربی داشت از یادها محو می شد، هواپیماهای مسافربری ایرانی (در ماه آوریل) در ونزوئلا فرود آمدند و طبق برخی گزارش ها، ایرانی ها در صدد کمک با از سرگیری فعالیت پالایشگاه های فرسوده ونزوئلایی از طریق تامین قطعات و تعمیر برآمدند تا به کشور دوست در کنترل بیشتر بر نیروهای امنیتی و مقابله با اعتراض های داخلی کمک کنند. بلومبرگ در گزارشی نوشت ونزوئلا در ازای خدماتی که دریافت کرده، محموله طلا به ارزش 500 میلیون دلار به این هواپیماها تحویل داده است. در ماه مه هم 5 نفتکش حامل بنزین بنادر ایران را به مقصد ونزوئلا ترک کردند. اگرچه این اقدامات ایران پاسخی به یک شریک نومید انگاشته می شود، اما در عین حال یادآور کار ناتمام ایران در قاره آمریکا و امید تهران به نقشی که کاراکاس می تواند در احیای نفوذ آن در منطقه ایفا کند، است. ظاهرا بسیاری از مقامات ایران از این مساله ناخشنود هستند که چرا سرمایه گذاری های گسترده در ونزوئلا جواب نداده.
ایران تاریخچه ای طولانی در قاره آمریکا دارد. رابطه آن با ونزوئلا دست کم به سال 1960 و زمانی برمی گردد که هر دو کشور عضو موسس اوپک بودند. پس انقلاب اسلامی در سال 1979 که با سرنگونی شاه تحت حمایت آمریکا همراه بود، ایران روابط نزدیکی با کوبا و نیکاراگوئه برقرار کرد و با مقابله با نفوذ ایالات متحده در آن کشورها هماهنگ شد. پس از روی کار آمدن هوگو چاوز در سال 1998 ونزوئلا درها را به روی همکاری با ایران در بسیاری از پروژه های داخلی گشود و به این کشور در اتحاد با اوو مورالس، رئیس جمهوری پوپولیست بولیوی، و رافائل کورئا، رئیس جمهور اکوادور، کمک کرد. کلید همکاری ایران و ونزوئلا یک رابطه شخصی بین چاوز و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری وقت ایران، بود. در دیدارهای مکرر آنها حدود 300 توافق نامه به امضا رسید. با این حال، روابط دو کشور در سال 2013 با درگذشت چاوز و پایان ریاست جمهوری احمدی نژاد به پایان رسید.
برخی برآوردشان این بود که مقامات ایران طی سال ها از سرمایه گذاری های پرهزینه بی حاصل سرخورده شده بودند. کارخانه مشترک خودروسازی «ضد امپریالیستی» در ونزوئلا هرگز به اهداف تولید دست نیافت و خودروهای بی کیفیت تولید کرد که فروش خوبی نداشتند. فعالیت مسیر هوایی کاراکاس-تهران که در سال 2007 به رغم ترافیک کم با سرمایه هنگفتی ایجاد شده بود، در سال 2010 متوقف شد. سرمایه گذاری های نفتی با قراردادهایی صورت گرفتند که ایران آنها را نامطلوب می دانست و معاملات در بخش معدن هرگز از کاوش فراتر نرفتند چرا که بسیاری از منابع معدنی به دست چریک های کلمبیا و باندهای جنایتکار افتادند. نهایتا بی کفایتی نیکلاس مادورو در مدیریت مالی همکاری های بیشتر ایران با ونزوئلا را دشوارتر کرد.
