هشدار پاتریشیا راکر درباره «ثمرات سوسیالیسم»
داستان یک ونزوئلایی که سناتور آمریکا شد (بخش دوم و پایانی)
نویسنده: دنیل دیویس
دیپلماسی ایرانی: خانواده پاتریشیا راکر در دهه 1980 ونزوئلا را با این تصور که پدر خانواده به طور موقت در ایالات متحده مشغول به کار می شود، ترک کردند. او می گوید: «به یاد دارم که ونزوئلا از نظر من بهترین کشور روی زمین بود.» اما برنامه های این خانواده تغییر کرد و ونزوئلا هم اساسا دستخوش تغییرات شد. راکر که اکنون یک شهروند آمریکایی شده و سناتور ایالت ویرجینیای غربی است، در جلسه سالانه شورای تبادلات قانونی آمریکایی (الِک) در گفت و گو با دنیل دیویس، از خطرات سوسیالیسم می گوید.
دیویس: شرایط در چند سال گذشته خیلی بدتر شده است.
راکر: در حال حاضر مثل یک سرزمین رها شده است و از آنجایی که نیکلاس مادورو می داند نمی تواند روی حمایت ونزوئلایی ها حساب کند، اتباع کوبا را به عنوان نیروهای نظامی استخدام کرده تا از او محافظت کنند. فکر می کنید این کوبایی هایی که اسلحه در اختیار دارند، اهمیتی به این مساله می دهند که ونزوئلایی ها خوشحال نیستند یا اینکه انتخابات منصفانه نیست؟ آنها واقعا طرف مردم نیستند. باید بگویم که یک کشور خارجی اساسا ونزوئلا را تحت تصرف دارد. آنجا دیگر ونزوئلا نیست. کوباست که ونزوئلا را تحت تصرف درآورده و از آن برای اهداف خود استفاده می کند و وقتی که شهروندان ونزوئلایی اسلحه و ابزاری برای مبارزه ندارند، هیچ راه مسالمت آمیزی برای پایان دادن به این وضعیت وجود ندارد.
دیویس: هنوز هم قوم و خویشی در آنجا دارید؟
راکر: بله، بیشتر اقوامم آنجا هستند.
دیویس: با آنها در تماسید؟
راکر: برخی از آنها هستند که به اشکال الکترونیکی ارتباطات دسترسی دارند؛ فیس بوک، واتس اپ و از این قبیل. از این برنامه ها برای گفت و گو با آنها استفاده می کنیم. بیشتر آنها اغلب نگران این هستند که مکالماتشان توسط دولت شنود شود و به همین دلیل جزئیات اتفاقات وحشتناکی که در آنجا رخ می دهد را نمی شنویم. آنها معمولا تنها اشاره ای می کنند. فقط وقتی کسی از آنجا می گریزد می شنویم که واقعیت چقدر وحشتناک است.
دیویس: این خیلی عجیب است. مثل این است که یکی از آنسوی پرده آهنین 40سال پیش سخن بگوید، با این تفاوت که این اتفاقات مربوط به حالاست.
راکر: همینطور است. این باور نکردنی است که چقدر از اینکه تحت شنود و نظارت باشند ترسیده اند.
دیویس: شمای یکی از آنهایی هستید که حقیقتا رویای آمریکایی را تجربه کردید! وقتی کودک بودید اینجا آمدید و بعدتر معلم شدید، اما بعد از حدود 20 سال تصمیم گرفتید که در خانه به فرزندان خود آموزش دهید. درباره این روند و این تغییر رویکرد به من بگویید.
راکر: بله. من محصول آموزش مدارس دولتی بودم و خیلی هم از این مساله خوشحالم. 11ساله که شدم، گفتم این همان کاری است که می خواهم انجام دهم؛ می خواهم تدریس کنم. می خواستم در مدارس دولتی مطالعات اجتماعی تدریس کنم. وقتی فارغ التحصیل شدم برای حدود یک سال و نیم همین کار را کردم؛ اما بعد فرزند اولم را باردار شدم و وقتی او را در آغوش من گذاشتند، فهمیدم نمی توانم به کلاس برگردم. او اولویت من بود. 5فرزند دارم و وقتی زمان آن رسید که کوچک ترین آنها به مهدکودک برود، متوجه شدیدم به اختلال اوتیسم مبتلاست. حدود 2005 بود که وارد مدرسه شد. مدارس دولتی واقعا نمی دانند چطور به دانش آموزان اوتیسم رسیدگی کنند. می خواستند او را در یک کلاس آموزشی برای افراد با نیازهای ویژه بگذارند و او واقعا نیازی به این نوع کمک ها نداشت. تصمیم گرفتم در خانه به او آموزش دهم و عاشق این کار شدم. این فرصت را داشتم که هم مطالعات اجتماعی و هم همه رشته های دیگر را تدریس کنم. 15سال است که اساسا در خانه به فرزندانم آموزش می دهم و این تجربه خارق العاده ای برایم بوده است.
دیویس: وقتی درگیر این تغییر شدید، خودتان را مسئول می دانستید یا کمبود منابع را؟ می دانم که آموزش در خانه در 10، 15 سال گذشته بسیار رایج شده، اما...
راکر: وقتی آموزش در خانه را آغاز کردم، پشتیبانی چندانی از آن نمی شد؛ اما قطعا بودند افرادی که فضا را آمده کرده بودند و برخی از برنامه های درسی از قبل وجود داشتند. متاسفانه در ویرجینیای غربی نظام آموزشی آنقدری که مردم انتظار دارند خوب نیست و در جفری کانتی جامعه آموزش در خانه بسیار قوی است.
دیویس: شما در حال آموزش 5فرزند خود در خانه هستید و تصمیم گرفتید برای مجلس سنا هم کاندیدا شوید. سال 2016 پیروز شدید. انگیزه شما چه بود؟
راکر: باید اعتراف کنم که مساله بیشتر به آنچه که برای ونزوئلا اتفاق افتاده، مربوط می شود. چاوز سال 2000 در انتخابات پیروز شد. تا 2008 ونزوئلا تقریبا از دست رفته بود و نمی خواستم کشوری که از 2004 به خانه ام تبدیل شده در همان مسیر حرکت کند. برخی از اظهارات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 2008 واقعا نگران کننده بود و من هم یکی از آنهایی بودم که دست به کار شدم. قطعا جنبش تی پارتی را به یاد دارید و ما مردم جفرسون کانتی همان تی پارتی بودیم و من موسس آن بودم و انگیزه ام هم حمایت از آنچه که آمریکا را برترین می کند، یعنی قانون اساسی و حق و حقوقمان بود. واقعا برایم نگران کننده است که بسیاری وعده های پوشالی را می پذیرند و آزادی خود را در ازای این وعده ها از دست می دهند. شغل من همواره تلاش برای آموزش دیگران بوده و تصمیم گیری من برای سناتوری هم به همین مساله برمی گردد. اولین باری که در انتخابات شرکت کردم با فاصله 110رای شکست خوردم، اما مرتبه بعدی که برای سنا نامزد شدم با برتری 5هزار رای پیروز شدم.
منبع: دیلی سیگنال / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :