مینیاپولیس،کانون بحران حقوق بشر ایالات متحده

چند نکته درباره حوادث امروز امریکا

۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۳:۱۲ کد : ۱۹۹۲۰۶۴ اخبار اصلی آمریکا
امیر بی پروا در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در میناپولیس از طریق قتل یک شهروند، اعمال خشونت نسبت به معترضین و کنشگران مدنی در برابر افکار عمومی جهان، حقوق بشری چون حق حیات؛ حق تجمع، منع تبعیض و منع آزار و اذیت و شکنجه نقض می شود و کانون جلب توجه این روزهای افکار عمومی درباره نقض حقوق بشر شده است. 
چند نکته درباره حوادث امروز امریکا

نویسنده: امیر بی پروا، دکترای حقوق بین الملل عومی، پژوهشگر و فعال حقوق بشر

دبپلماسی ایرانی: همزمان با قتل جورج فلوید توسط مامور پلیس آمریکا، در ملاء عام شوکی عظیم نه تنها بر افکار عمومی آمریکا بلکه بر افکار عمومی جهان وارد شد. متعاقب این رفتار وحشیانه سیاستمداران، فعالان حقوق بشر و کنشگران جامعه مدنی اعلام موضع کردند و افکار عمومی در سرتاسر دنیا واکنش خود را نسبت به این رفتار نشان دادند و اعتراضات گسترده ای در ده ها ایالت آمریکا در اعتراض به وحشی گری مامورین پلیس رخ داد که به خشونت منتهی شد. تاملی ساده در جریان جورج فلوید نشان دهنده این است که این  رفتار ضربه ای به وجدان بشریت بوده که وجدان بشریت نسبت به آن عکس العمل نشان داد و این گستردگی رفتار عمومی نشانه حمایت همه مردمان جهان صرف نظر از تفاوت های ذاتی از انسانیت و کرامت انسانی است.

ابعاد حقوق بشری بحران مینیا پولیس، به جهت نقض آشکار کرامت انسانی و حقوق انسان ها از جهت مختلف قابل مداقه و بررسی است:

اول، رفتار مامور پلیس که توسط دوربین های عابران ضبط شد، رفتار غیر انسانی و مغایر با کلیه مقررات آیین دادرسی کیفری و قوانین کیفری نسبت به افراد مظنون، متهم و محکوم بود که منجر به قتل جورج فلوید در برابر دیدگان جهانیان شد. این رفتار مامور پلیس با قواعد حقوق بشری مختلفی مغایرت دارد و نقض ماده6، میثاق حقوق مدنی و سیاسی است، به این شرح که قتل یک انسان بدون مجوز قانونی به هر نحو نقض حق حیات ابتدایی ترین حق انسانی است، نقض حقی که زیر بنای سایر حقوق انسانی و مبنای دیگر حقوق بشری است. دولت ها برای حفظ حیات انسان ها دارای تعهدند و این تعهد نوعی تعهد ایجابی و سلبی است به این معنا که باید همه اقداماتی را برای حمایت از حق بر حیات انجام بدهند و از اعمالی که مغایر با این حق هستند خودداری کنند. رفتار   پلیس آمریکا نقض آشکار حق حیات و رکن مادی بزه قتل است که نقض بدیهی حق بشری حیات است.

دوم، رفتار وحشیانه مامورین با یک شخص مظنون به دور از رعایت حداقل استانداردهای مشترک آیین دادرسی در کشور های مختلف بود، طوری که مامورین جورج فلوید را به صورت وحشیانه مورد ضرب و جرح قرار دادند و مامور قاتل با پایش بر گردن او فشار آورد، این رفتار مصداق ضرب و جرح و نمونه شکنجه و آزار و اذیت است که مغایر با ماده 7 میثاق حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون منع شکنجه است.

سوم، آزار و اذیت یک فرد سیاه پوست که متعلق به یک اقلیت نژادی است به طوری که با وی رفتار غیرقانونی بشود و به صورت خلاف قانون به قتل برسد نمونه آشکار تبعیض است که با ماده 26 میثاق حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون محو تمامی آثار تبعیض نژادی مغایرت دارد. البته رفتار تبعیض آمیز نسبت به رنگین پوستان از سال های بسیار دور وجود داشته و امروز در عصر حقوق بشر، کرامت انسانی و تساوی انسانها سوابق این رفتارها در آمریکا وجود دارد که حتی در بیا نیه 28 مه کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد به آن اشاره شده است.

چهارم، مردم در ایالت های مختلف تجمعات اعتراضی را نسبت به  قتل جورج فلوید و اعمال خشونت و تبعیض به رنگین پوستان برگزار کردند که این تجمعات با اعمال خشونت پلیس روبه رو شدند که این رفتار مقامات امنیتی نقض حق بر تجمع و اجتماعات است. این حق در ماده 20 میثاق حقوق مدنی و سیاسی به عنوان یک حق بشری شناسایی شده و این رفتار نقض آشکار حق تجمع است.

پنجم، ترامپ خواهان پایان اعتراضات شده و به فرمانداران ایالات هشدار داده و اعلام کرده که ارتش را مستقر می کند، این نوع برخورد با اعتراضات به دلیل نقض حقوق بشر و اعمال تبعیض نژادی به معنای نفی مسئولیت دولت در حمایت از حقوق بشر  و کرامت انسانی است  و نشان می دهد که دولت با عمل خود حقوق بشر ر ا نقض می کند.

در میناپولیس از طریق قتل یک شهروند، اعمال خشونت نسبت به معترضین و کنشگران مدنی در برابر افکار عمومی جهان، حقوق بشری چون حق حیات؛ حق تجمع، منع تبعیض و منع آزار و اذیت و شکنجه نقض می شود و کانون جلب توجه این روزهای افکار عمومی درباره نقض حقوق بشر شده است. 

کلید واژه ها: تظاهرات امریکا میناپولیس جورج فلوید


( ۷ )

نظر شما :

علی ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۵:۲۶
نژاد پرستی در ژنتیک اورپاییان وجود دارد ،بطوریکه در تصاویر مریم ومسیح وحواریونش از صدها سال وحتی در بعضی کلیساها بیشتر از هزار سال پیش عکسهای ،منسوبین دینشان را برنگ پوست وموی خودشان کشیده اند ،در صورتی که مردمان بومی ساکن در سرزمینهای ظهور عیسی،وموسی،سبزه وفرقی فاحش با آنچه نقاشان اورپایی کشیدهاند دارند ، پس در می یابیم تبعیض وخودستایی در بین اورپاییان پیشینه دراز دارد. چنانکه اورپاییان بعد از راه یابی به آمریکا واسترالیا وزلند نو،ووووووو تمام ساکنان بومی را بطرق مختلف از بین بردند وسرزمینشان را غصب کرده وعلاوتا یک اسم وحشی هم برویشان گذاشتند!! ودر آفریقا بر برده داری واستعمار واستثمار وچپاول کل هستی شان،رژیمهای آپارتاید تا بیست سال پیش در کل آفریقا مخصوصا در آفریقای جنوبی ونامبیا رودزیا وووو لذا برای اورپایی جماعت شوونیسم وآپارتاید،بیماری ژنتیک وارث پدری محسوب میشود،واز ابرازش هم هیچ ابایی ندارند بلکه افتخار هم میکنند، وحالاهم در پی فرصتی هستند تا بقیه ساکنین کره زمین « مثل هندی،مسلمان،خاورمیانه ای وووو» را از بین ببرند، در لندن وپاریس واشنگتون واکثر شهرهای آمریکایی کارهای پست وکم اهمیت « مثل نظافت توالت،وحمل نقل آشغال زباله...» بعهده سیاهان است، ودر عرض ۵۰۰ سال بهره کشی واستثمار سیاهان تنها یک مورد یک سیاه دورگه «« اوباما»» را آنهم بصورت دکور قضیه به روی کار آوردند..تا بهانه ای شود برای توجیه شان ،در صورتی که در مجلس سنا وکنگره آمریکا برای دکور قضیه دو ویا سه نفر سیاهپوست جا داده اند ،و۹۹ در صد امورات دردست سفیدپوستان است،،،، وبا اینکه سیاهان واسپانیولی ولاتین وآسیایی تباران نزدیک نصف جمعیت آمریکاست ولی مشارکت در امورات کشوری وسرمایه وهستی شان نسبت به در صد جمعیت شان در حد ۱۰ در صد است،وتمام کارتل های سرمایه وبنگاهای مالی در دست سفید پوستان است، وحتی در نظر دارند مثل فرمول لیبریا «« لیبریا مملکتیست در آفریقا که ۶۰ سال پیش سیاهان مشکل دار از نظر فزیک وسلامت ،ومعترض به ساختار نظام آمریکا را به آنجا آوردند وبرایشان مملکت ساختند واز دستشان راحت شدند» البته در این جابجایی نزدیک ۹۰ در صدشان بعلل مختلف از بین رفتند،وآنها هم که ماندهاند بعلل نامعلوم بیماری های گوناگونی مثل ایدز ،ابولا ،تب کنگو....» گرفتار واز نظر اقتصادی هم در وضع بحران هستند، پس منتظر باشیم که آمریکاییان در فکر ایجاد لیبریای دیگری هستند تا از دست سیاهان برای همیشه راحت شوند. وبه ممالکی مثل : عراق،افغانستان،سوریه،یمن،لیبی،سومالی،لبنان،وووو نقشه جنگهای فرسایشی وتولید وپرورش گروهکهای تروریستی برای کشتار مسلمانان مثل داعش،القاعده، pkk واقنر ،بلک واترد،الشباب،ووووو را کرده اند تا نیابتا از طرف سفید پوستان مسیحی کشتار کنند،ولاینحل گذاشتن موضوعاتی مثل فلسطین،کشمیر ،روهینگیا،قره باغ ،کوزوو،یمن،افغانستان،اویغورستان،سوریه،ووووو تا سببی گردد برای مداخله وکشتارهای بعدی، البته در مقابل اینهمه ظلم دست طبیعت هم قصاص خودش را میکند ومکر الله خیر الماکرین،گرفتار بیماری خانمانسوز هم جنس گرایی شده اند که بنیان خانوادهگیشان نابود خوهد شد، وهم اکنون در اورپا جمعیت سیر نزولی دارد واذدواجی موفق انجام نمیشود،چون ۹۹ در صد سفید پوستان مسیحی گرفتار بیماری هموسکسویل هم جنس گرایی شده وتقاص مظلومین جهان را پس میدهند وبه سرنوشت قوم لوط گرفتار خواهند شد ،وباخشم الاهی از روی زمین ناپدید خواهند شد،آمین یا رب العالمین..