شرایط در دیگر نقاط آمریکای لاتین هم بهتر نبود. در بولیوی بهره برداری مشترک از ذخایر گسترده لیتیوم امیدوار کننده نبود چون مورالس در نهایت شرکای آلمانی و چینی را به ایران ترجیح داد. پس از آنکه تلاش مجدد مورالس در انتخابات به استعفای او انجامید، دولت موقت مجددا پیشنهاد اجرایی شدن دانشکده مشترک آموزش نظامی که ایران در شمال بولیوی ساخته بود را مطرح کرد. در اکوادور، مشارکت های بانکی، یک پروژه نیروگاهی، همکاری نظامی و سرمایه گذاری های مشترک در بخش معدن به دلیل تحریم های ایالات متحده علیه ایران و به دلیل تلاش های جانشین کورئا برای بهبود روابط کشورش با ایالات متحده تقریبا متوقف شدند. در رابطه با نیکاراگوئه هم به رغم رویکرد مشترک ضدآمریکایی، بدهی های قدیمی مسیر را به روی حمایت بیشتر ایران بستند. در آخر اینکه مراکز فرهنگی و مذهبی تاسیس شده توسط ایران تاکنون تاثیر قابل توجهی در ترغیب مردم منطقه آمریکای لاتین به اسلام شیعه نداشتند.
اما این بدان معنا نیست که ایران دیگر هیچ نفوذی در آمریکا لاتین ندارد. ایران و کوبا یک کمیسیون مشترک دیرینه در همکاری های اقتصادی، علمی و فنی دارند. همچنین ایران هنوز روابط خوبی با چپ سیاسی بولیوی دارد. در دهه 1990 حزب الله توانست در منطقه ای میان مرز سه کشور آرژانتین، برزیل و پاراگوئه نفوذ به دست آورد و حالا هم به نظر می رسد که حزب الله با توجه به اقامت صدها تبعه لبنان و سوریه در آمریکای جنوبی، امتیازاتی در منطقه کسب کرده است. اگرچه این روابط نمی توانند به اندازه روابط مشترک نظامی، مالی و صنعتی که تاثیرگذاری نفوذ ایران را نشان می داد حائز اهمیت باشند، اما باز هم برای اقدام علیه ایالات متحده و متحدان منطقه ای آن کافی هستند.
در حال حاضر، مساله مشکل آفرین احتمالی برای برنامه ایران، سقوط مادورو است. به همین دلیل است که ایران روی کمک به صنعت نفت ونزوئلا که 90 درصد از درآمد دولت مادورو را تشکیل می دهد، متمرکز شده است. ونزوئلا بدون سرمایه گذاری و رسیدگی به هزینه های نگهداری به سختی می تواند یک سوم از نفتی که پیشتر تولید می کرد را تولید کند و قابلیت پالایش نفت یا تولید سایر محصولات وابسته همچون بنزین را ندارد. نبود سرمایه گذاری به شبکه برق رسانی آسیب زده و توزیع مواد غذایی را دچار مشکل کرده و مردم را با گرسنگی و دشواری های نظام بهداشت و درمان مواجه کرده است. از دیدگاه ایران، منشاء اصلی امید آن در منطقه آمریکا لاتین در حال فروپاشی است.
اگر مادورو در ونزوئلا شکست بخورد، ممکن است نظام ها در کوبا و نیکاراگوئه هم به همان سرانجام برسند و بدین ترتیب، باقی شرکای ایران در نیمکره غربی توانایی مقابله با نفوذ ایالات متحده را نخواهند داشت. بنابراین، از نظر ایران کمک به مادورو در راه اندازی مجدد پالایشگاه ها و کمک به درآمدزایی این کشور، ارزش زحمت های آن را دارد؛ اما با توجه به مشکلات اقتصادی ایران، معلوم نیست که تا چه زمانی می تواند به این کمک ها ادامه دهد. روسیه و چین شاید مایل باشند بخشی از بار این مشکلات را همراه با ایران به دوش بکشند تا از رد پای ژئوپلیتیک آن در آمریکای لاتین حمایت کنند. به علاوه، این احتمال وجود دارد که ایران به باقی ذخایر طلای ونزوئلا که ارزش آن به 6.3 میلیارد دلار می رسد، در برابر خدمات خود چشم دوخته باشد. به علاوه، به نظر می رسد که کووید 19 واکنش ایالات متحده به اقدامات ایرانی در قاره آمریکا را کند کرده است؛ اما به هر حال، بعید است که آمریکا برای مدت طولانی تلاش های ایران برای افزایش نفوذ در حیات خلوتش را نادیده بگیرد.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :