تغییر نابه هنگام مهره شطرنج سیاسی ایالات متحده در آستانه انتخابات اسرائیل
آیا مرگ سیاسی نتانیاهو نزدیک است؟!
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - اگرچه در یادداشت پیشین دیپلماسی ایرانی در خصوص احتمال افزایش تحرکات بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در آستانه انتخابات پارلمانی سرزمین های اشغالی مبنی بر افزایش تخاصم با جمهوری اسلامی ایران مطالبی عنوان شد، اما با تحولات چند روز اخیر ذکر چند نکته برای تکمیل ارزیابی قبلی بسیار لازم و ضروری است:
اول اینکه حذف جان بولتون از ساختار سیاسی کاخ سفید و تبعات آن برای پیگیری برنامه های بنیامین نتانیاهو به فاصله 4 روز تا برگزاری بسیار گران تمام شده است. اگرچه با حضور چارلی کوپرمن به عنوان جانشین بولتون در سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید بسیاری معتقدند که سیاست های خصمانه ایالات متحده آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران تعدیل نخواهد یافت، چرا که کوپرمن را ورژن دیگری از چهره ضد ایرانی بولتون می توان قلمداد کرد، اما به نظر میرسد این تغییر مهره در شطرنج سیاسی ایالات متحده آمریکا در روزهای منتهی به انتخابات کنست به هیچ وجه در راستای تحرکات بنیامین نتانیاهو نمی تواند اقدام مثبتی ارزیابی شود، زیرا این جا به جایی در ساحتار امنیتی کاخ سفید عملا یک گسل و دوپارگی جدی را در اقدامات نخست وزیر اسرائیل ایجاد کرده است.
به هر حال برای هماهنگ کردن برنامه ها و تصمیمات نتانیاهو با مشاور امنیت ملی جدید کاخ سفید باید دیدارها و گفت وگوهای جدی میان دو طرف صورت بگیرد که در فاصله کمتر از یک هفته تا انتخابات پارلمانی در سرزمینهای اشغالی عملاً امکان آن وجود ندارد تا بتوان حمایت های کوپرمن را در خصوص برخی حرکات بنیامین نتانیاهو شکل داد.
البته نباید این نکته را هم نادیده گرفت که عملاً آن میزان از هماهنگی و همسویی که میان بنیامین نتانیاهو و جان بولتون وجود داشت را نمیتوان در خصوص دیگر مقامات کاخ سفید و به خصوص کوپرمن مشاهده کرد. این به معنای آن است که پشتیبانی امنیتی واشنگتن از تل آویو، آن هم در شرایط حساس کنونی به یک سرعت گیر رسیده است. همین مسئله می تواند حیات سیاسی نتانیاهو در آستانه انتخابات را با چالشهای جدی مواجه کند که حتی به قیمت شکست او در انتخابات تمام شود.
دوم این که وعده بنیامین نتانیاهو در خصوص انضمام بخشی از مناطق یهودی نشین کرانه باختری رود اردن به سرزمینهای اشغالی عملاً در شرایط کنونی، نه تنها به عنوان یک پروپاگاندا و اقدام تبلیغاتی برای افزایش نفوذ نتانیاهو در افکار عمومی سرزمینهای اشغالی عمل نمی کند، بلکه می تواند به پاشنه آشیل سیاست های نخست وزیر اسرائیل منجر شود. چون مضاف بر حساسیت های جدی در خصوص تنش نوار غزه با سرزمین های اشغالی، اگر نتانیاهو بخواهد حساسیت هایی را هم در کرانه باختری ایجاد کند، عملاً خود را در یک محاصره جدید ژئوپلتیکی از مخالفانش قرار داده است. به خصوص که با پیگیری طرح معامله قرن گسل جدی میان محمود عباس و دولت خودگردان با تل آویو شکل گرفته است. از این رو یقیناً این اقدامات درخصوص انضمام بخشی از کرانه باختری به سرزمین های اشغالی در جایگاه کاتالیزور افزایش این شکاف ها عمل خواهد کرد که در این راستا دیروز چهارشنبه شاهد مواضع تند و هشدارهای محمود عباس نسبت به هر گونه تحرک اسرائیل در خصوص الحاق بخش هایی از خاک کرانه باختری به سرزمین های اشغالی بودیم. لذا تداوم شرایط کنونی از جانب نتانیاهو یعنی خودکشی سیاسی.