سهراب ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۱۵
در ژنتیک عرب ها و اروپاییان نژادپرستی هست. اگر بخاطر ایرانیان نبود اسلام یک دین نژادی باقی میماند مثل یهود.
ابراهیم قدیمی ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۰:۱۹
خشت اول چون نهد معمار کج تاثریا میرود دیوار کج. خشت اول قاره جدیدی که اروپائیان به ان رسیدند را معمارهای پرگار ونقاله و گونیا بدست ماسیونر ی مستعمراتی انگلیسی، اسپانیائی ودر برخی موارد اندک فرانسوی وپرتقالی برروری ویرانه چادر ها وجنازه های خانوادگی بومیان رنگین پوست بسیار مهربان وقابل احترام قاره جدید و در سکوت کامل بانبود وسایل ارتباط جمعی وخبررسانی که با نامگذاری جعلی خود امریکا با اقتباس از نام امریکو وسپوس دومین کاپیتان کشتی که به قاره نه جدید بلکه به قدمت اروپا واسیا رسید نام نهادند گذاشته شد . قاره سرخ پوستان قاره اای به قدمت اروپا واسیا با مردم وفرهنگ خود بود وقاره ای جدید نبود که از ریراب بیرون امده باشد هم فرهنگ داشت وهم مردم. اروپائیان متمدن باورود به این قاره ضمن کشتار بومیان خشن ترین روش تهیه وانتقال برده وبرده داری را اغاز و انرا قابل سکونت و زیر کشت وبهره وری برای خود بردند. اخرین کشتی برده درسالهای حدود ۱۸۶۰ به قراه جدید وارد میشود. گرچه از سالهای حدود ۱۸۲۰ در امریکا برده داری از نظر قانونی ممنوع میشود ولی ادامه مییابد.اروپائیان زمانی که به قاره دراصطلاح خود جدید رسیدند مورد محبت بومیان صاحب ان قرارگرفتند ولی از این موقعیت سوئ استفاده کردندو درجهت انهدام انها به انواع حیله ها حتی انطور که خود میگویند با استفاده از ویروس ابله توسط پتو های اهدائی برامدند.اگر درجهان یک نسل کشی تمام عیار صورت گرفته باشد ان نسل کشی بومیان قاره های جدیدتوسط ماسیونری در ظاهر اداب دان اروپائی است که بظاهر دنبال نور بودندودر واقع دنبال پول وثروت.دومین نسل کشی نسل کشی سیاهان افریقائی تبار است که از خانه خودجدا در افریقا جدا کردند وتحت نام برده در شرایطی غیر انسانی حتی در ان زمان به قاره جدید انتقال دادند.بوق خاتمه برده داری را زمان اسپارتاکوس دررم قبل ار میلاد زدند وماسونری اروپائی انر در قرن هفده تا نوزده مجددا زنده کرد. دراین پروسه ها دهها میلیون انسان در سکوت کامل توسط خشونت اربابان ومهاجران دنبال طلا وثروت از بین رفتند.نسل کشی های بعدی در مقابل این نسل کشی های عریان گرچه مذموم اند ولی کاهی است در مقابل کوهی.این نکته مهم رااز قلم نیاندازید که خشونت در قاره سرخ پوستان از کشتار فله ای بومیان واقعا مهربان و خانواه دار وصاحب زمین شروع میشود وسپس با برده داری وانتقال برده ادامه می یابد.خشت اول از زمانی که کریستف کلمپ پا به این قاره میگذارد کج نهاه شد وتا امروز کج است.دیوار اجری چین پس از هزارسال هنوز پابرجااست. تصور میکنید این دیوار کج رفتاری که نسل به نسل به ارثیه میرسد قابل راست کردن است اگر خواستید عزاداری کنید اول برای رنگین پوستان صاحب زمین قاره جدید گریه کنید ومتعاقبا نوحه ای برای افریقائی تبار ها که هردو انچنان تحت استیلا هستند که حتی خود نمی دانند. گروهی با مشروب وکازینو و گروهی با موادو بیکاری وفقر.برای تبلیغات گروهی موفق هم نشان داده میشوند در هنر ودر ورزش ودرسیاست و.... که پر کاهی هستند در مقابل کوهی