سیر تاثیر تحولات بر تغییرات مفاهیم حکومتداری

از اندیشی مفهوم امنیت بین الملل پس از کرونا: توهم یا ضرورت؟

۲۴ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۴:۱۷ کد : ۱۹۹۰۶۶۸ اخبار اصلی اروپا آسیا و آفریقا
پاتریک ساهاکیان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: براساس خوانش های تاریخی امنیت، موضوع امنیتی متحول خواهد شد. باید موضوع امنیت زیست محیطی، موضوع قابل تاملی است که انسان بر اساس عملکرد خود بیشتر درگیر آن خواهد شد و باید اهمیت بیشتر به آن ببخشیم، اعتماد عامل اساسی همکاری های امنیتی است که باید وا کاوی شود. عملکرد بازیگران دولتی در مسائل امنیتی با توجه به انتظارات ملت ها باید تقویت شود و زمینه همکاری های امنیتی متحول شود.
از اندیشی مفهوم امنیت بین الملل پس از کرونا: توهم یا ضرورت؟

نویسنده: پاتریک ساهاکیان، کارشناس ارشد علوم سیاسی و دانشجوی دکتری روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: در ابتدای قرن بیستم، جنگ جهانی به عنوان مولفه امنیت نظامی، زمینه همکاری بازیگران بین المللی (در آن زمان، تنها بازیگران دولت ها بودند) را رقم زد. این واقعه را می توان سر آغازی دانست برای رقابت رهیافت های روابط بین الملل به منظور ایجاد همکاری هایی که نهایتا باید پایان جنگ را رقم می زدند. در این کشمکش ها، نظریه پردازان رئالیست بر سایر نظریه ها ارجحیت یافتد و تفکر آنها توانست پیروز میدان باشد. در این مقطع زمانی، آنچه مورد توجه بود؛ پایان جنگ به عنوان امنیت نظامی بود. تولد بازیگران غیردولتی مبنایی برای همکاری های امنیتی بود. 

وقایع 11 سپتامبر، برگ جدیدی در تاریخ بشری ایجاد کرد. جامعه بین المللی برای فائق آمدن بر مسائل امنیتی که بخشی از آن نتیجه تهدیدات عوامل غیردولتی بود، زمینه همکاری امنیتی جدیدی پیش آورد، تا جایی که شورای امنیت، بازیگران غیردولتی را تحت پوشش ماده 51 قرار داد.

جامعه بین المللی به این نتیجه رسید که تهدیدات تنها از طرف بازیگران دولتی نیست بلکه تهدید از ناحیه بازیگران غیردولتی نیز امنیت را به خطر می اندازد. اصطلاح همکاری امنیتی به کار گرفته شد برای همکاری هایی که بدون توجه به نوع تهدید و تنها برای آن دسته تهدیداتی که از ناحیه بازیگران غیردولتی بود. باید در نظر داشت این تهدیدات باعث پیدایش رهیافت هایی شد که باعث کاهش چشمگیر جنگ بین دولت ها شد.

پایان جنگ سرد، تک قطبی شدن جهان را منجر شد و بسیاری از کشورها که نظام دیکتاتوری بر سیاست و اقتصاد دولتی بر اقتصاد آنها حاکم بود، به سمت آمریکا که نظامی استوار بر اقتصاد لیبرالی داشت، شتافتند. در این مرحله حرکت دولت ها به سمت جهانی شدن شتاب گرفت و بازیگران و سازمان های منطقه ای مفهوم یافتند. اما روند همکاری امنیتی به سمتی رفت که آمریکا تعیین کننده بود و این امر همراه با مشکلاتی است که امکان تجهیز نظامی و افزایش توانمندی نظامی خود نگرانی برای سایرین را ایجاد می کند. از طرفی اتکای دولت ها در زمنیه امنیتی بر آمریکا است.

جهانی شدن در واقع پیروی از نظام سیاسی – اقتصادی لیبرال است. در این دیدگاه، مسائل امنیتی (تهدیدات، چالش ها و ...) از مرزهای دولت ها فراتر رفته و در سطح منطقه ای و فراملی قابل رویت است. این شرایط نتیجه تهدیدات و چالش های جدیدی است که دولت ها با آن مواجه هستند و مقابله با آنها برای دولت ها به تنهایی امکان پذیر نیست. ( .....) نهایتا دولت ها بر اساس مطالعات سازمان ملل، برای مقابله با تهدیدات امنیتی، امنیت دسته جمعی را باید پیشه کنند تا بتوانند بر این تهدیدات و چالش ها فائق آیند.

مفهوم همکاری امنیتی، از جمله مفاهیمی است که به مرور زمان دستخوش تغییرات شده است و بر اساس شرایط و نوع تهدید، متحول می شود.

در تفکر لیبرالیسم که بر پایه همکاری های امنیتی استوار است، مبنای این همکاری ها اعتماد است. برای اینکه بازیگران بتوانند زمینه همکاری های امنیتی را ایجاد کنند، لزوم اعتماد به یکدیگر به عنوان خمیرمایه و کنشی است که همکاری را به عنوان واکنش نتیجه خواهد داد. نظریه پردازان لیبرالیسم بر این باور هستند که باید این تفکر در حافظه جمعی انسان ها غالب شود و دیدگاه ها بر پیروی از نظامی واحد شکل بگیرد. بستر همکاری های امنیتی نیز بر پایه اعتماد بنا شده است. بر همین اساس بنیاد رژیم های بین المللی در دستور کار بود.

تلاش‌های امنیتی مشترک برای ایجاد امنیت در میان کشورها وجود دارد، اما این تلاش ها در چارچوب فعالیت رژیم هایی استوار است که می‌توانند به عنوان "اصول، قواعد و هنجارها" طبقه‌بندی شوند. در این بین ایجاد همکاری و کاهش هزینه ها برای اعضا از ویژگی های این همکاری هاست. اما باز هم اعتماد عنصر مهم در ایجاد این رژیم هاست.

به نظر جرویس، برای تشکیل همکاری های امنیتی باید شرایطی وجود داشته باشد که به نظر وی؛ نخست، باید قدرت یا قدرت برتری وجود داشته باشد که بخواهد چنین رژیمی را برقرار کند و همه کشورها در درون آن باید "کاملا" از وضع موجود راضی باشند. دوم، همه کشورها باید باور کنند که همه دیگر اعضای رژیم همکاری و مشارکت یکسان در ایجاد رژیم دارند. سوم اینکه، هیچ یک از کشورهای شرکت‌کننده نباید باور داشته باشند که امنیت آنها را می توان از طریق توسعه تامین کرد. چهارم اینکه، پی‌گیری فردی برای امنیت و جنگ باید به عنوان هزینه‌ای گزاف نگریسته شود.

نبود اعتماد، عاملی است که تلاش برای دستیابی به همکاری امنیتی را با معضل مواجه کرده است. بازیگران را بر آن داشته است که به دست آوردن قدرت نظامی بیشتر را پیشه کنند. از آنجا که هیچ کس نمی‌تواند در چنین دنیایی از واحدهای رقیب احساس امنیت کامل داشته باشد، رقابت قدرت پیش می‌آید و چرخه معیوب انباشت قدرت و قدرت در حال انجام است.

به  هر حال بازیگران دولتی عاقل هستند و هرگونه رفتار آنها نتیجه عقلانیت آنهاست. همکاری را در حدی معقول می دانند که منافع آنها تامین شده باشد. اعتماد را در حدی که نگرانی از بابت منافع خود نداشته باشند، جایز می دانند. هر گاه احساس نگرانی داشته باشند، مواضع خود را تغییر خواهند داد و اعتماد از بین خواهد رفت که نتیجه آن عدم همکاری خواهد بود.

امنیت دسته جمعی، همکاری امنیتی را به دنبال خواهد داشت. این امر زمانی محقق خواهد شد که زمینه همکاری منافع بازیگران را حفظ کند و هیچ گونه تهدیدی از طرف مقابل احساس نشود. زیرا اولین بی اعتمادی، همکاری امنیتی را با توقف مواجه خواهد کرد.

اگر ما دولت ها را بازیگران عاقل بدانیم، طبعا این بازیگران خردمند همکاری را در صورت وجود منفعت صلاح خواهند دانست. در خصوص تهدیدات وجودی هیچگاه حاضر نخواهند بود با دیگران همکاری کنند.

مجموعه ایجاد دهکده جهانی، اتحادیه اروپا، همکاری های اقتصادی و ...   

کرونا به عنوان یک معضل زیست محیطی، تبدیل به یک موضوع امنیت زیست محیطی فراگیر شده، عصر ارتباطات و فناوری به مقطعی رسیده است که تبادل اطلاعات با سرعت وقوع آن در سراسر جهان برابری می کند. از این رو این تبادل اطلاعات، باعث می شود تا واقعیت های روی داده در نقاط مختلف جهان در دسترس عموم قرار گیرد. فراگیری این تهدید گستردگی ابعاد آن را باعث شود و از طرفی به عنوان یک مسئله در نظام بین المللی نمودار شود. تهدید وجودی حیات انسانی، موضوع را امنیتی و لزوم همکاری های امنیتی، بارز بود. اما آنچه روی داد ..... 

آنچه در این مقطع زمانی با وقوع مسئله امنیت زیست محیطی چالشی برای نظریه پردازان پیش آورد رفتار بازیگران عرصه بین  المللی در مقابل یکدیگر است. اگر بخواهیم سیر این روند را مورد واکاوی قرار دهیم لازمست، نخست؛ رفتار مردم ساکن در مرزهای جغرافیایی را ارزیابی کنیم که با بروز بحران، نگاه ها به سمت دولت ها رفت و انتظاراتی که از دولت ها برای حمایت داشتند. در این رفتار، حس ناسیونالیستی مردم نمود دارد و بیانگر آن است که ملت ها، دولت را به عنوان رکن قابل اعتماد خود دانسته، به عنوان شهروندان انتظار می رود؛ امنیت زیست محیطی و امنیت اقتصادی جامعه را تامین کند. ثانیا؛ انتظارات دولت ها از یکدیگر این است، که در این مرحله بتوانند با اتکا به همکاری با یکدیگر، بر این تهدید حیاتی فائق آیند. در حالی که رفتار دولتمردان با یکدیگر کاملا متفاوت بود. هرکدام بر اساس عدم اعتماد به دیگری سعی در انتخاب بهترین مسیر و به کارگیری توانایی های خود برای ایجاد امنیت سرزمینی خود هستند.

در مرحله بعد؛ آنچه انتظار از نهادها و سازمان های بین المللی به عنوان نهادهایی که به منظور همکاری بین المللی تاسیس شده اند می رفت، ایجاد همکاری های فنی و پشتیبانی بود که بتواند گامی برای همکاری و اعتمادسازی باشد که متاسفانه عملا این اتفاق روی نداد.

در کنار شیوع ویروس کویید19 می توان گرمایش کره خاکی، آب شدن یخ های قطبی، بالا آمدن آب دریاها، مشکل تنفسی و ... که از لحاظ علمی ثابت شده نتیجه رفتارهای انسانی است. رفتار انسانی که می توان بسیاری از آن را از تفکر وی ناشی دانست که منشا بروز تهدیدات وجودی برای محیط زیست می شود، انسان با این پرسش مواجه است: آیا انسان حق دارد؟

در رهیافت لیبرالیسم، اعطای آزادی به فرد و محدود کردن دولت ها می تواند دامنه اختیارات انسان را به حدی برساند که در عرصه رقابت جایز می داند و بهره گیری از توان محیط زیست بیش از مرزهای طبیعی آن به واسطه نبود عوامل محدود کننده، تهدیدهای وجودی را برای آن فراهم می آورد. پس این رهیافت تا حدود بسیاری به انسان این حق را می دهد، اما به پیامدهای آن توجهی ندارد.

در دنیای امروز امنیت زیست محیطی می تواند به عنوان بخش مهمی از تهدیدات وجودی محسوب شود و زمینه توجه به آن مد نظر قرار گیرد. نظام های همکاری های امنیتی در کنار مباحث سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی که در اختیار بشر است، باید بیشتر معطوف به تهدید وجودی باشد که در اختیار انسان نیست و بازسازی آن نیز در توان نیست. کما اینکه در بسیاری از مباحث، ثروت و قدرت نظامی می تواند تاثیر شگرفی داشته باشد، در زمینه امنیت زیست محیطی شاهدیم که هیچ کدام از این مولفه ها توان تاثیرگذاری بر آن ندارد.

باور بازیگران دولتی و غیردولتی به اینکه آمریکا، امنیت را تامین می کند، باعث شده است که در زمینه تامین امنیت به آمریکا اتکا کرده و کمتر تلاشی به صورت مستقل انجام دهند. این امر را می توان به قدرت برتر بودن آمریکا از نظر اقتصادی، نظامی دانست. از طرفی بر اساس لزوم همکاری های امنیتی در نظام بین الملل، رژیم ها هستند که مبنای همکاری ها را تقویت می کنند. حال در شرایطی که پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، آمریکا از بسیاری از نهادهای همکاری که به نوعی باعث همکاری در زمینه محیط زیست، سلاح های نظامی و ... می شد، خارج شده یا در شرف محدود کردن همکاری با آنها از جمله ناتو (کاهش پرداخت هزینه ها) است، پایه های رژیم های بین المللی را سست کرده است.

گذشته از این زمینه که کاهش همکاری های امنیتی را مسبب شده، بروز تهدید وجودی به نام کرونا، تبدیل به موضوع امنیت زیست محیطی شده است و تهدید وجودی محسوب می شود. عدم همکاری رژیم های بین المللی نمایان است و تک روی دولت ها، حکایت از عدم توانایی همکاری و نمادی از عدم اعتماد به یکدیگر است. اما باید در نظر داشت؛ موضوع مورد بحث امنیت زیست محیطی، امنیت اقتصادی را نیز تحت شعاع قرار داده است و امکان دارد تغییر در قدرت اقتصادی را به همراه داشته باشد و باورها تغییر یابد.

براساس خوانش های تاریخی امنیت، موضوع امنیتی متحول خواهد شد. باید موضوع امنیت زیست محیطی، موضوع قابل تاملی است که انسان بر اساس عملکرد خود بیشتر درگیر آن خواهد شد و باید اهمیت بیشتر به آن ببخشیم، اعتماد عامل اساسی همکاری های امنیتی است که باید وا کاوی شود. عملکرد بازیگران دولتی در مسائل امنیتی با توجه به انتظارات ملت ها باید تقویت شود و زمینه همکاری های امنیتی متحول شود.

کلید واژه ها: ویروس کرونا امنیت بین الملل ساختار سیاسی شیوع ویروس کرونا


( ۵ )

نظر شما :