دهلی نو و فرصت از دست رفته در بازی نفوذ در آسیا
استراتژی ترامپ علیه ایران به نفع چین تمام می شود
دیپلماسی ایرانی: دولت ترامپ عادت دارد به ایران یا در انزوا بنگرد یا به صورتی مشکلی در خاورمیانه به آن نگاه کند؛ یعنی به چشم مشکلی منطقه ای با جاه طلبی های هسته ای که اسرائیل و متحدان عرب آمریکا را تهدید می کند. اما این اقدام اشتباه است. ایران در یک بخش مهم از خاورمیانه، مرکز و جنوب آسیا قرار دارد و مسیرهای حیاتی تجاری سراسر قاره آسیا از این کشور می گذرد. در حال حاضر، اگرچه ظاهرا دونالد ترامپ متوجه این مساله نیست، اما سیاست آن در قبال دولت ایران در سراسر جهان بازتاب یافته است و به ویژه از طریق وارد آوردن آسیب های جدی به متحد مهم ایالات متحده یعنی هند، به نفع چین تمام می شود.
برای دولت ترامپ، ایران یک اولویت در سیاست خارجی به شمار می رود. ترامپ که از توافق هسته ای سال 2015 میان ایران، ایالات متحده و پنج قدرت جهانی دیگر خارج شده، اکنون به دنبال آن است که ایران را برای مذاکره بر سر توافقی سخت تر پای میز مذاکره بکشاند. اما مشاوران ترامپ احتمالا خواسته های بیشتری دارند و به دنبال تغییر نظام در ایران هستند. ابزار انتخابی آنها اعمال فشار حداکثری اقتصادی از طریق شدیدترین تحریم های اعمالی است که ارتباط ایران را با اقتصاد جهانی قطع می کنند. اما ایران تا کنون از حرکت در جهتی که ایالات متحده می خواهد، خودداری کرده و در مقابل، با تشدید تنش ها در خلیج فارس و تهدید به از سر گیری تمام عیار فعالیت های هسته ای به فشارها پاسخ داده است.
تحت فشار گذاشتن چین هم یکی دیگر از اولویت ها در سیاست خارجی ترامپ به شمار می رود. ترامپ در همین راستا یک حمله پیشروانه در زمینه تجاری علیه چین آغاز کرده است. اما ترامپ باید دریابد که برای رسیدن به اهداف بلندپروازانه خود در جلوگیری از تبدیل شدن چین به یک ابرقدرت باید ورای تعرفه ها بیندیشد و راهی برای مقابله با نفوذ گسترده و فزاینده چین در سراسر آسیا و آفریقا بیابد.
استراتژی دولت ترامپ در قبال ایران برنامه های آن را در رابطه با چین بر هم می زند. چین همیشه به ایران به مثابه یک جایزه اقتصادی نگریسته و آمریکا اکنون دستیابی به این جایزه را برای چین تسهیل کرده است. تجارت و سرمایه گذاری چینی در بخش های انرژی و زیرساخت ها خیلی سریع جای خالی به وجود آمده ناشی از خروج شرکت های اروپایی از ایران را پر کرد. نفوذ اقتصادی چین به تدریج افزایش می یابد و شاید حتی به اندازه ای برسد که اقتصاد ایران را از فشارهای ایجاد شده توسط ترامپ رها کند. مزایای این رابطه رو به رشد، برای هر دو طرف معامله قابل توجه است.
در این میان، تلاش های دولت ترامپ برای استفاده از هند علیه ایران نیز به نفع چین تمام خواهد شد. دولت ترامپ در ماه آوریل به هند گفت که معافیت این کشور از تحریم های نفتی علیه ایران تجدید نخواهد شد. در نتیجه، هند دیگر نمی تواند از ایران نفت خریداری کند. هند همچنین مجبور شده سرمایه گذاری های قابل توجه خود را در بندر چابهار ایران در دریای عمان متوقف کند. بندر چابهار امکان دور زدن پاکستان برای تجارت با افغانستان و آسیای مرکزی را برای هند فراهم می آورد. برای دهلی نو، این مساله به معنای از دست دادن فرصتی فوق العاده در بازی بزرگ بر سر نفوذ در آسیاست و این نمی تواند برای ایالات متحده نتایج خوبی داشته باشد. هند به دلیل جمعیت بالای آن، پتانسیل های اقتصادی و سلطه بر دریای هند و راه های آبی که از تنگه مالاکا در شرق تا شاخ آفریقا در غرب کشیده می شوند، تنها کشور در قاره آسیاست که توانایی مقابله با چین را دارد. هند درست در میانه جاده جدید ابریشم چین یا همان ابتکارعمل کمربند و جاده قرار دارد؛ برنامه جاه طلبانه ای که بخش گسترده ای از آسیا و آفریقا را به مدار اقتصادی چین خواهد رساند.
برای هند، رقابت با چین در غرب آسیا آغاز می شود. هند همواره به روابط چین با پاکستان با نگرانی نگریسته؛ روابطی که در یک دهه گذشته در نتیجه وعده چین به سرمایه گذاری 60 میلیارد دلاری در توسعه زیرساخت ها و تجارت پاکستان، عمیق تر شده است. هند با سرمایه گذاری خود در بندر چابهار ایران که در فاصله حدود 150 کیلومتری از بندر گوادر پاکستان قرار دارد، خود را در موقعیتی مساوی با چین قرار داده بود. هند هم برای توسه بندر چابهار و همچنین توسعه بافت صنعتی در اطراف آن و ساخت راه آهن و جاده هایی که این بندر را به افغانستان و آسیای میانه متصل کند، یک سرمایه گذاری چندین میلیارد دلاری در نظر گرفته بود.
وادار کردن هند به خروج از ایران به چین در منطقه قدرت بیشتری می دهد. با خروج هند از چابهار، گوادر به تنها راه دسترسی به دریای عرب و تجارت اقیانوس هند برای افغانستان و آسیای مرکزی تبدیل خواهد شد. انتظار می رود چین موقعیت خود را با موضع گیری های شدیدتر در برابر تحریم های ایالات متحده و حرکت به سمت سرمایه گذاری در چابهار و مرتبط ساختن آن با گوادر تثبیت کند. چین همین حالا هم در حال ساخت یک تاسیسات نیروی دریایی در پاکستان در فاصله بین دو بندر است. دیری نخواهد گذشت که کشتی های نیروی دریایی چین هم همانند تانکرهای نفتکش و کشتی های باری این کشور به بازدیدکنندگان عادی از خلیج عمان و دریای عربی تبدیل می شوند.
در بلند مدت، این چین خواهد بود که جدی ترین چالش را برای ایالات متحده در آسیا و حتی در سطح جهانی ایجاد می کند و نه ایران. واشنگتن باید سیاست خود را در قبال تهران در چارچوب اهداف استراتژیک بزرگ تر در نظر بگیرد و برای این منظور باید توانایی های هند را در اقدام به عنوان وزنه ای در برابر چین تقویت کند و نه تضعیف.
منبع: آتلانتیک / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :