مقایسه تاریخی کردهای سوریه
اسپانیای خاورمیانه!
نویسنده: امیر سجّادی، پژوهشگر تاریخ
دیپلماسی ایرانی: تحولات هفته های اخیر، خروج و ورود دوباره ارتش ایالات متحده به مناطق تحت نفوذ نیروهای کرد، توافقات پیدا و پنهان ترامپ و پوتین با اردوغان، تهاجم نظامی ترکیه به شمال و شرق سوریه و اشغال بخش هایی از مناطق روژئاوا، و اوضاع متشنجِ عراق و لبنان همگی به طرح پرسش هایی پیرامون ماهیت و چرایی رویدادهای خاورمیانه منجر شده است. در وضعیتی که هرج و مرج و سیّال بودن وقایع و عدم دسترسی به داده ها و اطلاعات، رویکرد صرفاً تئوریک و نظری را در تحلیل وقایع با مشکل و ابهام مواجه ساخته است، بهره گیری از دانش تاریخ تطبیقی یکی از امکان های تحلیل را فراروی محقق قرار می دهد. بر این اساس می توان اسپانیای سال های نیمه دوم 1930 میلادی را شبیه ترین نمونه موردی به سوریه امروز در نظر گرفت.
در سال 1936 ترور یکی از رهبران دست راستی اسپانیا – ژوزه کالوسوتلو – جرقه ای برای شروع جنگ خونین داخلی اسپانیا شد که تا 1939 این کشور را به میدان نبرد میان نیروهای سیاسی مخالف بدل کرد. آنچه اهمیت جنگ داخلی اسپانیا را بیش از پیش برجسته ساخت، نقش و دخالت بلوک های متخاصم جهان در نزاع نیروهای سیاسی درون اسپانیا بود! این موضوع تا آن اندازه اهمیت داشت که می توان گفت اسپانیا عملاً به آزمایشگاهی برای کسب برتری اتحادیه های سیاسی نظامیِ در حال تکوین در سال های پیش از جنگ جهانی دوم تبدیل شده بود.
در هر دو مورد تحولات داخلی بر بستر مجموعه ای از مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تکوین یافت. در سوریه و اسپانیا نظام سیاسی با عدم توازن میان تقاضای گروه های سیاسی با میزان قدرت واقعی موجود در دست جناح های متنفذ کانون قدرت مواجه شد، در هر دو مورد مجموعه ای از شکاف های ایده ئولوژیک و اتنیکی جوامع مزبور را به چند دسته تقسیم کرد، در هر دو مورد منافع و الزامات سیاسی نیروهای خارجی سیر حوادث را به سمت و سویی دیگر کشاند و سرانجام آن که هر دو کشور به مثابه حوزه نفوذ قدرت های جهانی درآمده و رویدادهای آن از منظر ژئوپولیتیک قدرت مورد توجه قرار گرفت.
بر این اساس، تحولات سریع و غیر قابل پیش بینی، تراکم نیروها و پیچیدگی روزافزون اوضاع سیاسی و نظامی به ویژه آنچه در هفته های اخیر در شمال و شرق سوریه، در حال وقوع است بیانگر اهمیت این منطقه به طور خاص و سوریه به معنای اعم آن در دومینوی آینده خاورمیانه است.
همچنان که از درون تحولات اسپانیای سال های جنگ داخلی، تکوین و تثبیت بلوک های سیاسی و نظامی متخاصم، جنگ جهانی دوم و سرانجام فورماسیون جهان دو قطبی و جنگ سرد سر بر آورد، تحولات و پیچیدگی های موجود در صحنه سیاسی – نظامی سوریه، وقایع جاری در عراق و لبنان و نتایج و پیامدهای این تحولات پیش درآمد صورت بندی نظم جدید در قرن بیست و یکم به شمار می آید. به عبارت دیگر، رخدادهای امروزین این بخش از جهان که با ظهور داعش در سوریه و عراق آغاز شد، محللی برای دگردیسی بزرگتری است و در این چارچوب حوادث ریز و درشت خاورمیانه هر یک قطعه ای از پازل بزرگتری هستند که نمایانگر جابجایی ژئوپولیتیک قدرت و عوارض مترتب بر آن است. وضعیتی که از دل آن عصری جدید از تعارضات و منافع در جهان و به تبعِ آن در خاورمیانه سر بر خواهد آورد.
نظر شما :