تاثیر عمیقی که سردار سلیمانی داشت
برادر معمولی، ژنرال استثنایی
نویسنده: مریم عالمزاده
دیپلماسی ایرانی: یکی از افتخارات سپاه و بسیج، حضور فرماندهان آنها در خط مقدم و مشارکت شانه به شانه با سربازان در جنگ است، به جای این که پشت جبهه و در مقرفرماندهی بمانند. ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس نیز از این لحاظ یک فرمانده سپاه معمولی، اما در عین حال یک استثناء بود: او اراده، نوآوری و اشتیاق وافری برای اقدام جسورانه و مستقل داشت.
میدانی که ژنرال سلیمانی در آن میجنگید و شرایط سازمانی ایجاد شده توسط او شبیه زمان جنگ ایران و عراق در دهه 1980 میلادی نبود. او با گسترش نیروی قدس در خاورمیانه به سرزمین و ابعاد سازمانی تازهای وارد شد. ساختار سپاه پاسداران از ابتدا برای پر کردن فوری هرگونه شکاف در فرماندهی شکل گرفته است اما، فرمانده نیروی قدس سپاه به اهمیت فردی چشمگیری دست یافت که در سازمان بزرگ سپاه منحصر به فرد بود.
ژنرال سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس نه تنها مسئول نیروهای سپاه بلکه مسئول شبهنظامیان گوناگون در گستره منطقه نیز بود. اکنون این نیرو باید با فرمانده تازه منصوب شده پیوند فوری بیابد. اعضای این نیرو شاید فقدان ژنرال سلیمانی را احساس کنند اما احتمالا آنها نسبت به جانشین او نیز همان صمیمیت و اعتماد را خواهند داشت.
هنر ژنرال سلیمانی به ویژه در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر این بود که شبهنظامیان غیرایرانی تحت پشتیبانی ایران را تقویت کرد و به کار گرفت. این شبهنظامیان به دلیل پشتیبانی مالی و تکنیکی دریافتی از ایران به جمهوری اسلامی وفادار هستند. اما نیرویی که آنها با هم تشکیل دادهاند، چندپارچه، گوناگون و دگرش پذیر است. شبهنظامیان منطقهای نه تاریخ گامبهگام تعهد انقلابی سپاه و نه پیوندهای متکی بر اعتماد بین فرماندهان و نیروهای آن را ندارند. ژنرال سلیمانی در طول سالها به تدریج در راستای ایجاد این پیوندها و روابطی تلاش کرد که از ابتدا و بهشکل خودکار در میان اعضای نیروها و فرماندهانشان نبود. جانشین او در این زمینه نمیتواند به آسانی به موفقیت دست یابد چرا که زمینه و شرایط سازمانی به اندازه زمان فعالیت سلیمانی، برای ایجاد این پیوندها فراهم نیست.
علاوه بر این، نقش سلیمانی فقط به فرمانده جنگی محدود نبود. او همانند یک کارشناس و با درجه چشمگیری از استقلال و خودمختاری، منافع ایران را در یک امنیت ژئوپولیتیکی پیگیری میکرد. به همین دلیل او به عنوان یک استراتژیست عملگرا شهرت یافته و با چهرههای جهانی از بشار اسد گرفته تا نوری المالکی و ولادیمیر پوتین و رهبری ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام)، تعامل داشت.
زمانی که منافع ایران و سایر کشورهای مورد نظر تهران مطرح بود، ژنرال سلیمانی مردی بود که برای حفظ این منافع هم منابع و هم خط فکری عملگرا و ماهرانه را در اختیار داشت، بدون این که تفاوتهای ایدئولوژیکی بین طرفین ذینفع بتواند تاثیری بر عملکرد او داشته باشد. جانشین وی برای رسیدن به جایگاه او به عنوان یک چهره سیاسی منطقهای، مسیر دشواری پیش رو دارد.
سپاه پاسداران نظمی از پایین به بالا دارد که بر هیچ شخصیت مرکزی متکی نیست بلکه بر فراوانی روابط نزدیک و اعتماد بین افراد شکل گرفته است. فقدان ژنرال سلیمانی به عنوان یک فرمانده کاریزماتیک و نماد قدرت سازمانی احساس خواهد شد. اما برای اعضای سپاه او همچنان یک "برادر" است که برادران متعهد بسیار دیگری میتوانند جانشینش شوند. ساختار این سازمان آسیب نخواهد دید.
اما جایگاه نیروی قدس سپاه در روابط با سایر بازیگران سیاسی و نظامی در خاورمیانه متکی بر شخص سلیمانی بود. همزمان با تلاش ایران و متحدانش برای حفظ منافع منطقهای که دائما در حال دگرش هستند – به ویژه با توجه به خیزشهای عراق و لبنان، تقلای آمریکا برای کاهش نیروهایش در منطقه و افزایش تنشهای بین ایران و ایالات متحده – نبود ژنرال سلیمانی کاملا احساس خواهد شد.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :