سعودی ها با مشکل فزاینده کسری بودجه مواجه هستند
ماجراجویی نامیمون محمد بن سلمان، راهی برای پنهان کردن مشکلات اقتصادی عربستان
نویسنده: جاستین ادگار
دیپلماسی ایرانی: در ژوئن 2016 که وزرای دارایی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بر سر مالیات بر ارزش افزوده 5 درصدی در منطقه توافق کردند، به شهروندان اطمینان دادند که این مالیات به محافظت از ثبات بلند مدت کشورهای حاشیه خلیج فارس کمک می کند. آن زمان قیمت نفت به تازگی از بشکه ای بیش از 100 به کمتر از 30 دلار کاهش یافته بود. این مالیات یکی از عناصر بسته اصلاحات مالیاتی بزرگ تر بود که کاهش یارانه های سوخت، آب و سایر یارانه ها، خصوصی سازی دارایی های دولتی و کاهش مشاغل و مزایای دولتی را نیز شامل می شد. ادعا بر این بود که تغییرات محدود و ناخواسته اقتصادی می تواند از الگوی رفاه شهروندان منطقه خلیج فارس محافظت کند.
تبلیغات مالیات بر ارزش افزوده و دستورکار اصلاحات یک موفقیت تمام عیار بود؛ به رغم مخالفت ها در بحرین و کویت، کشورهای منطقه بسیج مردمی در برابر سیاست گذاری های جدید را شاهد نبودند. اما بسیاری از شهروندان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اکنون به این مساله می اندیشند که ریاضت های اقتصادی اجرا شده تنها شروع دوران ناخوشایند مشکلات بوده و هیچ تاثیری بر رفاه بیشتر مردم ندارد. عربستان سعودی این هفته از افزایش سه برابری مالیات بر ارزش افزوده و کاهش کمک هزینه زندگی شهروندان کاهش داده که نشان از درستی این نگرانی دارد. این تصمیم یک هفته پس از هشدار وزیر دارایی سعودی مبنی بر لزوم کاهش «دردناک» هزینه های دولتی برای تراز بودجه گرفته شد چرا که منابع مالی عربستان به دلیل جنگ خودخوانده با روسیه بر سر قیمت نفت، جنگ بی پایان در یمن و تاثیرات تعطیلی اقتصاد جهانی در پی کووید 19 آسیب های شدیدی را متحمل شده است.
با این حال، اخبار برای عربستان سعودی بد نیست. تحقیقات اخیر نشان داده که شهروندان حوزه خلیج فارس مالیات بر ارزش افزوده به عنوان ابزاری برای تراز بودجه را پذیرفته اند. در یک نظرسنجی در میان شهروندان منطقه، اکثر شرکت کنندگان در میان سیاست گذاری های مالی متعدد مالیات بر ارزش افزوده را به کاهش مشاغل یا مزایای دولتی ترجیح می دادند. به علاوه، شهروندان ثروتمندتر در قیاس با افراد کم درآمد، بیشتر از مالیات بر ارزش افزوده به عنوان یک اقدام ریاضتی مالی حمایت می کردند. در حقیقت، مساله نگران کننده برای تصمیم گیرندگان سعودی، تصور شهروندان از نابرابری اقتصادی به عنوان محرک اصلی ترجیحات آنها در رابطه با اصلاحات مالی است. نظرسنجی نشان می دهند که شهروندان سعودی از هزینه های دولتی بدون نظارت به ویژه هزینه های مربوط به سیاست خارجی و سرمایه گذاری هایی که به منافع عمومی نمی انجامند، بیزار هستند.