نکته سوم به تداوم اقدامات صهیونیست ها در حمله به مواضع نیروهای همسو با ایران در منطقه باز می گردد. اگرچه بسیاری از تحلیل های ناظران سیاسی بر این بود که بعد از حمله اول سپتامبر (10 شهریور) حزب الله لبنان به شمال اسرائیل احتمالاً تلآویو و شخص نتانیاهو دست به یک عقب نشینی جدی در تحرکات خود خواهد زد و به تبع آن در یک لاک دفاعی فرو خواهد رفت، اما عملاً شاهد هستیم که نخست وزیر اسرائیل دوباره موج جدیدی از حملات را آغاز کرده است.
فارغ از اینکه این تحرکات نتیجه مثبتی برای نتانیاهو در پی داشته باشد یا خیر، آنچه لازم به ذکر است به این مسئله باز میگردد که تل آویو علیرغم وقوف بر شکست احتمالی در حملات چند روز اخیر خود که با سرنگونی دوشنبه و سه شنبه هفته جاری پهپادهایش در رامیه، جنوب لبنان و شرق رفح در جنوب نوار غزه رقم خورد، برای آنکه خود را از یک انفعال سیاسی در آستانه انتخابات خارج کند، دوباره نیاز داشت حمله به مواضع نیروهای همسو با ایران در منطقه را در دستور کار قرار دهد.
ناگفته نماند که با توجه به شرایط حاکم در منطقه این دست تحرکات نتانیاهو تنها تا زمان برگزاری انتخابات پارلمانی کارایی خواهد داشت و بعد از آن احتمالاً از شدت حملات اسرائیل کاسته خواهد شد. البته این نکته هم نباید از نظر دور بماند که بنیامین نتانیاهو حتی در صورت پیروزی در انتخابات بازهم نیاز دارد برای عدم تکرار شکست در ایجاد ائتلاف برای تشکیل کابینه، پرستیژ سیاسی خود و حزب متبوعش، لیکود را در میان نخبگان سیاسی سرزمین های اشغالی کماکان حفظ کند. لذا احتمالا حملات اسرائیل تا زمان تشکیل کابینه کماکان با شدت و ضعف در دستور کار باشد.
پیرو این نکته اتهامات واهی و بی اساس بنیامین نتانیاهو در خصوص فعالیتهای هستهای ایران در تورقوزآباد و آباده شیراز هم در همین راستا قابل ارزیابی است که بتواند در سایه آن پرونده فعالیتهای هستهای ایران را در سایه تغییر دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی سیاسی کرده و زمینههای برخی اقدامات را در شورای حکام آژانس و شورای امنیت سازمان ملل علیه تهران ایجاد کند.
البته تلاش های نتانیاهو برای تحت الشعاع قرار دادن پرونده هسته ای ایران به نظر می رسد در دو بعد قابل ارزیابی است؛ اول اینکه نخست وزیر اسرائیل سعی دارد از آن یک بهرهبرداری کوتاه مدت و مقطعی را در آستانه انتخابات پارلمانی سرزمین های اشغالی داشته باشد و در سوی دیگر یک نگاه بلند مدت به برجام و فعالیتهای هستهای ایران دارد. چون به هر حال در صورت پیروزی نتانیاهو و تشکیل کابینه وی، مسئله جمهوری اسلامی ایران باید با طور جد و با ایجاد اجماع جهانی علیه تهران از سوی تلآویو پیگیری شود و یقیناً نتانیاهو ایجاد شائبه در فعالیت های هسته ای را به همین منظور در دستور کار خود قرار داده است و آن را تداوم خواهد بخشید.
نظر شما :