هزینه های خارجی بی رویه و بی نتیجه مشخصه اصلی ابتکارعمل ها از زمان به قدرت رسیدن محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، در سال 2015 است. تحریم اقتصادی بی مورد قطر، سرمایه گذاری های سوداگرانه و مشکوک از طریق صندوق ثروت مستقل و تحت کنترل محمد بن سلمان و اخیرا هم جنگ 10 روزه با روسیه بر سر قیمت نفت که بازارهای جهانی را به تزلزل کشاند، همگی نمونه هایی از همین هزینه ها هستند. از دیگر هزینه های مالی بی مورد عربستان هم می توان به حمایت از طرف های درگیر در سوریه، مصر، لبنان و اکنون هم در لیبی اشاره کرد. هزینه های جنگ یمن برای ربستان که دو سال پیش حدود 100 میلیارد دلار برآورد شده بود، اکنون ماهی 5 تا 6 میلیارد دلار به پادشاهی سعودی ضرر مالی می زند که یعنی هزینه درگیری طولانی مدت و به بن بست خورده در یمن به بیش از 200 میلیارد دلار می رسد.
طبق داده های گردآوری شده توسط موسسه تحقیقات صلح بین المللی تحقیقات در استکهلم، هزینه های نظامی سعودی در سال های 2015 تا 2019 برابر با 364 میلیارد دلار رسیده که یعنی عربستان بزرگ ترین هزینه کننده نظامی جهان در این سال ها بوده و بیش از 10 درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینه های نظامی کرده که 27 درصد از کل هزینه های دولت را تشکیل می داده است. این در حالی است که عربستان در سال مالی 2020 کسری بودجه ای 61 میلیارد دلاری دارد که به گفته رهبران سعودی برای تراز آن، اجرای ریاضت های «دردناک» جدید اقتصادی ضروری است.
از این رو، با توجه به فشار مضاعف بر شهروندان سعودی برای تامین منافع پادشاهی، این سوال مطرح است که مردم یا خاندان آل سعود درخواست برای کاهش بودجه به ظاهر نامحدود محمد بن سلمان را مطرح خواهند کرد یا خیر. اما پایان دادن به درگیری های متعدد خارجی شرایط چندان ساده ای برای عربستان نیست. مضاوی الرشید، محقق سعودی، و بسیاری از دیگر ناظران این مساله را مطرح کرده اند که دولت عربستان از زمان قیام های عربی در سال 2011 با تکیه بر محافظت از شهروندان از دشمنان داخلی و حامیان خارجی آنها سعی بر حفظ مشروعیت خود داشته است. منظور عربستان عمدتا شهروندان شیعه ای بوده که در اوایل بهار عربی، با حمایت ظاهرا ایران و جنبش اخوان المسلیمن مرتبط با قطر، اعتراضات ضد دولتی ترتیب دادند. ماجراجویی های خارجی محمد بن سلمان به طور مستقیم با این روایات گره خورده است: اولی به دخالت سعودی در یمن، سوریه و لبنان انجامیده و دومی به تحریم قطر و حمایت عربستان از جناح های ضد قطری و ضد اخوان المسلیمن در مصر و لیبی. خروج از این صحنه های سیاسی و نظامی مطمئنا پول قابل توجهی را آزاد و احتمالا نیاز شدید به رفاه بیشتر را برطرف کند و به حمایت مردمی از خاندان سعودی می انجامد. اما در عین حال، تغییر جهت از ژست ملی گرایی که عربستان سعودی پس از بهار عربی و به ویژه پس از محمد بن سلمان گرفته، یک دهه سیاست گذاری های حمایتی با تاکید بر نقش ربستان در تامین امنیت و ثبات در منطقه را به خطر می اندازد.
زمانی که دیگر نیازی به تخصیص منابع قابل توجه برای دفاع از سعودی ها در برابر تهدیدهای اساسی در داخل و خارج از کشور وجود نداشته باشد، عربستان طبق معیارهای منطقه ای به یک صادرکننده ضعیف و فقیر نفتی تبدیل می شود که دیگر توانایی برطرف کردن انتظارات اقتصادی شهروندان خود را ندارد و نمی تواند در ازای حمایت های مالی، ائتلاف های سیاسی داشته باشد. از نظر محمد بن سلمان و خاندان حاکم سعودی، آشکار شدن این حقیقت به مراتب از سیاست گذاری های مداخله گرانه بی محابا بدتر است.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت (دولتداری مسئولانه) / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :